کد مطلب: ۳۷۶۱۵۹
|
|
۲۴ آذر ۱۴۰۱ - ۰۰:۴۶

عقب نشینی سنگر به سنگر از غرب آسیا

عقب نشینی سنگر به سنگر از غرب آسیا
تغییرات در ساختار نظام بین‌الملل، متحدین امریکا را به دامان چین انداخته است

به گزارش مجله خبری نگار/ایران: تغییرات در سطح نظام بین‌الملل به‌سرعت در حال گذر است، قدرت‌هایی کنار می‌روند و قدرت‌های جدید روی کار می‌آیند. بازیگرانی هم وجود دارند که با وجود حفظ قدرت خود، اما دیگر همانند گذشته نمی‌توانند اعمال قدرت کنند. نمونه بارز آن ایالات متحده امریکا است.

با وجود اینکه امریکا بزرگ‌ترین قدرت اقتصادی و نظامی را دارد و در سطح تکنولوژی و علم بسیار پیشرفته است، اما ظهور قدرت‌های جدید چالش بزرگ برای قدرت ایالات متحده است. می‌توان قدرت منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا را تحلیل کرد. در ٢٠ سال گذشته بخصوص بعد از حمله به افغانستان و عراق تقریباً تمامی کشور‌های منطقه سیاست‌های خود را در اکثر حوزه‌ها به امریکا گره زده بودند، اما اکنون وضع دیگری است. تحولات سال‌های اخیر ثابت کرده است که امریکا در این منطقه زمینگیر شده و راه‌حلی برای این منطقه ندارد یا بهتر است بگوییم راه‌حل‌های امریکا شکست خورده است.‌

می‌توان وضعیت یاد شده را در چهار مؤلفه بررسی کرد؛

اقتصادی: بسیار از کشور‌های منطقه روابط بسیار گسترده اقتصادی با غرب و امریکا داشتند و بخصوص کشور‌های عربی در امریکا سرمایه‌گذاری می‌کردند، اما اکنون بازیگرانی مثل چین و هند روابط گسترده تجاری و سرمایه‌گذاری با این کشور‌ها دارند. چین شریک اول تجاری کشور‌های عربی و بخصوص کشور‌های حوزه خلیج فارس و در رأس آن‌ها عربستان است. عربستان طی دهه‌های گذشته در تمام ساحت‌ها به امریکا وابسته بود، ولی اکنون در حال خارج شدن از سیطره امریکا است. سفر اخیر رئیس‌جمهور چین به عربستان و انعقاد قرارداد‌های بلندمدت با کشور‌های عربی و بخصوص دولت سعودی گواه این امر است.

سیاسی: کافی است سفر اخیر جو بایدن رئیس‌جمهور امریکا به منطقه با سفر رئیس‌جمهور چین به منطقه مقایسه شود. از شرایط استقبال تا انعقاد توافقات گرفته تا بررسی مسائل امنیتی و سیاسی منطقه گواه این بود که سفر بایدن به منطقه یک سفر شکست‌خورده بود.

امریکا با شعار «یا با ما یا علیه ما» به افغانستان لشکرکشی کرد و سرانجام بعد از ٢٠ شکست مجبور به خروج از افغانستان شد. در سال ٢٠٠٣ به عراق لشکرکشی کرد و سرانجام مجبور به خروج از این کشور شد (هرچند ۳ هزار نظامی امریکایی در عراق باقی مانده است).

در عراق، امریکا دیگر آن برش سیاسی قبل را علیه دولت این کشور ندارد که نمونه آن عدم توانایی تغییر برخی از وزرای دولت جدید عراق است. گروه‌های سیاسی عراق چه بیت شیعی و چه اهل سنت دیگر همانند قبل با امریکا همکاری نمی‌کنند.

در سوریه، امریکا برنامه مشخصی ندارد و هم ترکیه و هم دولت سوریه و هم کرد‌ها به این کشور بی‌اعتمادند.
در مورد پرونده لبنان، سیاسیون این کشور در مسأله انتخاب رئیس‌جمهور روی بازیگران منطقه‌ای و فرانسه برای پایان دادن به شکاف سیاسی حساب می‌کنند.

