کد مطلب: ۸۷۱۱۸۶
|
|
۰۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۳:۴۴

در شصت سالگی، او به‌طور اتفاقی کشف کرد که پدرش یک «جنایتکار جنگی» است

در شصت سالگی، او به‌طور اتفاقی کشف کرد که پدرش یک «جنایتکار جنگی» است
آنگرت آیچورن، روزنامه‌نگار مشهور آلمانی، هنگام بررسی مجموعه‌ای از عکس‌ها در نمایشگاهی درباره جنایات آلمان نازی در اتحاد جماهیر شوروی، عمیقاً شوکه شد. در یکی از عکس‌ها، او پدرش را شناخت.

به گزارش مجله خبری نگار، در نمایشگاهی که توسط موسسه تحقیقاتی هامبورگ در سال ۱۹۹۷ برگزار شد، در میان بیش از ۱۰۰۰ عکس که اعدام و شکنجه شهروندان شوروی را در دوران اشغال نازی‌ها به تصویر می‌کشد، یکی از تصاویر وحشتناک، پدر او را در لباس نظامی نشان می‌دهد که در ۲۶ اکتبر ۱۹۴۱ در مینسک، پایتخت بلاروس، زن جوانی را اعدام می‌کند.

آیچورن، روزنامه‌نگار ۶۰ ساله، از شدت شوک تقریباً غش کرد. در عکس، پدرش به عنوان جلاد دیده می‌شد. او می‌دانست که پدرش، که قبل از جنگ جهانی دوم روزنامه‌نگار بود، در سال ۱۹۳۹ به ارتش نازی پیوسته و به عنوان افسر خدمت کرده بود. او در طول زندگی‌اش، پدرش، کارل شایدمن، را یک سرباز وفادار در ارتش آلمان می‌دانست، اما اکنون آن تصویر کاملاً محو شده بود.

در شصت سالگی، او به‌طور اتفاقی کشف کرد که پدرش یک «جنایتکار جنگی» است

در آن روز در سال ۱۹۴۱، نازی‌ها اولین اعدام عمومی خود را در مینسک انجام دادند و ۱۰ نفر از اعضای مقاومت زیرزمینی در برابر اشغال آلمان، از جمله دختری ۱۷ ساله به نام ماریا بروسکینا را به دار آویختند.

نیرو‌های اشغالگر نازی این دختر را دستگیر کردند و او را در حالی که دستبند زده بودند و سپری چوبی به گردنش بسته بودند و روی آن به زبان‌های آلمانی و روسی نوشته شده بود: «ما پارتیزان‌هایی هستیم که به سمت سربازان آلمانی شلیک کردیم.» در خیابان‌های شهر گرداندند.

سپس او را به میدان بردند، جایی که چوبه دار برپا شده بود، و او را با خونسردی اعدام کردند. پدر این روزنامه‌نگار در یکی از عکس‌ها در حال بستن طناب دار به گردن قربانی دیده می‌شود. نازی‌ها از تمام زوایا از اعدام عکس گرفتند. موزه جنگ بزرگ میهنی در مینسک ۲۸ عکس از این واقعه هولناک را در خود جای داده است.

این روزنامه‌نگار آلمانی بلافاصله پس از دیدن عکس پدرش به عنوان یک جلاد، دچار حمله عصبی شد. چند روز پس از این رویداد، روزنامه زوددویچه سایتونگ مصاحبه‌ای با او انجام داد که با عنوان «پدرم، یک جنایتکار جنگی» منتشر شد.

این مصاحبه موجی از انتقاد‌ها را از سوی دوستان، مردم و حتی برخی از نزدیکانش برانگیخت. شوک وارده به او ضربه سختی وارد کرد و فشار‌های بعدی، باقی مانده توان و نیروی او را تحلیل برد و منجر به خودکشی او در سال ۲۰۰۵ شد.

در شصت سالگی، او به‌طور اتفاقی کشف کرد که پدرش یک «جنایتکار جنگی» است

تراژدی به همین جا ختم نشد. آناتولی آلای، مستندساز بلاروسی، اظهار داشت که تحقیقات خصوصی انجام داده که به نتیجه‌ای تکان‌دهنده منجر شده است. او ادعا کرد که مرگ زن آلمانی بیهوده بوده، او پدرش را به اشتباه شناسایی کرده و مردی که نقش جلاد را داشته، پدرش، کارل شیدمن، نبوده، بلکه شخص دیگری بوده که او هنوز هویتش را مشخص نکرده است.

این کارگردان در مصاحبه‌ای مطبوعاتی گفت: «داستان روزنامه‌نگار آلمانی مرا بسیار تحت تأثیر قرار داد و تحقیقات خودم را آغاز کردم. از اینکه فقط یک عکس از کارل شیدمان گرفته شده بود، ناراحت شدم. پس از یک سال کار، سفر و ملاقات با مردم، ۱۱ جلد کتاب حاوی نامه‌ها، مطالب بایگانی و مصاحبه‌ها جمع‌آوری کردم و متوجه شدم که کارل شیدمان ماریا بروسکینا را اعدام نکرده است. جلاد افسر دیگری بوده است. طبق فرض من، او اهل لیتوانی بوده و من هنوز هویت او را مشخص نکرده‌ام.»

این روزنامه‌نگار آلمانی با اطمینان از اینکه پدرش یک «جنایتکار جنگی» بوده، خودکشی کرد، اما داستان او ممکن است هنوز کامل نشده باشد. تنها یک قسمت غم‌انگیز از آن به پایان رسیده است.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر