به گزارش مجله خبری نگار/ایران: به نقل از Middle East Eye، سفر هفته گذشته عبدالفتاح سیسی، رئیسجمهور مصر به قطر و دیدار او با مقام اول دولت دوحه ملاقات و گفتوگوی سران دو کشوری توصیف شده که اخیراً دست همکاری به یکدیگر دادهاند و در جستوجوی منافع مشترک تازهای بویژه در لیبی هستند. مصر و قطر تا همین سه چهار سال پیش روابطی سرد با یکدیگر داشتند و دولت مصر از نحوه برخورد دولت دوحه با کودتای سال ۲۰۱۳ سیسی علیه محمد مرسی، رئیسجمهور اسلامگرای مصر به هیچ روی رضایت نداشت. اینک، اما در پاییز ۲۰۲۲ مصر و قطر صاحب چنان روابط مثبتی شدهاند که میکوشند براساس آن شرایط لرزان لیبی را تحت کنترل خود در آورند و مصریها از این آب گلآلود ماهیهای درشتی را برای خود صید کنند.
مصر در زمینه حقوق بشر و عدم رعایت آن، آمار و رکورد ناامیدکنندهای دارد و در کنار آن، تلاش داشته که یک شریک غیرقابل جدایی برای جبهه غرب در معادلات سیاسی مهم جهان باشد. این در حالی است که رهبران مصر از اظهارنظر صریح درباره مناقشه روسیه با اوکراین پرهیز کرده و از بشار اسد در برخورد با اغتشاشگران سوریه به حمایت پرداخته و در عین حال هرگونه آزادی مدنی را در کشور خویش به بند کشیدهاند. قطر نیز در انجام ضد و نقیضهایی از این دست ید طولایی داشته است. این کشور اوایل دهه ۲۰۱۰ مدعی شد، از جریان آزادیخواهانه موسوم به «بهار عربی» که پایههای چند حکومت خودکامه را در کشورهای عربی خاورمیانه سست کرد، حمایت میکند، ولی به محض به قدرت رسیدن شیخ تمیم بن حمد الثانی در سال ۲۰۱۳ این روند به فراموشی سپرده شد.
پس از آن بود که قطر کوشید به عنوان یک واسطه و عامل ارتباط قوی در منطقه خاورمیانه عمل کند و دست مصر را که بسیار مایل است در شمال آفریقا حرف اول را بزند و حتی در خاورمیانه رد پای پر رنگی داشته باشد، بگیرد. این گونه موارد باعث میشود مصر و قطر شرکای مناسبی برای کسب منافعی تازه در لیبی به نظر برسند؛ منافعی که شاید فقط به مصر اختصاص یابد، اما دولت دوحه میتواند بابت نقشآفرینی درجه اولش در این قضیه، امتیازات زیادی از سران مصر بگیرد.
هرج و مرج در لیبی و حکومت خانخانی در آن پس از خلع و مرگ معمر قذافی در اواسط دهه ۲۰۰۰ واقعهای آشنا و عادی بوده و سالها است که در هر استان این کشور گروهی متفاوت ادعای حکومت دارد. لیبی بر اثر این رویکردهای متفاوت بارها تا مرز یک جنگ داخلی تازه و بزرگ پیش رفته و اگر چه این جنگ تا به حال سر نگرفته، اما این نکته به اثبات رسیده که هر چه مصر بابت کسب نفوذی بیشتر در خاک لیبی خرج و هزینه کرده بود، اینک بر باد رفته است.
امید و تکیهگاه اصلی دولت قاهره در لیبی طی هفت هشت سال گذشته یک ژنرال شورشی و پر طرفدار به نام خلیفه حفتر بود، ولی بهرغم تأثیرگذاری وسیع او بر کل وقایع لیبی و تسخیر بخش شرقی این کشور و شروع حمله نهایی او به طرابلس به قصد افزودن پایتخت به جمع فتوحاتش، ستاره اقبال او هر روز کمسوتر شد تا آنجا که در دو سال اخیر به یک مهره سوخته در صحنه سیاست لیبی تبدیل شده و نه طرفدارانش و نه هر جبهه سیاسی دیگری روی او کار و سرمایه گذاری نمیکند. حفتر همیشه از سوی دولت امارات حمایت و هدایت میشده، ولی جبهه نظامیای که او تحت عنوان «ارتش ملی لیبی» خلق کرد و حربه اصلیاش برای تسخیر چند ولایت بزرگ و کوچک در سطح این کشور بود، حتی با حمایتهای آشکار و نهان دولت دوبی هم احیا نشده است.
قطر از سال ۲۰۱۴ به بعد از ایفای هر نقش آشکاری در معادلات لیبی پرهیز کرده، اما گفته میشود که در پشت پرده از اقدامات مسلحانه بعضی گروههای مبارز و انقلابی در این کشور از همگسیخته افریقایی حمایت و این گروهها را تجهیز تسلیحاتی کرده است. اینک مصر از قطر خواسته است که باقیماندههای این ارتباط و حمایت را هم قطع و به این کشور برای قبضه کردن هر چه بیشتر اوضاع در چند استان ناآرام لیبی حمایت کند.
این چیزی است که ظاهراً در مذاکرات هفته پیش سیسی و شیخ تمیم در دوحه مورد بررسی قرار گرفت و به نظر میرسد که تمیم اطمینانهای لازم را در این زمینه به سیسی داده است. سخنرانی اخیر تمیم در هفتاد و هفتمین اجلاس عمومی سازمان ملل در نیویورک نیز حاوی این وعده بود که از نظر قطر تنها عامل مفید و وحدتزا در لیبی، متحد و یکی شدن دهها گروه و سازمان مسلح تحت یک لوا و تبدیل شدن آنها به تنها ارتش رسمی لیبی و سپرده شدن کل امنیت این کشور به دست چنین لشکری است؛ لشکری که باید ثبات و امنیت نسبی را به این سرزمین ناآرام ارزانی دارد.
مصر هم که همکاری نزدیک سالهای اخیرش با نیروهای مسلح و شورشی حاکم بر شرق لیبی ثمر مورد نظر آنها را نداده، به این نتیجه رسیده، راهحل پیشنهادی قطر بهترین راه برای آرام شدن نسبی لیبی است. مسألهای که به سیسی کمک خواهد کرد در قدمهای بعدیاش کارهای لازم را برای ایجاد یک جبهه جدید سیاسی در لیبی انجام بدهد. جبههای طرفدار مصر که در یکی دو سال بعد دولتی را در طرابلس سر کار بیاورد که بیشتر تأمینکننده خواستههای مصر باشد تا فراهم آورنده شرایط معیشتی و امنیتی مناسبی که مردم درمانده لیبی بیش از دو دهه است از آن محروماند.