به گزارش مجله خبری نگار، روز جهانی سالمند، که در سال ۱۴۰۴ نیز یادآور تلاشهای بیبدیل بزرگترهای ماست، فرصتی است تا از زیربنای زندگیمان قدردانی کنیم؛ اما این احترام باید با مسئولیتپذیری عملی همراه شود، خصوصاً در مواجهه با چالشهایی نظیر «زوال عقل» (دمانس) که تواناییهای شناختی و حافظه این عزیزان را تهدید میکند. این اختلال مغزی، که با کاهش تدریجی تفکر و مهارتهای اجتماعی مشخص میشود، نیازمند توجه فوری، تشخیص به موقع، و ارائه مراقبتهای دلسوزانه است تا کیفیت زیست آنان حفظ گردد. اینگونه است که میتوانیم قدرشناسی خود را از میراث تجربه آنان به شکلی ملموس به اثبات برسانیم.
زوال عقل (دمانس) یک اصطلاح عمومی برای گروهی از اختلالات مغزی است که با کاهش تدریجی تواناییهای شناختی، مانند حافظه، تفکر، استدلال و مهارتهای اجتماعی، مشخص میشود. این بیماری معمولاً افراد مسن را تحت تأثیر قرار میدهد، اما میتواند در سنین پایینتر نیز رخ دهد.
زوال عقل ناشی از آسیب به سلولهای مغزی است که میتواند به دلایل مختلفی از جمله بیماری آلزایمر، زوال عقل عروقی، یا بیماری پارکینسون ایجاد شود. این اختلال تأثیر عمیقی بر کیفیت زندگی فرد، توانایی انجام کارهای روزمره و روابط اجتماعی او دارد. اگرچه درمان قطعی برای اکثر انواع زوال عقل وجود ندارد، تشخیص زودهنگام و مداخلات درمانی میتوانند به مدیریت علائم و بهبود کیفیت زندگی کمک کنند.
علائم و نشانههای زوال عقل شامل سه دسته اصلی میشود: کاهش تواناییهای شناختی مانند مشکلات حافظه (فراموشی وقایع اخیر)، دشواری در حل مسئله و برنامهریزی، و اختلال در زبان (یافتن کلمات و گیجی زمانی-مکانی)؛ تأثیرات بر زندگی روزمره شامل بروز مشکل در انجام وظایف ساده روزانه مانند آشپزی، مدیریت مالی یا رانندگی و کاهش توانایی مراقبت از خود؛ و تغییرات رفتاری و روانی نظیر افسردگی، اضطراب، تحریکپذیری، تغییرات شخصیتی و در مراحل پیشرفتهتر، بروز توهم یا رفتارهای غیرعادی است.
شایعترین علت زوال عقل، بیماری آلزایمر است که با تجمع پروتئینهای غیرطبیعی در مغز مشخص میشود (۶۰ تا ۸۰ درصد موارد)، در حالی که زوال عقل عروقی به دلیل اختلال در جریان خون مغزی، معمولاً پس از سکته رخ میدهد؛ زوال عقل لویی بادی ناشی از رسوب پروتئینهای لوئی بوده و با توهمات بینایی و مشکلات حرکتی همراه است، و زوال عقل فرونتوتمپورال بر لوبهای پیشانی و گیجگاهی تمرکز کرده و منجر به تغییرات شدید شخصیتی میشود، و در نهایت، زوال عقل مختلط ترکیبی از دو یا چند نوع مختلف، مانند آلزایمر و عروقی، است.
مهمترین عوامل خطر برای ابتلا به زوال عقل شامل سن است که بیشترین شیوع آن بالای ۶۵ سال گزارش شده، سابقه خانوادگی که نقش ژنتیک را در برخی انواع تأیید میکند، و همچنین بیماریهای مزمن مانند دیابت، فشار خون بالا، کلسترول بالا و بیماریهای قلبی؛ علاوه بر اینها، آسیبهای مغزی مانند ضربه به سر یا کمبود اکسیژن، و عوامل مربوط به سبک زندگی نظیر رژیم غذایی نامناسب، کمتحرکی، سیگار کشیدن و مصرف بیش از حد الکل نیز به طور قابل توجهی خطر ابتلا را افزایش میدهند.
تشخیص زوال عقل از طریق ارزیابیهای شناختی، تصویربرداری مغزی و آزمایش خون صورت میگیرد، و اگرچه درمان قطعی وجود ندارد، داروها و تغییرات سبک زندگی به مدیریت علائم و کند کردن پیشرفت بیماری کمک میکنند، در حالی که مراقبتهای حمایتی روانی، توانبخشی و پشتیبانی از خانواده نقشی حیاتی ایفا میکنند.
