به گزارش مجله خبری نگار، به گفته کوهن، این علائم با غفلت عاطفی همراه است که کودک ممکن است تجربه کند، نوعی ضربه که به راحتی قابل مشاهده نیست، اما تأثیرات آن تا بزرگسالی ادامه دارد.
افرادی که در کودکی از نظر عاطفی مورد غفلت قرار گرفتهاند، در بیان خود به عنوان بزرگسالی مشکل دارند. این درگیری در صحبت در مورد نیازها و احساسات آنها ممکن است نتیجه تجربیات آسیب زایی باشد که در کودکی داشتهاند، جایی که احساسات آنها توسط مراقبان نادیده گرفته شده یا دست کم گرفته شده است. این تجربیات اولیه باعث میشود آنها احساس کنند که صحبت کردن در مورد خودشان میتواند به آنها آسیب برساند و بنابراین از ابراز وجود خودداری میکنند.
کوهن اشاره میکند که افرادی که در دوران کودکی از نظر عاطفی نادیده گرفته شدهاند ممکن است وقتی از آنها در مورد احساسات خود سؤال میشود، بسیار خجالت بکشند. وقتی از آنها پرسیده میشود که حالشان چطور است، از ترس پاسخ نامناسب یا خنثی شدن احساساتشان، مانند دوران کودکی، ترجیح میدهند کنار بروند یا از پاسخ دادن خودداری کنند. این ممکن است تماس عاطفی با دیگران را کاهش دهد.
برخی از قربانیان آسیبهای دوران کودکی از "سندرم فریبکار" رنج میبرند، جایی که احساس میکنند بی ارزشی دارند یا به خود اعتماد ندارند و باعث میشود باور کنند که دیگران بهتر از آنها هستند یا تمایل بیشتری به موفقیت دارند.
این احساس به دلیل عزت نفس پایین ناشی از غفلت عاطفی در دوران کودکی است که تأثیر طولانی مدت بر فرد دارد.
کوهن میگوید افرادی که در محیطی بزرگ شدهاند که از نظر عاطفی مورد غفلت قرار گرفتهاند، ممکن است در به اشتراک گذاشتن احساسات خود با دیگران مشکل داشته باشند، زیرا یاد نگرفتهاند که چگونه آنها را به طور سالم بیان کنند.
آنها همچنین حمایت عاطفی کافی یا توجه به احساسات خود در دوران کودکی دریافت نکردند، که مانع از رشد توانایی آنها برای برقراری ارتباط موثر در بزرگسالی میشود.
کوهن توضیح میدهد که یکی از علائم اصلی ترومای دوران کودکی تنهایی است. کودکانی که از نظر عاطفی نادیده گرفته شدهاند، اغلب به دلیل تلاش هایشان برای نزدیک شدن به مراقبان طرد میشوند، که منجر به ترس از طرد شدن در بزرگسالی میشود و باعث میشود انزوا را به ایجاد روابط جدید ترجیح دهند.
منبع: دیلی میل