به گزارش مجله خبری نگار/یک مطالعه جدید با استفاده از دادههای نظرسنجی ملی سلامت و تغذیه نشان داد افرادی که در آخر هفتهها بیشتر میخوابند - یعنی بیشتر در آخر هفته میخوابند - به طور قابل توجهی کمتر احتمال دارد علائم افسردگی را گزارش کنند. این ارتباط به ویژه در بین مردان، افراد زیر ۶۵ سال و کسانی که در روزهای هفته ساعات کمتری میخوابند، قوی بود. این مطالعه در مجله اختلالات عاطفی منتشر شد.
افسردگی شایعترین اختلال روانی در سراسر جهان است. علائم اصلی افسردگی شامل غم و اندوه مداوم و عدم علاقه یا لذت بردن از فعالیتهایی است که زمانی لذتبخش بودند. این بیماری میتواند منجر به انواع مشکلات عاطفی و جسمی شود که توانایی فرد را در عملکرد در محل کار و خانه مختل میکند. علائم ممکن است شامل تغییر در خواب، اشتها، سطح انرژی، تمرکز، رفتار روزانه یا عزت نفس باشد. افسردگی اغلب شامل احساس ناامیدی، افکار مکرر مرگ یا خودکشی یا علائم جسمی است که نمیتوان آنها را با سایر شرایط پزشکی توضیح داد.
ژیچنگ لو، نویسندهی این مطالعه، و همکارانش میخواستند رابطهی بین خواب آخر هفته و علائم افسردگی را بررسی کنند. آنها خاطرنشان کردند که کمخوابی در جامعهی مدرن، بهویژه در طول روزهای کاری، بهطور فزایندهای رایج و اجتنابناپذیر شده است. برای حل این مشکل، افراد اغلب در آخر هفتهها بیشتر میخوابند تا کمبود خواب انباشتهشده در طول هفتهی کاری را جبران کنند. این رفتار در بین افرادی که در روزهای هفته به دلیل کار، مدرسه یا سایر تعهدات، کمبود خواب دارند، رایج است.
نویسندگان دادههای نظرسنجی ملی سلامت و تغذیه که در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۲۰ انجام شد را تجزیه و تحلیل کردند. این نظرسنجی بخشی از برنامهای است که برای ارزیابی وضعیت سلامت و تغذیه بزرگسالان و کودکان در ایالات متحده طراحی شده و توسط مرکز ملی آمار سلامت و تغذیه، که بخشی از مراکز کنترل و پیشگیری از بیماریها (CDC) است، انجام میشود.
این تجزیه و تحلیل شامل دادههای ۷۷۱۹ شرکتکننده بود که ارزیابی علائم افسردگی را با استفاده از پرسشنامه سلامت بیمار-۹ و پرسشنامه اختلال خواب تکمیل کرده بودند. از این طریق، نویسندگان مطالعه با مقایسه زمانهای گزارششده شرکتکنندگان در مورد خوابیدن و بیدار شدن از خواب در روزهای هفته و آخر هفته، دادههایی را در مورد خواب جبرانی آخر هفته به دست آوردند.
نتایج نشان داد که حدود ۴۶٪ از شرکتکنندگان در آخر هفتهها بیشتر میخوابیدند، یعنی خواب جبرانی آخر هفته را تمرین میکردند. این افراد در مقایسه با شرکتکنندگانی که خواب جبرانی آخر هفته را تمرین نمیکردند، در روزهای هفته تمایل به خواب کوتاهتری داشتند.
در مجموع، کسانی که در آخر هفتهها بیشتر میخوابیدند، تمایل داشتند که سطح علائم افسردگی کمتری داشته باشند. بررسی دقیقتر دادهها نشان داد که شرکتکنندگانی که در آخر هفتهها یک تا دو ساعت بیشتر میخوابیدند، علائم افسردگی کمتری نسبت به کسانی که در آخر هفتهها نمیخوابیدند، داشتند. آنها حدود ۳۸ تا ۴۶ درصد کمتر احتمال داشت که علائم افسردگی داشته باشند. این کاهش علائم افسردگی در مورد افرادی که سه ساعت یا بیشتر خواب جبرانی را گزارش کرده بودند، صدق نمیکرد.
تجزیه و تحلیل بیشتر نشان داد که ارتباط بین خواب آخر هفته و علائم افسردگی بیشتر در افرادی مشاهده میشود که در روزهای هفته ۶ ساعت یا کمتر میخوابند. این ارتباط همچنین در مردان و بزرگسالان زیر ۶۵ سال قویتر است.
نویسندگان این مطالعه نتیجه گرفتند: «به طور خلاصه، مدت زمان خواب جبرانی آخر هفته بین ۰ تا ۲ ساعت با علائم افسردگی یا نمره افسردگی PHQ-۹ ارتباط منفی داشت. تجزیه و تحلیل بیشتر نشان داد که این ارتباط غیرخطی به شکل L است [الگوی ارتباطی که در آن آستانهای وجود دارد که پس از آن ارتباط از بین میرود، در این مورد آستانه ۳ ساعت خواب جبرانی بود]. علاوه بر این، تأثیر مثبت قابل توجه بر علائم افسردگی عمدتاً در بین مردان، بزرگسالان زیر ۶۵ سال و افرادی که مدت زمان خواب کوتاهی در طول هفته داشتند، مشاهده شد. نتایج ما ممکن است شواهد اپیدمیولوژیک بیشتری برای اثرات خواب بر علائم افسردگی ارائه دهد و تحقیقات بیشتری برای شناسایی مکانیسمهای بیولوژیکی اساسی CRS مرتبط با علائم افسردگی مورد نیاز است.»
این مطالعه رابطه بین الگوهای خواب و علائم افسردگی را روشن میکند. با این حال، لازم به ذکر است که طراحی این مطالعه اجازه هیچ گونه استنتاج علی را نمیدهد. در حالی که ممکن است تمرین خواب جبرانی احتمال ابتلا به افسردگی را کاهش دهد، همچنین ممکن است افرادی که افسرده نیستند، بتوانند در طول هفته فعال بمانند و زمان خود را برای اطمینان از دریافت خواب جبرانی کافی سازماندهی کنند. همچنین ممکن است که هم علائم افسردگی و هم الگوهای خواب مشاهده شده نتیجه عواملی باشند که در این مطالعه به آنها توجه نشده است.