اگرچه نمیتوان به طور کامل از زوال عقل پیشگیری کرد، اما سبک زندگی سالم (رژیم غذایی متعادل، ورزش منظم، فعالیت ذهنی، خواب کافی و مدیریت استرس) میتواند خطر را کاهش دهد.
برای تشخیص زوال عقل (دمانس)، باید به علائم و نشانههای اولیه آن توجه کرد. زوال عقل معمولاً با کاهش تدریجی تواناییهای شناختی و رفتاری همراه است. در زیر نشانههای اصلی و راههای تشخیص آن آورده شده است:
علائم زوال عقل شامل مشکلات پیشرونده در حافظه (بهویژه وقایع اخیر)، دشواری در تفکر منطقی، حل مسئله و یافتن کلمات مناسب در ارتباطات است. همچنین، این وضعیت با گیجی مداوم در زمان و مکان، تغییرات شخصیتی شامل افسردگی و بیتفاوتی، و مشکل در انجام کارهای روزمره و بینایی فضایی بروز میکند.
برای تشخیص زوال عقل، ابتدا باید به علائم اولیه مانند تغییرات مداوم در حافظه، رفتار و تواناییهای شناختی توجه کرد و آنها را از فراموشیهای طبیعی مرتبط با سن تمایز داد. سپس، مراجعه به پزشک متخصص (مغز و اعصاب یا عمومی) و انجام آزمایشهای شناختی استاندارد برای ارزیابی دقیق حافظه و تواناییهای ذهنی ضروری است.
علاوه بر این، انجام آزمایشهای پزشکی مانند آزمایش خون برای رد کمبود ویتامینها یا اختلالات تیروئید که میتوانند علائم مشابهی ایجاد کنند، حائز اهمیت است. گفتوگو با اعضای خانواده نیز در شناسایی تغییرات، بهویژه اگر فرد مبتلا خود متوجه آنها نباشد، کمککننده است. تشخیص زودهنگام امکان مدیریت بهتر را فراهم میآورد و در صورت وخامت سریع علائم یا بروز نشانههای غیرعادی مانند توهم یا تشنج، مراجعه فوری به پزشک الزامی است.
مدیریت زوال عقل و به تأخیر انداختن پیشرفت آن بر حفظ سلامت مغز و سبک زندگی متمرکز است. این رویکرد شامل حفظ فعالیت ذهنی مستمر از طریق مطالعه، حل پازل و یادگیری مهارتهای جدید برای به چالش کشیدن مداوم ذهن است. همچنین، اتخاذ یک رژیم غذایی سالم، بهویژه پیروی از رژیم مدیترانهای غنی از آنتیاکسیدانها و امگا-۳، در کنار فعالیت بدنی منظم هوازی و تمرینات مقاومتی، برای تقویت سلامت عروق و اکسیژنرسانی به مغز ضروری است.
بخش مهم دیگر مدیریت، رسیدگی به سلامت عمومی بدن است؛ این شامل کنترل دقیق فشار خون، قند خون و کلسترول، کنار گذاشتن سیگار و محدود کردن مصرف الکل میشود تا از آسیبهای عروقی مغزی پیشگیری شود. دستیابی به خواب باکیفیت (۷ تا ۸ ساعت در شب) و درمان اختلالاتی مانند آپنه خواب نیز برای ترمیم و عملکرد بهینه مغز حیاتی است.
علاوه بر سلامت جسمی و ذهنی، جنبههای روانی و اجتماعی نقش قابل توجهی در مدیریت دارند؛ حفظ شبکههای قوی اجتماعی، شرکت در فعالیتهای گروهی و کاهش انزوا به مدیریت استرس کمک میکند. استفاده از تکنیکهایی مانند مدیتیشن و یوگا برای آرامسازی، همراه با مراقبتهای پزشکی دورهای و محافظت از سر در برابر آسیبهای احتمالی، به عنوان اقدامات حمایتی تکمیلی برای کاهش خطرات و مدیریت کلی بیماری در نظر گرفته میشوند.
نکته: اگر سابقه خانوادگی زوال عقل دارید یا نگران هستید، با پزشک مشورت کنید تا آزمایشهای شناختی یا ژنتیکی انجام شود. شروع زودهنگام این اقدامات میتواند تأثیر بیشتری داشته باشد.