به گزارش مجله خبری نگار، آسمان شهر، از دود و غبار بمباران پوشیده شده بود و ناله کودکان، مادران و پدرانی که هنوز در ناباوری از خواب بیدار شده بودند، در تاریکی سرد شب میپیچید. نیروهای امدادی و مردمی بلافاصله به یاری آسیبدیدگان شتافتند، اما شدت انفجار و حجم ویرانی، کار امدادرسانی را دشوار کرده بود.
شمار شهدا هر لحظه افزایش یافت. سحر که دمید، مشخص شد که ۹ تن از هموطنان بیدفاعمان، از کوچک و بزرگ، زیر آوار خانههایشان به شهادت رسیدهاند. خانوادههایی که تنها گناهشان زندگی در سرزمین آباء و اجدادی خویش بود، حالا داغدار و بیپناه شدهاند.
حاضران در محل، با چشمانی گریان و بغضی سنگین، از پیکرهای کوچک کودکان سخن میگویند، از پدری که آخرین نفسش را در آغوش همسرش کشید و از مادری که جسم بیجان کودکش را تنگ در بر گرفت.
آستانهاشرفیه دیار سلطان سید جلال الدین اشرف، برادر، اما رضا (ع)، این دیار مملو از عشق به اهلبیت (ع) اکنون داغی تازه بر سینه دارد. اما از دل همین درد، فریاد خشم و همبستگی برمیخیزد، فریادی که لرزه بر اندام رژیم جنایتکار صهیونیستی خواهد انداخت.
مردم گیلان، همنفس با ملت ایران، در این شام سیاه، همناله شدهاند و عهد بستهاند که راه شهدا را ادامه دهند، راهی که از عشق به میهن، ایمان به آزادی و دفاع از مظلومان میگذرد.
آری، این شهر کوچک، اما سرافراز، از امشب خاطرهای خونین را بر پیشانی خواهد داشت، خاطرهای که هرگز از یاد نخواهد رفت، و ماندگار خواهد ماند، تا نشانی باشد از مظلومیت ملتی که هنوز هم، در راه آزادی، قامت خم نمیکند.