به گزارش مجله خبری نگار،این تحقیق تأیید میکند که توانایی در مدیریت استرس نه تنها آرامش لحظهای ایجاد میکند، بلکه تأثیر عمیقی بر شخصیت و تندرستی درازمدت دارد.
دانشمندان اصطلاح «واکنشپذیری نسبت به استرس» را برای توصیف موجی از احساساتی مانند نگرانی، خشم یا ناامیدی به کار میبرند که پس از بروز یک مزاحمت روزانه رخ میدهد.
این واکنشهای شدید منجر به افزایش فشار خون، ترشح هورمون کورتیزول در مغز و فرسایش تدریجی بدن میشوند؛ پدیدهای که بار کلی استرس (Allostatic Load) نامیده میشود.
در بیش از ۴۰٪ از روزها، اکثر افراد حداقل با یک استرس کوچک مانند ترافیک یا یک ایمیل تند مواجه میشوند. نحوهای که این موقعیتها تفسیر و مدیریت میشوند، میتواند بر خلقوخو، کیفیت خواب و سلامت جسمی در بلندمدت تأثیر بگذارد.
واکنشهای ما به استرسهای روزمره به تدریج به الگوهایی ثابت تبدیل میشوند، مگر آنکه با مداخلات آگاهانه متوقف شوند. بنابراین، مهارتهای مقابلهای نیز مانند عادات فیزیکی، به الگوهای رفتاری پایدار تبدیل میشوند.
مطالعه جدید بررسی میکند که آیا میتوان با تغییر این الگوهای مقابلهای، ویژگیهای شخصیتی پایدار را نیز تحت تأثیر قرار داد یا خیر.
این تحقیق از پروژهای به نام «مطالعه ملی تجربیات روزانه» استفاده کرده که هر دهه، هشت روز از زندگی داوطلبان را به شکل دفترچه خاطرات ثبت میکند.
شرکتکنندگان ثبت میکردند که آیا بحث داشتهاند، تحت فشار ضربالاجل بودهاند یا با مزاحمتهایی روبهرو شدهاند. در پایان هر روز نیز احساسات منفی خود را نمره میدادند.
با استفاده از این دادهها، نمایهای از واکنشپذیری استرسی برای هر دوره ایجاد شد. سپس این نمایهها با تغییرات در پنج ویژگی اصلی شخصیت مقایسه شدند. مدلهای آماری پیشرفته نیز برای حذف تأثیرات سن، جنسیت و شخصیت اولیه استفاده شدند.
با افزایش سن، واکنشپذیری به استرس در همه افراد کاهش یافت، اما شدت این کاهش متفاوت بود. کسانی که بیشترین کاهش را در واکنشهای احساسی داشتند، در مقایسه با دیگران:
۴٪ افزایش در برونگرایی
۳٪ افزایش در توافقپذیری
را تجربه کردند.
ویژگیهایی مانند برونگرایی و توافقپذیری با رضایت بیشتر از زندگی و تعاملات اجتماعی مثبتتر ارتباط دارند. گشودگی به تجربه نیز با یادگیری مادامالعمر و انعطافپذیری شناختی مرتبط است؛ دو ویژگی که به کاهش اثرات منفی پیری کمک میکنند.
هورمونهای استرس با مدارهای مغزی مرتبط با احساسات، برنامهریزی و پاداش تعامل دارند. وقتی ترشح این هورمونها تکرار شود، باعث تغییر ساختاری در سیناپسهای مغزی میشوند؛ به طوری که شناسایی تهدید قویتر، اما تفکر انعطافپذیر ضعیفتر میشود.
مطالعات انسان و حیوانات به رهبری بروس مکایون نشان دادهاند که کاهش ترشح کورتیزول میتواند به بازسازی حجم هیپوکامپ و بهبود عملکرد اجرایی منجر شود.
همچنین مطالعات تصویربرداری مغزی نشان میدهند که افراد با واکنشپذیری کمتر، ارتباط قویتری بین قشر پیشپیشانی و آمیگدال دارند؛ ساختاری که با تعاملات اجتماعی بهتر مرتبط است.
دورههای کوتاه ذهنآگاهی از طریق اپلیکیشنها میتوانند میزان استرس درکشده را کاهش دهند و تعاملات اجتماعی روزانه را افزایش دهند.
نامگذاری احساسات
بازتعریف مزاحمتها بهعنوان چالش
پیادهرویهای ده دقیقهای
همگی بدون نیاز به آموزش رسمی، میتوانند مدارهای مغزی تنظیمی را فعال کنند.
درمان شناختی-رفتاری به افراد کمک میکند افکار فاجعهانگیز ناشی از استرس را به چالش بکشند، و بازخورد زیستی با ارائه اطلاعاتی درباره ضربان قلب، به تنفس آهستهتر کمک میکند. این روشها توانستهاند واکنشهای روزمره را کاهش داده و به رشد ویژگیهای مثبت شخصیتی کمک کنند.
تغییر بهسمت برونگرایی و توافقپذیری نه تنها از نظر اجتماعی دلپذیر است، بلکه:
باعث کاهش تنهایی
بهبود همکاری
کاهش خطر بیماریهای قلبی
میشود.
تحقیقات نشان دادهاند که گشودگی به تجربه با رفتارهای سالمتری مانند ورزش و پیروی از درمانهای دارویی مرتبط است. اقتصاددانان حوزه سلامت عمومی معتقدند که افزایش فقط یک امتیاز در مقیاس توافقپذیری میتواند میلیاردها دلار در هزینههای ناشی از درگیریهای محل کار صرفهجویی کند.
شناخت اینکه شخصیت قابل تغییر است، با باور به سرنوشت مقابله کرده و از سیاستهایی، چون آموزش مهارتهای مقابله با استرس در مدارس، زندانها و مراکز سالمندان حمایت میکند.
تنها ۸ روز از هر دهه ثبت شده است، بنابراین رویدادهای مهم زندگی ممکن است در تحلیل نادیده گرفته شده باشند.
بررسی نمونههای گستردهتر شامل بزرگسالان جوان و فرهنگهای غیرآمریکایی میتواند میزان جهانی بودن این یافتهها را روشن کند.
منبع: فوت وفن