به گزارش مجله خبری نگار، آیتالله محمدرضا ناصری، از یاران امام (ره) نقل میکند در سال ۴۹ رژیم طاغوت به دنبال راهاندازی جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی و زیادهرویهای زیادی در این زمینه بود.
در همان زمان، امام خمینی (ره) از هر سوژهای برای تحقق و پیروزی انقلاب استفاده میکردند و جشنهای ۲۵۰۰ ساله که اصراف زیادی برای آن شده بود، سوژهای شد که ایشان اعلامیهای صادر کنند.
انتشار این اعلامیه در ایامی بود که نزدیک به عرفه بود، قرار بود که این اعلامیهها به مکه ارسال شود و در مراسمها بین ایرانیان و مسلمانان توزیع شود.
عربستان و ایران در آن زمان به صورت کامل با هم اتحاد داشتند و در بین تمام کاروانان ایرانی جاسوس داشتند، ماموران ساواک در بین کاروانها به عنوان جاسوس میرفتند و با ماموران عربستانی همکاری میکردند.
این موارد سبب شد که کار توزیع اعلامیه در مکه سخت شود، مقدم و منوچهری رئیس و معاون ساواک هم آن سال به عربستان آمده بودند و لباسهایی همانند شیوخ عرب پوشیده بودند.
به هر صورتی که بود ۴۰ هزار اعلامیه در نجف چاپ شد که ۲۰ هزار آن عربی و ۲۰هزار آن فارسی بود، برای اینکه بتوانند اعلامیهها را به مکه منتقل کنند، باید آنها را جاساز میکردند.
یک منبع آبی در آن زمان در نجف بود که دو جداره بود و در بین این دو جداره خاک اره قرار داشت و به همین دلیل هم آب در این منبعها سرد باقی میماند.
پسر مرحوم شیرازی از بزرگان و علمای شیراز بود و پیشنهاد داد که این منبعها را باز شود و به جای خاک اره، اعلامیهها را جاساز کنند.
برای اینکه مشخص نشود که این منبعها دستکاری شدهاند، پس از لحیم کاری، رنگ سیاهی روی آن زده شد و نوشته شد که وقف کاروانهای حج است.
به هر صورتی که بود این منبعها را به مکه بردیم و مسأله مهم این بود که چطور این ۴۰ هزار اعلامیه بین زائران پخش شود.
خانهای در آن منطقه وجود داشت که برخی حاجیان در آن سکونت داشتند که یک زیرزمین داشت و منبعهایی که به اطراف بودند به این خانه آورده میشد و اعلامیهها پس از خارج شدن در گونی قرار میگرفت و منبعها را بیرون میبردند و رها میکردند.
ماموران سعودی تعجب کرده بودند که چرا عدهای آب که میخورند منبع آب را در خیابان میاندازند و میروند و دیگر از آن استفاده نمیکنند.
اعلامیههای قرار گرفته در گونی با استفاده از تاریکی شب به صحرای عرفات منتقل شد و در روز عرفه باید اعلامیههایی که فارسی و عربی آن با یکدیگر مخلوط شده بود را توزیع و در اختیار مردم قرار میدادند.
بالاخره هنگام شب زمانی که مردم برای جمع کردن سنگ رفته بودند و با اتوبوسهای روبازشان رد میشدند، دسته دسته این اعلامیهها را در اتوبوسهای آنها انداخته میشد و در تاریکی فرار میکردند.
از شب تا صبح که مردم تردد میکردند این اتفاق بارها تکرار میشد و صبح هم که صبح عید قربان بود، پخش کنندگان اعلامیهها به همراه مردم میرفتند و به این کار مشغول بودند.
از دیگر فعالیتهایی که توسط پخش کنندگان اعلامیهها انجام میشد این بود که در هنگام شب ساکهایی تهیه کرده بودند که در مراسمهای عزاداری زمانی که چراغها را خاموش میکردند، در ساک را باز کرده و میرفتند و وقتی چراغها روشن میشد، زائران ساک را میدیدند و زمینه توزیع اعلامیهها فراهم میشد.
در مکه هم به دنبال این بودند که اعمالشان را انجام دهند، اما وظیفهشان این بود که اعلامیهها را توزیع کنند و به طبقه دوم میرفتند و اعلامیهها را بر سر حاجیان میریختند و قبل از اینکه شرطهها بیایند فرار میکردند.
تا روز منا که حاجیان میخواستند بروند هم قرار بود که این اعلامیهها را توزیع کنند ولی ساواکیها متوجه شدند و در روز آخر توزیع کنندگان را دستگیر کردند.
اعمال منا، عرفه، مکه و رمی جمرات توزیعکنندگان به این صورت گذشته و اعلامیهها را به گونهای توزیع کردند که یکی از ساواکیها به یکی از توزیع کنندگان گفت که پاشنه پای من از بس به دنبال عاملان توزیع این اعلامیهها گشته بودم زخم شده بود.