مجله خبری-سبک زندگی نگار: از آن جایی که کودکان در سن دو سالگی دچار خود شیفتگی میشوند و همه چیز را متعلق به خود میبینند اگر دیگران او را از به دست آوردن چیزی منع کنند از نظر کودک این کار بسیار بی معنی و غیر منصفانه است برای همین تمام تلاش خود را میکند که حق خود را با هر روشی که میتواند، به دست بیاورد همچنین کودک در سن دو سالگی در حال شناخت احساسات خود، شناخت رفتارها، شناخت خود و افراد است.
زمانی که کودک به لجبازی روی میآورد اگر والدین رفتار درست و مناسبی را از خود نشان ندهند ممکن است کودک در آینده دچار مشکل شود و عادت کند که میتواند با لجبازی و پرخاشگری هر کاری را انجام دهد و هر چیزی را به دست آورد برای همین والدین موظف اند که رفتار درست در این موقعیتها را بشناسند و به خوبی اوضاع را کنترل کنند.
کودکان پس از رسیدن به سن دو سالگی از آنجایی که شخصیت شان مشخص و منسجم میشود، اما نمیتوانند خواستههای متضاد ذهن خود را تنظیم و تفکیک کنند برای همین در یک آن واحد قادر به تصمیم گیری نخواهند بود. برای همین است که کودک نمیتواند تکلیف خود را روشن کند و نمیداند که دقیقا چه خواستهای دارد و از طرفی هم با وجود اینکه از خواسته خود مطمئن نیست، اما برای بدست آوردن آن بسیار مصمم و یک دنده است.
اما مهمترین چیزی که در این زمان وجود دارد رفتار پدر و مادر با کودک شان است، زیرا کودک با در نظر گرفتن رفتار و واکنش والدینش متوجه میشود که این کارش درست است یا نه و عکس العمل والدین به شدت میتواند بهانه گیریهای کودک را کم کند و یا حتی آنها را بیشتر کند.
اکنون مسئلهای که مد نظر است چگونگی رفتار والدین با کودکان لجباز شان است تا بتوانند با انجام بهترین رفتار لجبازیها و بهانه گیریهای کودک خود را کمتر کنند.
بی اعتنایی به رفتار و لجبازی کودک ۲ تا ۳ ساله خود بهترین واکنش است
همانطور که گفته شد ابتداییترین و اولین اقدام برای برخورد صحیح، کوتاه نیامدن در برابر نیاز کودک است، زیرا زمانی که کودک شما دست به لجبازی و پرخاش میزند و شما به او پاسخ میدهید، حال فرقی نمیکند که این پاسخ مثبت باشد یا منفی، کودک شما متوجه میشود که این یک راه مؤثر است و میتواند با پرخاش کردن به خواسته خود برسد.
برای همین در بعضی اوقات کودک به جدیت و قاطعیت پدر و مادر احتیاج دارد تا بهتر تربیت شود و والدین نیز نباید به دلیل اینکه از شر جیغهای کودک راحت شوند خواسته او را برآورده کنند. بی اعتنایی به رفتار و لجبازی کودک دو تا سه ساله خود بهترین واکنش است که در طولانی مدت بهترین راه برای تغییر رفتار لجبازی او است.
اغلب لجبازیهای کودک برای جلب توجه شما است اگر بخواهیم با یک مثال این را برای شما توضیح دهیم باید در نظر بگیرید که مثلاً کودک شما هوس آب میوه میکند و آن را درخواست میکند، اما شما آن را در خانه ندارید، در این مواقع است که شروع به جیغ زدن میکند و رفتاری لجبازانه از خود نشان میدهد اگر شما این خواسته کودکتان را برایش فراهم کنید باعث میشود تا رفتارهای لجبازانه او تشدید و تشویق شود بهترین کاری که شما در این زمان میتوانید انجام دهید بی توجهی است که سبب خاموشی رفتار کودکتان میشود.
برای این کار باید زمانی که کودکتان شروع به داد و فریاد کرد یا رفتارهای دیگری از خود نشان داد، محل را ترک کنید و بی توجه به او به کارهای خود بپردازید و فعالیتهای روزمره خود را انجام دهید یا حتی با دیگران صحبت کنید تا متوجه شود که توجهی به رفتار او ندارید انجام دادن این رفتارها و واکنشها در طولانی مدت باعث میشود تا لجبازی کودک دو تا سه ساله شما کم کم، کاهش پیدا کند.
