به گزارش مجله خبری نگار، این بار به سراغ کاروانهای افغانستانی اربعین رفتهام که در مسیر بازگشت به افغانستان هستند.
کربلایی محمدامین از زائران افغانستانی است که برای اولین بار تجربه حضور در همایش عظیم اربعین حسینی را دارد.
میگوید: پنجاه سال از خدا عمر گرفتم، این اولین بار است که به کربلا مشرف میشوم. هر سال تلاش کردم، اما نمیشد تا اینکه امسال امام حسین (ع) طلبید و آمدم.
چند لحظه سکوت میکند و باز میگوید: البته تذکره (پاسپورت) ما را امام رضا (ع) فدایش شوم امضا کرده است. پارسال که از اربعین جا ماندم، از بالای تپه به امام رضا (ع) سلام دادم و گفتم آقا جان سال بعد تذکره ما را امضا کن!
اشکهایش جاری میشود و میگوید: تذکره ما افغانستانیها را امام رضا (ع) امضا میکند، بدون طلبیدن امام رضا (ع) اربعین امکان ندارد.
چند نفری در گوشه موکب جمع شدهاند، همگی در چهرههایشان خستگی سفر دیده میشود.
زائران افغانستانی اربعین مسیر طولانیتری نسبت به زائران ایرانی و مهاجرین طی میکنند.
بسیاری ازین زائران از روستاهای دوردست افغانستان حرکت میکنند. بعد به کابل میآیند و از کابل به هرات و از هرات به مشهد و سپس بسوی مرز عراق حرکت میکنند.
طی کردن این مسیر طولانی باعث میشود که مسنترها رمقی برای حرف زدن نداشته باشند، برای همین اکثر زائران مسن (بالای ۶۰ سال) حتی نای حرف زدن ندارند.
کربلایی سیدمحمدجواد، از اهالی ولایت دایکندی صدای خودش را صاف میکند و میگوید: اگر خدا بخواهد ما هر سال اربعین شرکت میکنیم. این سومین سال است که من در همایش اربعین شرکت میکنم.
از او درباره هزینههای سفر میپرسم، میگوید: هزینه سفر اربعین را خدا درست میکند. هیچ سال من دغدغه خرج سفر نداشتهام. هر سال خدا و چهارده نور مقدس به یک شکلی رساندهاند.
این جملهاش را با اعتماد کامل میگوید. طوریکه از چشمانش مشخص است هیچ تردیدی ندارد.
چند نفری دورمان جمع شدهاند. یک تن از زائران مسن که ریش سفیدی دارد، نزدیک ما نشسته است. میپرسم اهل کجایی؟ دیگران میگویند این بنده خدا لال است و نمیتواند حرف بزند.
باز میپرسم که پس چرا در اربعین شرکت میکند؟ کربلایی سیدجواد میگوید: عشق امام حسین (ع) همه را بسوی خود میکشد. این بنده خدا "بابه جعفر (پدر جعفر) " نام دارد. خانوادهاش امسال هزینه سفرش را دادند که آرزو به دل نماند و کربلایی شود.
به چهرههای تکتکشان نگاه میکنم؛ نوری در چشمهایشان جاریست. هیچ کدامشان تاجر و ثروتمند نیستند، اکثرشان کارگر سادهاند که با سختی و مشقت راهی کربلا شدهاند.
به راستی همایش عظیم اربعین چه دارد که اینگونه انسانها را از دورترین نقاط جهان بسوی نجف و کربلا میکشاند؟
در همین حال و هوا یک تن از مسئولین کاروان سر میرسد. از او درباره کاروانیان و مشکلاتشان میپرسم، میگوید: سفر اربعین تنها سفر خارجی است که هیچگونه مشکلی در آن غیرقابل حل نیست.
میگوید: چه در داخل افغانستان، چه در داخل ایران و چه عراق، همگی کمک میکنند تا مشکلی برای زائران ایجاد نشود.
به گفته او در هیچ جای این سفر معنوی، هیچ مشکلی وجود ندارد. به لطف امام حسین (ع) در تمام مسیر صبحانه و ناهار و شام رایگان و محل خواب و استحمام و میوه و چای و ... به وفور یافت میشود.
هیچ سفر دیگری با سفر اربعین قابل مقایسه نیست. به هر جای دنیا که سفر کنی، باید هزینه غذا و هتل و ... پرداخت کنی، اما در اربعین هیچ کدام وجود ندارد.
از نقطه صفر مرزی ایران موکب حاج قاسم سلیمانی پذیرای زائران افغانستانی است و تا مرز عراق موکبها فعال هستند.
در سالهای اخیر علاوه بر غذا و محل خواب، غرفههای پزشکی و درمانی و سیمکارت و هرگونه مشکلی که باشد، وجود دارد.
این گفتههای مسئول کاروان افغانستانی است و دیگران هم سری به نشان تایید تکان میدهند.
گرم صحبت هستیم که سفرهها پهن میشود. شام مفصلی از سوی موکب مهاجرین در مشهد تدارک دیده شده و زائران فردا صبح علی الطلوع بسوی افغانستان حرکت میکنند.
دلم نمیخواهد موکب را ترک کنم. حال و هوای قشنگی دارد و دل هر آدم نازک دلی را حالی به حالی میکند.
به اصرار کاروانیان کنارشان مینشینم و چند لقمهای غذا میخورم. میگویند: غذای موکب امام حسین (ع) شفا است، هرکس بخورد تا یک سال بیمه میشود.
لبخندهایشان حال دل آدم را عوض میکند، میگویند از طرف ما از مسئولان جمهوری اسلامی ایران تشکر کن که هر سال اینهمه زحمت میکشند تا کاروانهای افغانستانی در طول مسیر ایران، بهترین خدمات را دریافت کنند.
لحظات پایانی حضورم در موکب است، دلم میخواهد همراهشان بروم تا روستاهای دورافتاده افغانستان! یکی از زائران میگوید: کاش یک فرصتی پیدا شود تا در افغانستان بتوانیم محبتهای مردم ایران و عراق را جبران کنیم. در این روزها زحمتهای زیادی برای ما مردم کشیدند.
مردم افغانستان، مردمان قدرشناسی هستند و اگر روزی نیاز باشد حتما پاسخ مهربانی دو ملت ایران و عراق را خواهند داد.