به گزارش مجله خبری نگار،فلاسفه همواره درگیر پاسخ به این پرسش بنیادین بودند که آیا جهان هستی بر مبنای نظم شکل گرفته یا تابعی از بی نظمی است؟ در این میان نظریه آشفتگی کیهانی این بی نظمی را ماحصل نظم اولیه میداند. مثال کلاسیک یک سیستم آشفته، اثر پروانهای نامیده میشود که اولین بار توسط ریاضیدان و هواشناس، ادوارد لورنز معرفی شد. لورنز، هرج و مرج ظاهری یک گردباد را تصور کرد که به پروانهای که چندین هفته قبل از طوفان بال میزند، وابسته است. بر اساس این نظریه، تغییرات تقریباً ناچیز در شرایط اولیه میتواند تأثیرات شگرف و غیرقابل پیش بینی بر تکامل یک سیستم آشفته داشته باشد.
به همین ترتیب، حوزههای مختلفی از نجوم وجود دارد که از درک نظریه آشوب بهره میبرند. واضح است که اساس این نظریه برهمکنش گرانشی اجرام سماوی واقع شده است. چنین سیستمی نمایانگر نوعی هرج و مرج بوده و یک خطای کوچک در موقعیت یا سرعت اجرام سماوی یا ایجاد اختلالات کوچک به این معنی است که سیستم در دراز مدت غیرقابل پیش بینی است.
سیستمهای آب و هوای روی زمین نمونههای خوبی از سیستمهای آشفته هستند. به طور مشابه، ویژگیهایی مانند لکه قرمز بزرگ در مشتری نیز مصداق نظریه هرج و مرج هستند. اگرچه دانشمندان درک خوبی از دینامیک سیالات و نیروهای منتج به این سیستم طوفانهای عظیم دارند، اما شکل گیری و تکامل آنها را نمیتوان از روی این اصول پیش بینی کرد.
بیشتر فرآیندهایی که در کیهان در جریان هستند اساساً آشفته هستند. شتاب ذرات باردار، ایجاد پرتوهای کیهانی، ساختار میدانهای مغناطیسی، واکنشهای هستهای در ستارگان، واکنشهای شیمیایی در فضای بین ستارهای و بسیاری از پدیدههای دیگر، همگی به شدت به شرایط اولیه وابسته هستند. در نهایت، منصفانه است که بگوییم جهان هستی در عین نظاممند بودن، کاملا غیرقابل پیش بینی است.