به گزارش مجله خبری نگار، مهدی جهان تیغی در پایگاه خبری جهان نیوز نوشت: تجربه برجام دولت روحانی و متن مساله دار توافق شده آن دوران که نه تنها خطوط قرمز نظام را رعایت نکرد بلکه در بدست آوردن مطالبات و حقوق اقتصادی و سیاسی نیز نتوانست پشتوانه قوی باشد، سبب شد که جامعه تحلیلی کشور بیش از هر زمانی نسبت به این پرونده مهم در سیاست خارجه، رفتاری موشکافانه و سختگیرانه داشته باشد و گاه بحث درباره بندهای احتمالی هر نوع توافق جدید را نیز به سختی در بوته قضاوت قرار میدهد.
تا اینجای کار مساله البته طبیعی بود، ولی از چند هفته قبل روند برخی انتقادات عملا محل چالش شده بود. ماحصل کلی نقدها البته فواید خوبی به همراه دارد و یک ضرورت عاقلانه برای کاهش اشتباه در توافق آتی با غرب است، ولی برخی نقدهای هفتههای گذشته بدون عوارض جانبی نبود و افرادی همانند علی باقری و امیر عبداللهیان در بخشی از بدنه انقلابی کشور به نوعی تخریب شدند و حتی در مواردی بدتر از ظریف و روحانی، تصویر سازی شدند!
روی سخن این مطلب نیز دقیقا همین نقطه است که چه مسایلی را برخی نقادان رعایت نکردند که مذاکره کنندگانی که در ذیل جهت دیپلماسی خوب دولت در حال کار هستند و به تاکید رهبری علاوه بر دلسوزی باید سوءظن و بدبینی نیز به انها نداشت، به یکباره در بخشی از افکار عمومی و حتی برخی بخشهای از جریان ارزشی کشور ضعیفتر و منفیتر از روحانی و ظریف تصور شدند؟! بخشی از جواب این سوال البته در سخنان اخیر رهبری درباره تیم مذاکره کننده دولت رئیسی و شرایطی که برای نقد کردن مطرح کردند، نهفته است.
یک: در برخی نقدها عملا خوشبینی و اعتماد به علی باقری و امیر عبدالهیان در آنها اساسا دیده نمیشد. همچنین برخی نقادان یک موضوع بسیار مهم را اساسا فراموش کردند که جهت راهبردی دیپلماسی تیم مذاکر کننده جدید صحیح است و اساسا میان علی باقری و امیر عبداللهیان و با روحانی و ظریف فاصله گفتمانی و محاسباتی زیادی وجود دارد و خواهد داشت.
دو: برخی نقدها عملا با ادبیاتی ابهام آفرین و تحریک کننده بیان شد و نقادان به تبعاتی که این نوع ادبیات در تضعیف زودهنگام تیم مذاکره کننده دولت رئیسی میتواند داشته باشد، عملا بی توجه بودند.
سه: بیان هر سطحی از مباحث کارشناسی درباره مذاکرات ولو دقیق، وقتی بگونهای مطرح شود که سبب ناامیدی زودهنگام جامعه و کاهش سرمایه اجتماعی دولت انقلابی شود، نه عاقلانه است و نه دلسوزانه.
چهار: به گواه سخنان رهبری، تیم مذاکره کننده در حال مقاومت در برابر زیادی خواهیهای آمریکایها بوده و عقب نشینی هم نکرده است، ولی برخی نقدها عملا تسلیم شدن تیم مذاکره کننده در برابر تیم آمریکا را القا کرد.
پنج: در ایام مذاکرات یک اصل عقلایی این است که باید تمرکز بیشتر بدنه کارشنانی و یا حتی منتقد که به خصوص جلوه رسانهای دارند، باید به سمت تیم مذاکره کننده آمریکایی و زیادی خواهیها آنها باشد، ولی برخی نه تنها تیم حیله گر دولت بایدن را در این هفتهها رها کرده بودند بلکه بیشتر یقه مذاکره کنندگان داخلی را چسبیدند.
شش: در نتیجه بخشی از منتقدین با عدم رعایت برخی اصول مثل لزوم خوشبینی و اعتماد به تیم مذاکره کننده، ملاحظه ناامید نشدن مردم و یا رعایت حال سربازان دیپلماسی در خط مقدم، دچار اشتباه شدند، اما یک واقعیت تلخ نیز این است که بخشی از منتقدین اساسا با پوشش انتقادات کارشناسی در واقع اهداف سیاسی خود را دنبال کردند و نقد کردن فقط بهانهای بود که سرمایه سیاسی خود و دوستانشان را از دست ندهند. از این نوع منتقدان از جناح غرب گرا و اصلاح طلب تا برخی افراد داخل جریان انقلابی نیز متاسفانه دیده شد.