کشور‌های حوزه خلیج فارس هم سیاست خارجی خود را متنوع کرده و در حال گسترش روابط با چین و روسیه هستند. نمونه بارز آن همراهی نکردن عربستان و امارات با سیاست‌های بایدن در حوزه انرژی بعد از بحران اوکراین است. در سوریه کرد‌ها با وجود اینکه شمال شرق سوریه را با کمک امریکایی‌ها اشغال کردند، اما در یک ناامنی شبه مطلقی سیر می‌کنند، ترکیه مدام بر ناقوس لشکرکشی به مناطق تحت کنترل کرد‌ها می‌زند و گروه‌های تروریستی در حلب و بخش‌هایی از شمال سوریه با وجود حضور امریکایی‌ها حیات آن‌ها را تهدید می‌کنند. کرد‌ها عملیات مشترک با امریکا برای مبارزه با داعش را متوقف کرده‌اند و در حال رایزنی با روس‌ها جهت توقف حمله ترک‌ها به مناطق تحت تصرف خود، هستند.

عراق هم به دنبال احیای توافق سال ٢٠١٩ بلندمدت با چین است و ٢٠ سال نبود امکانات و زیرساخت‌ها را با حضور امریکایی‌ها تجربه کرده است. حال دولت جدید عراق به دنبال گستردگی روابط با چین و قرار دادن کشور خود در طرح کمربند راه چین است. دولت جدید مصمم است که روابط خود را با شرق بخصوص چین گسترش دهد.

با وجود حضور ناوگان پنجم دریایی امریکا در جزیره بحرین، اما این شیخ نشین کوچک به تبعیت از سیاست خارجی عربستان عضویت ناظر در سازمان همکاری شانگ‌های را کسب کرده است.

عربستان هم به دنبال عضویت در گروه بریکس و سازمان همکاری شانگ‌های است. امارات در حال واگذاری برخی پروژه‌های زیرساختی خود به چین است.

در مورد ایران هم امریکا نتوانسته است برنامه هسته‌ای کشورمان را متوقف کند.

حوزه انرژی: خلیج فارس به عنوان قلب تپنده انرژی جهان، بیشترین صادرات انرژی را به چین دارند و توافقات استخراج نفت و گاز را با شرکت‌های چینی یا روسی منعقد کردند. قطر قرارداد بلندمدت گازی با چین بسته است. ٨٠ درصد نفت عمان به چین صادر می‌شود و بخشی از شرکت‌های روسی و چینی فعال در حوزه انرژی با کشور‌های عربی قرارداد بلندمدت منعقد کرده‌اند.

حوزه نظامی و راهبردی: کشور‌های حوزه خلیج فارس در گذشته امنیت خود را به ایالات متحده گره زده بودند، اما اکنون بخصوص پس از خروج امریکا از افغانستان به دنبال این هستند که با گسترش روابط با کشور‌های منطقه‌ای و بازیگرانی مثل چین، تأمین امنیت کنند. هرچند امریکا اکنون ٧٩ درصد سلاح عربستان را تأمین می‌کند، اما جنگ یمن ثابت کرد که شرکای راهبردی امریکا در منطقه نمی‌توانند صرفاً به سلاح امریکا تکیه کنند.

امارات و عربستان برخی از سلاح‌های خود را از چین و برخی دیگر را از سایر کشور‌ها تأمین می‌کنند. در حوزه استراتژیک هم بخصوص بعد از شکست سفر بایدن به منطقه، کشور‌های حوزه خلیج فارس به طور اخص و کشور‌های عربی به طور اعم، از افزایش تنش‌ها با ایران پرهیز می‌کنند و نمی‌خواهند سپر بلای امریکا در برابر ایران باشند.

همچنین امریکا بعد از خروج از افغانستان نشان داد، نمی‌توان برای طولانی‌مدت روی دیوار این کشور یادگاری نوشت و کشور‌های این منطقه اعتماد گذشته را به امریکا ندارند.

در نهایت باید گفت، شرکای راهبردی امریکا و در رأس آن‌ها عربستان سعودی در طول دهه‌های گذشته به این درک رسیده‌اند که شرایط نظام بین‌الملل تغییر کرده و نمی‌توان دیگر همانند گذشته امریکا را به عنوان تنها شریک به حساب آورد.

تجربه سفر رئیس جمهور چین به منطقه و عدول این کشور‌ها از سیاست خارجی صرفاً امریکایی به اینجا ختم نخواهد شد و به نظر می‌رسد این موضوع را باید در یک زنجیره بسیار طولانی تغییرات در نظام بین‌الملل ارزیابی کرد که دیگر ایالات متحده نمی‌تواند همانند گذشته اعمال قدرت کند.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر