به گزارش مجله خبری نگار، تحقیقات قبلی نشان داده است که تجربیات کودکی از سوءاستفاده، بیتوجهی و مصرف مواد مخدر در خانواده میتواند سلامت قلب فرد را در طول زندگی بدتر کند. اکنون، تحقیقات جدید نشان میدهد که دریافت گرما از یک مراقب در دوران کودکی، سلامت قلب و عروق را در مراحل بعدی زندگی محافظت میکند. این یافته بر اساس مطالعهای است که توسط دانشکده پزشکی گراسمن دانشگاه نیویورک و مرکز پزشکی وکسلر دانشگاه ایالتی اوهایو انجام شده و در مجله Circulation: Cardiovascular Quality and Outcomes منتشر شده است.
این یافتهها اولین یافتههایی هستند که عوامل نامطلوب و محافظتی را در یک گروه بزرگ در مورد سلامت قلب و عروق در طول زمان شناسایی میکنند.
پروفسور رابین اورتیز، نویسندهی اصلی این مطالعه از دانشگاه نیویورک، گفت: «ما میدانیم که کاهش عوامل خطر قلبی عروقی باید از دوران کودکی آغاز شود. در عین حال، یافتههای ما نشان میدهد که سختیهای دوران کودکی با سرنوشت فرد برابر نیست. در حالی که محیط خانوادگی نامطلوب در دوران کودکی با خطرات کمتر بیماریهای قلبی عروقی در بزرگسالی مرتبط بود، یافتههای ما نشان میدهد که مراقبت حمایتی و مهمتر از آن، مراقبت پایدار ممکن است تأثیر قویتری بر سلامت قلب در مراحل بعدی زندگی نسبت به سختیهای دوران کودکی داشته باشد.»
تیمی از محققان نمونهای از بیش از ۲۰۰۰ شرکتکننده در مطالعهی CARDIA را تجزیه و تحلیل کردند. این مطالعه، یک مطالعهی بلندمدت در مورد خطر بیماریهای قلبی عروقی است که از اوایل بزرگسالی آغاز شده و بیش از ۵۰۰۰ بزرگسال را به مدت بیش از ۳۵ سال پیگیری کرده است. این مطالعه به محققان کمک میکند تا درک کنند کدام عوامل در اوایل زندگی، خطر ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی را در مراحل بعدی زندگی افزایش میدهند.
محققان دادههای این گروه را در ابتدا، زمانی که میانگین سنی گروه ۲۵ سال بود، و همچنین دادههای جمعآوریشده در فواصل هفت و ۲۰ ساله تجزیه و تحلیل کردند. با استفاده از مقیاسهای اندازهگیری سختیهای دوران کودکی، از جمله کودکآزاری، و گرمی والدین، دریافتند که هر واحد اضافی از نمره کلی محیط نامطلوب خانوادگی، و سپس به طور خاص کودکآزاری، به ترتیب با ۳.۶ درصد و ۱۲.۸ درصد کاهش در احتمال سلامت قلبی عروقی ایدهآل (CVH) مرتبط است، در حالی که هر واحد اضافی از گرمی مراقب به طور خاص با ۱۱.۷ درصد افزایش در احتمال CVH مرتبط بود. CVH با استفاده از مقیاسی از هفت شاخص سلامت تعریفشده توسط انجمن قلب آمریکا، از جمله رژیم غذایی، سیگار کشیدن، فعالیت بدنی، وزن، چربیها، فشار خون و گلوکز ناشتا ارزیابی شد.
تیم تحقیقاتی این موضوع را شاید خلاف شهود دانست: قرار گرفتن در معرض بیشترین میزان محبت مراقب و بیشترین میزان کودک آزاری، در مجموع، با کمترین میزان CVH مرتبط بود. در همین حال، قرار گرفتن در معرض بیشترین میزان محبت مراقب و کمترین میزان کودک آزاری، در مجموع، با بالاترین میزان CVH مرتبط بود. همه نتایج در طول دوره پیگیری ۲۰ ساله ثابت ماند.
