این یکی از اصلیترین ویژگیهای یک مدیر نمونه است. به یاد داشته باشید که تیم شما بازتابی از ارزشهای رفتاری شما را نشان خواهد داد؛ بنابراین بسیار مهم است که در نقش خود صادقانه و اصیل جلوه کنید. این چیزی است که از تیم شما، یک گروه اصیل و درستکار میسازد.
یک مدیر نمونه باید با صداقت و احترام با کارمندان خود برخورد داشته باشد.
اگر میخواهید به عنوان یک مدیر خوب در مدیریت خود موفق ظاهر شوید، باید در تخصیص دادن وظایف به اعضای تیم، هوشمندی و ذکاوت کامل داشته باشید. شما باید نقاط ضعف و قوت اعضای تیم خود را به درستی شناسایی کرده و امور مختلف را به نسبت این نقاط ضعف و قوت، تقسیم بندی کنید.
اگر میخواهید یک مدیر موفق و نمونه باشید، باید مهارتهای ارتباطی خود را به شکلی موثر تقویت کنید. در صورتی که ارتباطات قوی با طرفهای خود داشته باشید، دیدگاه روشنی از آن چه میخواهید به دست بیاورید، خواهید داشت و این دیدگاه را به اعضای تیم خود نیز انتقال میدهید. اما اگر ارتباطات شما به اندازه کافی قوی نباشد، اعضای تیم، اطلاع و دیدگاه درستی از اهداف شما نخواهند داشت. از زمینههای مختلف برای تقویت ارتباطات استفاده کنید. در دنیای امروز شبکههای اجتماعی، بستر مناسبی برای ارتباطات منسجم میان تیمها، ایجاد کردهاند.
بسیاری از رهبران و مدیران در لحظاتی دچار تردید و شک شده و اعتماد به نفس کافی ندارند، اما لازم است که همیشه در شرایط بحرانی نیز خود را مطمئن و آرام جلوه دهید. اعضای تیم شما باید این اعتماد و اطمینان را به مهارتهای رهبری و مدیریتی شما داشته و مطمئن باشند که در فشارهای زیاد، همچنان مدیریت امور را به دست دارید.
برای توسعه مهارتهای مدیریتی خود، باید همیشه فاکتور یادگیری را در نظر داشته باشید. دورههای مدیریتی به روز را دنبال کرده و در این باره همیشه مطالعه داشته باشید. حتی موفقترین مدیران نیز نیازمند یادگیری بیشتر و به دست آوردن مهارتهای بالاتر هستند.
یک تیم نیاز به انگیزشهای مثبت دارد تا بتواند با نیروی بیشتر به فعالیت پرداخته و به اهداف تعریف شده نزدیک گردد؛ بنابراین لازم است که به تیم انگیزه داده و همیشه در جهت مثبت روحیهسازی کنید.
یک مدیر خوب باید انگیزش مثبت ایجاد کرده و در بین کارمندان هدف سازی کند.
به عنوان یک مدیر موفق و نمونه با چالشها و شرایط ناآشنا و جدیدی روبرو میشوید که لازم است در مواجهه با آنها، خلاقیت داشته باشید. قرار نیست چیزی از گذشته و یا فرمولهایی از پیش تعیین شده، به شما دیکته شود. تفکر خلاق میتواند روحیه مدیریت و تیم را شاداب نگه داشته و بهترین راه حلها را به وجود بیاورد.
بسته به این که مدیریت چه کسب و کاری را برعهده دارید، باید در آن به مهارت فنی دست یابید. قرار نیست که شما همه چیز را بدانید و ریزه کاریهای صنعتی که در آن مشغول به مدیریت هستید، را تحت تسلط داشته باشید؛ اما حتما باید تا حدودی مهارت فنی مرتبط به دست بیاورید. این باعث میشود که به درستی ارزیابیهای لازم را انجام داده و فرصتهای جدید را کشف کنید. همین طور رفع نواقص و کاستیها و حرکتهای بهبودبخش، با داشتن مهارت فنی مدیر، بهتر میسر خواهد بود.
