به گزارش مجله خبری نگار/همشهری:یکتا فراهانی: وابستگی مشکلی است که بسیاری از افراد علاوه بر دوران کودکی در بزرگسالی هم آن را تجربه میکنند و نظریههای زیادی در مورد آن وجود دارد.
سبکهای دلبستگی منتفاوت هستند و چگونگی و چرایی ایجاد پیوند با دیگران را شامل میشوند. سبک دلبستگی در افراد مطمئن به گونهای است که با ایجاد صمیمیت با دیگران احساس راحتی میکنند و معمولاً خونگرم و دوست داشتنی هستند. اما افراد مضطرب اغلب درگیر روابط خود و نگران توانایی شریک زندگیشان در دوست داشتن هستند.
اشخاص طرد کننده هم اجتناب صمیمیت را با از دست دادن استقلال یکی میدانند. به همین خاطر سعی میکنند نزدیکی را به حداقل برسانند. عدهای دیگر هم معمولاً به نیت و خواستههای دیگران مشکوک هستند و از صمیمیت عاطفی میترسند.
نازنین بختیاری، روان شناس کودک و نوجوان در مورد دلبستگی میگوید: «نظریه دلبستگی را یک روان پزشک و روانکاو به نام جان بالبی ارائه کرده و به صورت کلی آن را برای کودکان، نوجوانان و بزرگسالان توضیح داده است.
دلبستگی در روان شناسی مبحث خیلی مهمی است که برای همه افراد میتوان از آن استفاده کرد. در واقع اگر دلبستگی از دوران کودکی به خوبی شکل بگیرد در ابتلای افراد به اختلالات روان شناختی بسیار تأثیر گذار است.»
به گفته این روان شناس، ارتباط ناسازگار والد و کودک از لحظه تولد باعث آسیبهای خیلی جدی به افراد میشود. اختلالات شخصیتی مثل اختلال شخصیت اضطرابی، افسردگی، هیسترونیک، مرزی، اجتنابی و وابسته ناشی از دوران کودکی و هنگام تولد و نوزادی است که در همه آنها به نوعی ارتباط درستی بین نوزاد، والد یا مراقب اولیه به خصوص مادر درست شکل نگرفته است.
بختیاری میگوید چند نوع دلبستگی که بهترین و سالمترین آن دلبستگی ایمن است، ولی دلبستگی اجتنابی، اضطرابی و دلبستگی دوسوگرا را هم شامل میشود.
دلبستگی ایمن مربوط به افرادی است که در کودکی مادران پاسخگو و باثباتی داشتهاند؛ مادرانی که بهاندازه کافی خوب بوده و به کودک حس امنیت میدادهاند. چنین مادرانی سه ویژگی مهم دارند: یعنی همیشه در دسترس و نسبت به نیازهای کودک پاسخگو و حساس هستند.
در ارتباط با مادر پاسخگو به نیاز کودک میتوان گفت حداقل تا دو سالگی در دسترس کودک است و همیشه نیز به یک شکل و یک مدل به کودک پاسخ میدهد. در مورد در دسترس بودن مادرهم باید گفت قبل از اینکه کودک نیازش را عنوان کند مادر بلافاصله بعد از آنکه کودک احساس نیاز کند در کنار اوست و نیاز او را برطرف میکند.
این مادران نسبت به نیاز کودک حساسسند؛ به ویژه در ماههای نخست تولد کودک که بدون هیچ قید و شرطی در اختیارفرزندشان هستند. مثلاً خواسته و نیاز کودک دو ماهه بلافاصله باید پاسخ داده شود و نمیتوان حتی برای چند دقیقه او را منتظر گذاشت؛ بنابراین در این هنگام پاسخگویی به نیازهای کودک باید نخستین اولویت و قبل از انجام هر کار دیگری برای والدین به خصوص مادر باشد.
به گفته این روان شناس، کودکانی که تا یک سالگی دلبستگی ایمن دارند میزان آسیب روانی آنها تا شش سالگی کاهش پیدا میکند. این کودکان همان کودکانی هستند که خشم و اضطراب کمترو خلق بهتری دارند.
این کودکان میتوانند زودتر از مادر جدا و مستقل شوند. ضمن آنکه اضطراب جدایی کمتری هم تجربه خواهند کرد. کمتر نافرمانی میکنند و متعاقب آن نیز سلامت روان بیشتری دارند؛ بنابراین کمتر هم مریض میشوند و سلامت جسمانی بیشتری دارند.
بختیاری میگوید عوامل و موانع زیادی برای شکل گیری دلبستگی ایمن وجود دارند که از جمله آنها میتوان به این موارد توجه داشت. دلبستگی ایمن با بدرفتاری و پریشانی مادر ارتباط مستقیمی دارد.
هنگامی که مادر یا مراقب اصلی و اولیه آشفته و پریشان باشد و مدام داد و بیداد و گله و شکایت کند با این گونه رفتارهای خود گاهی ممکن است آسیبی به کودک بزند.
آسیب رساندن به کودکان میتواند از طریق کلامی هم باشد. مثل زمانی که کودک به دلیل صدای بلند مادر سعی میکند از او فاصله بگیرد. این بچهها معمولاً از راه دور دلبستگی خود با مادر را حفظ میکنند.
به گفته این روان شناس، گاهی خود والدین به خصوص مادران دچار اختلالاتی مانند افسردگی، دو قطبی یا بیثباتی دارند و رفتارشان خیلی قابل پیشبینی نیست و ممکن است هر دقیقه رفتارهای غیر قابل پیش بینی از خود نشا ن د هند که همه اینها میتواند به شکل گیری دلبستگی ناایمن فرزندانشان منجر شود.
البته تقریباً شصت، هفتاد درصد مادران هنگام زایمان دچار افسردگی پس از زایمان میشوند که اگر به موقع به آن رسیدگی نکنند ممکن است شدت پیدا کند و ادامهدار شود که قطعاً در ارتباطشان بافرزندانشان هم مؤثر خواهد بود و به آنها هم آسیب خواهد زد.
بختیاری میگوید وضعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی والدین هم تأثیر زیادی بر نوع دلبستگی فرزندانشان خواهد گذاشت. مثلاً تعداد بچههای زیاد با فاصله کم یا وقت گذراندن بچهها به جای والدین با افراد دیگر، چون یا پدر و مادرها وقتی برای فرزندان خود ندارند یا آگاهی کافی در اهمیت این کار ندارند.
حمایتهای اجتماعی کم از کودکان یا خودشیفتگی والدین یا محرومیتهای هیجانی والدین هم مانع از ابراز محبت صحیح به بچهها خواهد شد، چون بعضی والدین فکر میکنند محبت کردن به بچهها آنها ا لوس میکند.
نپذیرفتن جنسیت کودک توسط پدر و مادر، ازدواجهای پرتنش، اعتیاد والدین و حضور نداشتن به موقع مادر کنار کودک یا تنها گذاشتن او با رفتن سرکار و ... همه اینها از جمله مواردی هستند که با ایجاد احساس ناامنی در کودک باعث شکل گیری وابستگیهای ناایمن در کودکان میشود که مشکلات زیادی را برای آنها حتی در بزرگسالی به دنبال خواهد داشت.