دوم این که اغلب لجبازیهای کودکان با هدف است و اگر بدانند که با جیغ و فریاد نمیتوانند به هدف خود برسند احتمالاً آن را تکرار نکند و شما باید در زمانهایی که کودک شما رفتار درستی را انجام میدهد و جیغ و فریاد نمیکند و با صحبت کردن خواسته خود را به شما میگوید، او را تشویق کنید و اگر صلاح میدانید آن چیزی را که نیاز دارد و دوست دارد را به او بدهید تا درک کند که میتواند با داشتن رفتار خوب و خوش، پاداش دریافت کند البته باید والدین بدانند که افراط کردن و یا تفریط کردن در تشویق کودکان میتواند بسیار مضر و آسیب زننده باشد.
یکی از آموزههایی که پدر و مادر باید به فرزندان خود یاد دهند این است که پاداش و تشویق، رشوه نیست و زمانی که شما برای کودک خود کاری را در نظر میگیرید و آن را به کودک محول میکنید موظف است که آن کار را انجام دهد و یا اینکه زمانی که شما قصد انجام کاری را دارید آن کار باید انجام شود و فریادها و جیغهای کودکتان نمیتواند در تصمیم شما خللی ایجاد کند و شما را از تصمیم تان منصرف کند و رفتار بد او نمیتواند مانع انجام کار شما شود.
شما نباید اجازه دهید که جیغ زدنها و فریادهای کودکتان بر انجام کارها و تصمیمات شما تأثیر بگذارد و در نظر شما تغییری ایجاد کند. اگر پس از انجام همهی این راه و روش ها، نتوانستید تغییری در رفتار او ایجاد کنید و اون همچنان به لجبازیهای خود ادامه میدهد، ممکن است این رفتار علتی ریشهای در کودکتان داشته باشد که در این صورت باید از مشاوره روانشناسی استفاده کنید.
نباید اجازه بدهید که لجبازیهای کودکتان بر رفتار شما تأثیر بگذارد
رفتارهای دیگری نیز وجود دارند که شما میتوانید با انجام آنها لجبازی کودک دو تا سه ساله خود را کاهش دهید به طور مثال نباید همیشه از کلمههایی مانند: نه، دست نزن، نکن، نرو و ... استفاده کنید.
در انجام بعضی از کارهای کودک تان به او کمک کنید و همچنین در انجام کارهای خودتان نیز از کودکتان کمک بخواهید تا تعامل را در زندگی و خانواده تان بیشتر کنید.
در طول روز زمان مشخصی را صرف بازی و ارتباط با کودک تان انتخاب کنید و هر روز این وقت را به او اختصاص دهید.
گاهی اوقات میتوانید با محروم کردن کودکتان از چیزی که دوست دارد، چیزهای زیادی را به او یاد دهید مثلاً با این کار میتوانید عواقب رفتار بدش را به او گوشزد کنید و به او کمک کنید تا بفهمد که انجام کارهای بد عواقب خود را دارند و اگر کار نامناسبی را انجام دهد شما میتوانید او را تنبیه کنید.
سعی کنید گاهی اوقات زمانی که در حالت آرام به سر میبرد با او صحبت کنید و به او بگویید که اگر از چیزی ناراحت میشود و یا به آن اعتراضی دارد آن را با شما در میان بگذارد و با حرف زدن آن را حل کند؛ و زمانی که کودک در این باره با شما صحبت میکند با دقت به او گوش دهید و طوری رفتار کنید که کودکتان احساس تکیه گاه بودن و حامی بودن شما را حس کند نه اینکه گمان کند که شما برای ناراحت شدن او هیچ اهمیتی قائل نمیشوید و برای تان مهم نیست.
توجه کردن به کودک بهترین رفتار برای درمان لجبازی کودکان ۲ تا ۳ سال میباشد
عمل کردن شما به حرفها و قولهایی که میدهید بسیار مهم است. بعضی از والدین با عمل نکردن به حرفهای خود و قول هایشان حالت خشم و تهاجم را در فرزندانشان به وجود میآورند و بسیاری از اخلاقهای بد و منفی را به آنها آموزش میدهند.
زیرا زمانی که شما به قول خود عمل نمیکنید این پیام را متوجه میشود که برای شما یک فرد دوست داشتنی و قابل توجه نیست و انسانی تنها است که باید برای به دست آوردن خواستهها و چیزهای مورد علاقه اش یا باید بجنگد و یا دست از به دست آوردن آنها بردارد، زیرا صحبتها و خواستههای او برای کسی اهمیت ندارد و کسی به او پاسخی نمیدهد همچنین اعتماد کودکتان از شما سلب میشود و دیگر نمیتواند به گفتههای شما اطمینان داشته باشد برای همین حتی زمانی که شما از صمیم قلب تان با او صحبت میکنید و به او قول میدهید او باور نمیکند و به حرفهای شما گوش نمیدهد.
با همه این حرفها شما متوجه میشوید که فرزند با دیدن بد قولیهای والدینش دچار احساس خشم و بی اعتمادی میشود.
منبع: بیتوته