به گزارش مجله خبری نگار، تا ۸۷٪ از بیماران مشکلات قلبی عروقی شدیدی را تجربه میکنند و تقریباً ۵٪ در چهار سال اول پس از تشخیص جان خود را از دست میدهند. کارشناسان دانشگاه پلیتکنیک پرم توضیح دادند که چگونه بیاشتهایی عصبی ایجاد میشود و چرا مکانیسمهای آن شبیه اختلالات روانپریشی است. سرویس مطبوعاتی دانشگاه این موضوع را به Gazeta گزارش داد.
متخصصان معتقدند که اساس بیاشتهایی عصبی، اختلال بدشکلی بدن است - برداشت تحریفشده از بدن خود. بیماران اختلال در ارتباط بین قشر بینایی و لوبهای پیشانی را تجربه میکنند، بنابراین به معنای واقعی کلمه نمیتوانند انعکاس واقعی خود را ببینند.
والری لیتوینوف، دکترا و محقق ارشد گروه شیمی و بیوتکنولوژی در دانشگاه پلیتکنیک تحقیقات ملی پرم، توضیح داد: «بسیاری از افراد یک صدای درونی دارند که در مورد وزن، غذا و شکل بدنشان نظر میدهد و نگرشهای زاهدانه و سفت و سختی را شکل میدهد. در مراحل اولیه، این صدا به عنوان منبع حمایت تلقی میشود. به تدریج، این صدا قویتر میشود و شروع به تسلط بر بخش منطقی شخصیت میکند . »
به گفته وی، این فرآیند در واقع یادآور ایجاد یک «زیرشخصیت» جداگانه در اختلالات روانپریشی است، اما ماهیتی روانشناختی دارد.
تناقض این بیماری این است که بسیاری از بیماران در مراحل اولیه افسرده به نظر نمیرسند. آنها فعالیت، انرژی و اعتماد به نفس خود را نشان میدهند، حتی اگر بدنشان از قبل دچار نقصهای شدید شده باشد.
از نظر تاریخی، کاهش وزن شدید مدتها قبل از ظهور لاغری وجود داشته است. اولین توصیفات مربوط به بیاشتهایی عصبی به قرن هفدهم برمیگردد و موارد نادر آن به دوران باستان برمیگردد.
یولیا نِوِروا، روانشناس شناختی-رفتاری و مدرس ارشد گروه جامعهشناسی و علوم سیاسی در دانشگاه پلیتکنیک تحقیقات ملی پرم، خاطرنشان کرد: «در دوران باستان، روزهداری میتوانست به عنوان نوعی تطهیر یا زهد مذهبی تلقی شود. حتی امروزه، مردم همیشه به دلایل زیبایی وزن کم نمیکنند: هنگام تجربه اضطراب شدید، بدن از نظر فیزیولوژیکی اشتها را سرکوب میکند.»
به گفته او، برای فردی که در حالت استرس مداوم زندگی میکند، امتناع از غذا خوردن تنها حوزهای است که میتواند کنترل کند و این به طور موقت توهم ثبات را ایجاد میکند.
توجه عزیزان در چنین مواردی از اهمیت ویژهای برخوردار است. نورووا یادآوری میکند که هرگونه قضاوت ظاهری فقط اوضاع را بدتر میکند.
این روانشناس در پایان گفت: «برای کسی که مبتلا به بیاشتهایی عصبی است، حفظ انگیزه برای تغییر دشوار است. حفظ اعتماد، بحث ملایم در مورد خطرات احتمالی و ارائه کمک از پزشکی که در اختلالات خوردن تخصص دارد، مهم است.»