مجله خبری-سبک زندگی نگار: خیلی از ما احتمالا وسواس داشته باشیم. این وسواس در ما، تا زمانی که به درجه افراطی، آزاردهنده و بیماری نرسد، نامِ اختلال به خودش نمیگیرد. با این حال اگر این مشکل درمان نشود میتواند به یک اختلال جدی بدل شود و اختلالهای دیگر را دامن بزند. اما وسواس فکری چیست و چطور باید آن را درمان کرد؟
وسواس فکری یا OCD (obsessive compulsive disorder) شکلی از اختلال روانی یا یک بیماری است که باعث میشود فکرهایی در ذهن یک فرد شکل بگیرد و او را مجبور به دست زدن به اعمال اجباری بکند.
چطور باید فهمید که کسی وسواس فکری دارد؟ با اینکه همه افراد کم و بیش وسواسهایی در زندگی دارند، اما اگر این افکار و اعمال بیشتر از یک ساعت در روز تجربه شود و یا اینکه آنقدر تکرار شود که کیفیت زندگی یک فرد را تحت تاثیر قرار دهد، نشانهای از اختلال وسواس فکری-عملی است.
این وسواس ۴ نوع مختلف دارد؛ اما به طور کلی در ۴ گروه اصلی جا میگیرد.
در این نوع وسواس فرد ممکن است دائما همه وسایل و اتفاقهای دور و برش را مورد بررسی قرار دهد؛ برای مثال فکرهایی در ذهنش نقش میبندد. مانندِ: «شیشه ماشین رو باز گذاشتم!»، «نکنه در رو نبستم!»، «فکر کنم زیر کتری رو روشن گذاشتم»، «کلید خونه رو برنداشتم» و…. او این افکار را به صورت بیمارگونه و افراطی تجربه میکند. چنین فردی حتی میتواند پا را از این هم فراتر بگذارد و دائما به این فکر کند که بیمار شده یا مشکلی جسمی برایش پیش آمده است.
بیمار دائما به آلوده بودن همه چیز فکر میکند، از آلوده بودن مواد غذایی گرفته، تا وسایل خانه، دیوارها، زمین و غیره. چنین فردی دائما در حال تمیز کردن چیزها، ضدعفونی کردن و شُستن است. او این آلودگی را به خودش هم نسبت میدهد و زمان زیادی را به حمام کردن میگذراند.
این نوع از وسواس در افرادی دیده میشود که دائما در حال منظم کردن و ایجاد تقارن وسایل و محیطِ پیرامون شان هستند. آنها هرچه ببینند را با نظم کنار هم خواهند چید. اگر این نظم وجود نداشته باشد، احساس ناراحتی پیدا میکنند.
این وسواس به شایعات و فکرهایی دامن میزد که فرد را رها نمیکنند. افکار مزاحم، میتواند شکلهای خشونت باری نیز به خود بگیرد؛ مثلا آسیب زدن به خود و یا نگرانی درباره چیزهای بی مورد و کم اهمیت.
به باور روان شناسها افراد مبتلا به وسواس، زمینه قویای برای ابتلا به انواع اختلالهای دیگر همانند اختلال شخصیت را نیز دارند. آنها اغلب دچار یک بیماری روانی دیگر نیز هستند.
این وسواس اغلب با سندروم دیگری به نام تورت (Tourette) همراه است. سندروم تورت اختلالی نورولوژیک یا عصبی است که با حرکات یا صداهای تکراری، کلیشهای و غیرارادی که به نامِ تیکها شناخته میشود، همراه است.
تیک داشتن را احتمالا خیلی از ما تجربه کرده ایم، و یا همه ما با افرادی در زندگی مواجه شده ایم که این رفتار را به دلیل وسواس فکری-عملی انجام میداده اند؛ مانندِ بالا انداختن شانه، چشمک زدن، تکان دادن سر و گردن، بالا کشیدن بینی، لمسِ بخشی از بدن و یا حتی تیکهای صوتی. سندروم تورت به همین دلیل درباره افرادی که دچار وسواس فکری هستند مورد بررسی قرار میگیرد.
برخی از افراد ممکن است در پی تجربه ترس، دوری یا استرس مثلا شروع کار جدید، پایان یک رابطه یا آغاز یک شغل جدید، وسواس را تجربه کنند که علل رفتاری دارد. در علل شناختی افکار مزاحم نقش بسیار پر رنگی دارند.
اگر افراد یک خانواده به وسواس فکری مبتلا باشند، احتمال اینکه دیگر اعضاء نیز دچار وسواس شوند بسیار زیاد است. تا ۵۰ درصد این احتمال وجود دارد.
بیماریهای خودایمنی که در کودکان وجود دارد، منجر میشود بسیاری شان از همان زمان به وسواس فکری دچار شوند. ابتلا به آنفولانزای H۱N۱ یکی از این بیماری هاست.
محققان دریافته اند که برخی از قسمتهای مغز افرادِ دچار به وسواس فکری با افراد معمولی متفاوت است. هرچند دقیقا مشخص نشده که چه ارتباطی میان این تفاوت و وسواس وجود دارد.
مسائل خانوادگی، محیطی و تربیتی:پزشکان بر این باورند که ۵۰ درصد از وسواسهایی که مردم تجربه میکنند در سن جوانی و یا قبلتر از آن، از آن در دوارن کودکی به وجود میآیند. مثلا تحقیر کودک، ناامنی و منعهای بیش از اندازه دلایل روشنی برای ایجاد استرس فکری در کودکان و نوجوانان هستند.
درمان وسواس فکری عملی چند مرحله دارد:
در مرحله اول فرد مبتلا باید خود به درمانش کمک کند. اگر فرد درکنار وسواس فکر دچار اضطراب نیز میباشد میبایست ابتدا راه حل برای درمان اضطراب پیدا کند، همچنین ورزش، تلاش برای دور کردنِ افکار مزاحم، مشغول نگه داشتنِ خود به انجام کارهای دیگر و گذاشتنِ زمانِ لازم برای حل وسواس، بخشی از این خودیاری است.
در مرحله دوم وقتی فرد نتواند به تنهایی از پس مشکل برآید، نیاز به «جلسات روان درمانی» پیدا میکند. این جلسات میتواند از ۶ الی ۷ جلسه و حتی چندماه و چندسال طول بکشد. زمان روان درمانی، به عواملی همچون شیوه ابتلا به وسواس، مدت زمان ابتلا و نحوه مواجهه با آن برمی گردد.
در مرحله سوم، دارودرمانی به میان میآید. این روش در بیشتر مبتلایان به وسواس فکری جواب میدهد و کمک میکند سریعتر بتوانند وسواس شان را کنترل کنند.