قرار گرفتن در معرض محبت مراقب در دوران کودکی با بالاترین نمرات CVH در بزرگسالان مرتبط بود. با این حال، به گفته اورتیز، منحصر به فردترین جنبه این یافتهها این بود که در میان تمام بزرگسالانی که سطح بالایی از بدرفتاری با کودک را تجربه کرده بودند، افرادی که سطح بالایی از قرار گرفتن در معرض محبت مراقب را نیز گزارش کرده بودند، نمرات CVH کمتری نسبت به افرادی داشتند که سطح بالایی از بدرفتاری با کودک، اما سطح پایینی از قرار گرفتن در معرض محبت مراقب را داشتند. اورتیز این را تفسیر میکند که اگرچه داشتن یک مراقب حمایتگر برای سلامت مادام العمر بسیار مهم است، اما ثبات و پایداری آن حمایت و محبت در دوران کودکی به همان اندازه در پیشبینی ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی در مراحل بعدی زندگی اهمیت دارد.
به گفته اورتیز، افرادی که در دوران کودکی هم مورد آزار و اذیت و هم مورد محبت قرار گرفتهاند، ممکن است قادر به پیشبینی وجود کلی حمایت در محیط کودکی خود نباشند. افرادی که فقط یا در درجه اول در معرض محبت مراقب (و نه مورد آزار یا سوءاستفاده محدود) قرار میگیرند، قادر به پیشبینی و در نهایت وابسته به حس حمایت، امنیت و احتمالاً تعادل فیزیولوژیکی هستند. یافتهها همچنین نشان میدهد که یک محیط رابطه غیرقابل پیشبینی یا ناپایدار ممکن است با سلامت ضعیف در مراحل بعدی زندگی مرتبط باشد، در حالی که حمایت پایدار یا قابل پیشبینی در دوران کودکی ممکن است فیزیولوژی و رفتار را بهینه کند و منجر به افزایش بیماریهای قلبی عروقی در مراحل بعدی زندگی شود.
هنگام طبقهبندی نتایج بر اساس درآمد بزرگسالان، یافتهها ظریفتر بودند. محققان دریافتند که ارتباط بین ناملایمات دوران کودکی و بیماریهای قلبی عروقی تنها در بین افرادی که در بزرگسالی از سطح اجتماعی-اقتصادی بالاتری برخوردار بودند (بیش از ۳۵۰۰۰ دلار در سال) معنیدار بود. محیط خانوادگی نامطلوب با CVH پایینتر در سطوح درآمد بین ۳۵۰۰۰ تا ۷۴۰۰۰ دلار در سال و با درآمد بیش از ۷۵۰۰۰ دلار در سال مرتبط بود، اما هیچ ارتباط معنیداری بین CVH و درآمد سالانه کمتر از ۲۵۰۰۰ دلار یا بین ۲۵۰۰۰ تا ۳۴۰۰۰ دلار وجود نداشت.
اورتیز توضیح داد که تحقیقات قبلی در این زمینه نشان داده است که در بزرگسالی، افرادی که با چالشهای اقتصادی مواجه هستند، ممکن است در مقایسه با افرادی که در دوران کودکی با چالشهایی مواجه بودهاند یا نبودهاند، در رسیدن به نرخ بالای بیماریهای قلبی عروقی، همانطور که در این مطالعه اندازهگیری شده است، با مشکل مواجه شوند. با این حال، برای افرادی که در بزرگسالی هستند و درآمد بالاتری دارند، میتوانیم شاهد ظهور این رابطه باشیم که نشان میدهد این عوامل خطر محیطی اولیه چقدر مهم هستند.
به گفته اورتیز، امید است که این مطالعه به درک چگونگی تقویت روابط مراقبتی سالم، حمایتی و پایدار در دوران کودکی کمک کند تا به کاهش مؤثرتر بیماریهای قلبی عروقی در سطح جمعیت کمک کند. تحقیقات آینده همچنین توجه بیشتری به رابطه پیچیده بین بیماریهای قلبی عروقی و مشکلات اقتصادی در مراحل مختلف زندگی خواهد داشت.