کد مطلب: ۹۴۳۲۸۳
|
|

ماجرای بهنوش و نارسیسم

ماجرای بهنوش و نارسیسم
ویدئویی از تعداد زیاد بادیگارد‌های این خانم بازیگر برای حضور در دانشگاه و جشن فارغ‌التحصیلی‌اش پربازدید شده؛ این رفتار را از منظر روان‌شناسی واکاوی کردیم

به گزارش مجله خبری نگار، در سال‌های اخیر، جامعه ایران بیش از گذشته شاهد رفتار‌هایی بوده که از سوی برخی چهره‌های مشهور، حالت نمایشی و غیرضروری پیدا کرده‌است. به تازگی ویدئویی از تعداد زیاد بادیگارد‌های بهنوش طباطبایی برای حضور در دانشگاه پربازدید شد که ادعا شده بود برای دریافت مدرک دکتری بوده است. اما مدیر روابط‌عمومی دانشگاه آزاد در اطلاعیه‌ای اعلام کرد که فیلم منتشرشده مربوط به جشن فارغ‌التحصیلی است؛ جلسۀ دفاع پایان‌نامه خانم طباطبایی کاملاً رسمی برگزار شده و تشریفات خاصی در آن وجود نداشته است. با این حال، این رفتار از منظر روان‌شناسی قابل واکاوی است و در ادامه چند نکته درباره آن مطرح خواهد شد.

​​​​​​​نشانه‌ای از گرایش‌های خودشیفته‌وار

ماجرا‌هایی مانند گزارش‌های مربوط به حضور بادیگارد در مراسم فارغ‌التحصیلی یک بازیگر مطرح، دوباره این پرسش را زنده می‌کند که چرا بعضی از افراد مشهور تمایل دارند موقعیت‌هایی را که ماهیتاً ساده، جمعی و علمی هستند به فضایی تشریفاتی و شخصی تبدیل کنند. مسئله فقط «چهره بودن» نیست؛ بلکه تأثیری است که چنین رفتار‌هایی بر نگاه عمومی، جایگاه دانشگاه و ارزش واقعی فرد می‌گذارد. این گونه نمایش‌ها اغلب نشانه‌ای از گرایش‌های خودشیفته‌وار هستند و همین موضوع اهمیت نقدشان را دوچندان می‌کند.

من با این جمع متفاوت هستم!

مراسم فارغ‌التحصیلی یک آیین برابر و جمعی است؛ لحظه‌ای که در آن تلاش علمی و مسیر رشد شخصی محور اصلی قرار دارد. دانشگاه جایی است که ارزش افراد با میزان کار، تحقیق و پشتکارشان سنجیده می‌شود، نه شهرت و امکانات بیرونی. وقتی فردی با جلوه‌گری امنیتی یا تشریفات غیرضروری وارد چنین فضایی می‌شود، اساس مراسم دچار جابه‌جایی معنا می‌گردد. پیام ضمنی چنین اقدامی این است که «من با این جمع متفاوت هستم و باید در چارچوب دیگری دیده شوم.» همین پیام است که حساسیت و واکنش منفی ایجاد می‌کند.

تلاش برای تقویت احساس «برتر دیده شدن»

در این جا بحث «خودشیفتگی» اهمیت پیدا می‌کند. خودشیفتگی الزاماً به معنای بد بودن یا بیمار بودن فرد نیست؛ بلکه به این اشاره دارد که شخص ارزش خود را در میزان توجه و تحسینی که از بیرون دریافت می‌کند جست‌و‌جو می‌کند. فردی که چنین گرایشی دارد، معمولاً سعی می‌کند تصویری بزرگ‌تر، خاص‌تر یا قدرتمندتر از واقعیت ارائه دهد. برای او «دیده شدن» تبدیل به هدف اصلی می‌شود، حتی اگر موقعیت اصلاً نیازی به چنین نمایش‌هایی نداشته باشد. استفاده از نماد‌های قدرت، مانند بادیگارد، دقیقاً نمونه‌ای از تلاش برای ساختن تصویری است که شاید با جایگاه واقعی فرد همخوانی نداشته باشد، اما احساس «برتر دیده شدن» را تقویت کند.

دانشگاه جای فروتنی علمی است نه صحنه‌سازی

مشکل این جاست که چنین تصویرسازی‌هایی در فضای علمی نه تنها به ارزش فرد اضافه نمی‌کنند، بلکه برعکس، موجب بی‌اعتبار شدن حضور او می‌شوند. دانشگاه جای فروتنی علمی است، نه صحنه‌سازی و فاصله‌گذاری. جامعه هم معمولاً نسبت به رفتار‌های نمایشی بسیار حساس است، به‌خصوص در زمانه‌ای که مشکلات اقتصادی و نابرابری‌ها باعث شده مردم نسبت به نماد‌های برتری‌جویانه حساسیت بیشتری نشان دهند. وقتی یک شخصیت مشهور در محیطی کاملاً برابر رفتار متفاوتی از خود بروز می‌دهد، عملاً فاصله‌ای نمادین بین خود و دیگران ایجاد می‌کند؛ فاصله‌ای که محبوبیت را کاهش می‌دهد و گاه به ضدتبلیغ تبدیل می‌شود.

فروتنی نشانه بلوغ فردی و اجتماعی است

در نهایت، آنچه از یک چهره مشهور انتظار می‌رود، نه نمایش قدرت، بلکه احترام به فضای علمی و ارزش‌های برابرکننده دانشگاه است. فروتنی در چنین موقعیت‌هایی نشانه بلوغ فردی و اجتماعی است. شهرت زمانی ارزشمند می‌شود که به درک بهتر جایگاه جمعی منجر شود، نه ایجاد فاصله. جامعه همواره افرادی را ارج می‌نهد که کنار مردم می‌ایستند، نه آنها که با نمایش‌های بیرونی سعی در بالاتر نشان دادن خود دارند.

منبع: خراسان-زهرا سقاءعیدگاهی | کارشناس‌ارشد روان شناسی شخصیت

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر