به گزارش مجله خبری نگار،اما واتسون، بازیگر بریتانیایی که بیشتر با نقش «هرمیون» در هریپاتر شناخته میشود، بار دیگر با یک جمله کوتاه خبرساز شد: «من سینگل نیستم، خودِ پارتنرم هستم.» جملهای که از همان لحظه انتشار مثل آتش به جان شبکههای اجتماعی افتاد. خیلیها آن را شعاری زیبا در ستایش استقلال زنان دانستند؛ نوعی بازتعریف از رابطه و هویت فردی در جهانی که دیگر دوست ندارد فقط بر اساس سنتها و قالبهای قدیمی قضاوت شود. اما منتقدان هم ساکت نماندند.
واقعیت این است که چنین عبارتهایی هرچند خوشآهنگ و پُرطرفدارند، اما گاهی بیشتر به یک ژست روشنفکرانه شبیهاند تا نسخهای واقعی برای زندگی. واتسون که در خانوادهای مرفه و با شرایط ویژه بزرگ شده، حالا از «خودپارتنری» حرف میزند؛ چیزی که برای میلیونها زن در جوامع درگیر بحرانهای اقتصادی، اجتماعی یا سیاسی، بیشتر شبیه رؤیاست تا انتخاب. جنبشهای جدیدی که استقلال زن را با شعارهایی مثل «خودکفایی عاطفی» تبلیغ میکنند، در بسیاری موارد کمتر از واقعیتهای سخت روزمره حرف میزنند. برای دختری که زیر فشار مالی خانواده مانده، این حرفها بیشتر شبیه یک نمایش هالیوودی است تا راهحل. بههمین دلیل هم واکنشها به واتسون دوگانه بود: از تحسین یک زن مستقل تا انتقاد به سادهانگاری مسائلی که به این راحتی قابل خلاصهشدن نیستند.
اما جالبترین بخش ماجرا در اینجا اتفاق افتاد. کاربران شبکههای اجتماعی، مثل همیشه، این جمله را به زندگی خودشان وصل کردند. برای بسیاری از جوانان ایرانی، «سینگل بودن» انتخابی آزادانه و شیک نیست، بلکه اجباری تحمیلشده است. آنها نه به خاطر ژست فردگرایانه، بلکه به دلیل قیمتهای سرسامآور مسکن و هزینههای کمرشکن ازدواج، در خانه پدر و مادر گیر افتادهاند. تلاشهای دولتی مثل «وام ازدواج» یا وعدههای مسکن ارزان هم بیشتر به شوخی شبیهاند تا واقعیت.
اینجاست که هموطن خودش را نشان میدهد. یکی از کاربران نوشت: «واتسون اگه ایران بود، مامانش میگفت تا کی میخوای با خودت پارتنر باشی؟» دیگری نوشت: «وام ازدواج بده به، اما واتسون، ببین چطور میره زیر بار قسط و میفهمه پارتنر بودن یعنی چی!» این شوخیها البته فقط خنده نیستند، بلکه شاید انعکاسی از تلخی زندگی روزمرهاند؛ جوانانی که بین ماندن در خانه والدین، یا رفتن به سمت «ازدواج سفید» سرگردانند. ازدواج سفیدی که خودش پر از چالش است؛ از نبود حمایت قانونی تا فشار اجتماعی.
کاربران ایرانی حتی سراغ دنیای بازیگران زن خودشان هم رفتند. اسمهایی مثل مهینترابی به میان آمد؛ کسی که سالها درخشید، اما هیچوقت ازدواج نکرد. شوخیها شروع شد: «احتمالاً خانم ترابی هم از همون موقعها خودش پارتنر خودش بوده!» یا «ما که نفهمیدیم چرا نخواست ازدواج کنه، ولی انگار واتسون شاگرد مهینترابیه.»
به هر حال مردم با شوخی کردن درباره واتسون و «خودپارتنری»، عملاً وضع خودشان را نقد میکنند. جایی که استقلال زن یا مرد، نه نتیجه انتخاب آزاد، بلکه محصول فشار اقتصادی و اجتماعی است.
ستارهای مشهور از استقلال فردی حرف میزند و موجی رسانهای میسازد؛ در ایران، جوانی گمنام همان جمله را دستمایهای میکند برای گفتن از بحرانهای واقعی. واتسون شاید از جایگاه خودش حرفی درست بزند، اما برای جوان ایرانی که هر روز بین اجارهخانه و وام ازدواج و فشار سنتها دستوپا میزند، «خودپارتنری» بیشتر شبیه یک شوخی تلخ است تا یک سبک زندگی.