ضروری است که شما در موقعیتی باشید که بتوانید خیلی سریع و به موقع تصمیمات آگاهانه بگیرید. برنامه ریزی مناسب و تصمیم گیری به موقع، باعث موفقیت مدیر و به طور کلی کسب و کار شده و بسیاری اوقات تردید و تصمیم گیریهای با تاخیر و منفعل، باعث میشود تا رقبا از شما عبور کرده و هرگز دوباره به این زودیها قدرت بازپس گیری موقعیت و رتبه خود را نداشته باشید. این یک میدان مبارزه است و هر کس به موقع عکس العمل لازم را از خود نشان ندهد، قادر به ماندن در این میدان نخواهد بود.
در خصوص اتفاقاتی که در یک تیم میافتد و نتایجی که به بار میآید، تنها یک نفر مسئول و پاسخگو بوده و آن مدیریت تیم است؛ بنابراین مسئولیت پذیری را تمرین کرده و نحوه پاسخگویی صحیح را بیاموزید. نحوه پاسخگویی در شرایط سخت، فرصتی را برای شما فراهم میکند تا نمونهای از یک مدیر نمونه و موفق را ارائه دهید.
لازم است که همیشه تیم خود را آگاه نگاه داشته و آنها را در جریان امور قرار دهید. هماهنگیهای لازم را همیشه داشته و تیم را جزئی از کل پروژه بدانید. البته شاید برخی از دادهها محرمانه بوده و ضرورت مخفی ماندن آنها وجود داشته باشد، اما به جز این موارد، لازم است که تیم خود را همیشه نسبت به امور آگاه نگه داشته و آنها را بعضا در تصمیم گیریها دخالت دهید.
از خصوصیات یک مدیر عالی باید به آگاه سازی و شفافیت بین کارمندان اشاره کرد.
تیم خود را به درستی بشناسید و از مسائل و مشکلات احتمالی تک تک آنها آگاه شوید. اگر یکی از کارمندان شما کودک بیماری دارد، به این موضوع توجه نشان داده و در صورت نیاز، پزشک معتمد خود را به وی معرفی کنید. احوالپرسی و دلجویی و اهمیت دادن به مشکلات و مسائل کارمندان، باعث جلب اعتماد آنها شده و حتم داشته باشید که بهترین توان خود را در همکاری صرف خواهند کرد.
به عنوان یک مدیر قرار نیست تمام کارهای مجموعه را خود انجام داده و حتی تمام نظارتها را برعهده داشته باشید. از واگذاری مسئولیتها نهراسید. لازم است که همیشه بخشی از مسئولیتهای مهم را به کارمندان ارشد خود بسپارید. یکی از زمینههای موفقیت، تطبیق افراد با وظایف محوله است. به این صورت میتوانید زمان بیشتری برای تمرکز بر مدیریت امور مهمتر داشته و تصمیمات بهتری بگیرید.
عجیب نیست، یک مدیر خوب میتواند از کارمندان خود نیز بیاموزد. قرار نیست که خود را در مقابل کارمندان، ناآگاه جلوه دهید، اما دیدگاه آنها نیز بخشی از چیزهای مهمی است که میتواند به بهبود امور کمک کند. همان طور که شما دانش خود را با آنها به اشتراک میگذارید، حتما چیزها و نکاتی وجود دارد که از کارمندان خود بیاموزید.
یک مدیر خوب و لایق، به تمامی اعضای تیم خود احترام کامل میگذارد. مهم نیست که این شخص قائم مقام شما بوده و یا کسی باشد که در بخش خدمات مشغول به کار است. احترام به کارمندان باعث میشود که آنها با علاقه بیشتری کار کرده و برای رسیدن به هدف مشترک، فعالیت بهتری داشته باشند.
یک مدیر خوب به کارمندان خود فرصت میدهد تا در عین حال که در چهارچوب شرکت و سازمان قرار میگیرند، به علایق خود پرداخته و مطابق با آن رفتار کنند. به طور نمونه نباید انتظار داشته باشید که میز کاری تمامی کارمندان شما از یک الگوی چیدمان مشابه برخوردار باشد. شاید این زیبایی و یکدستی خاصی به سازمان شما بدهد، اما به حتم برای کارمندان جالب نخواهد بود. اعطای آزادی به آنها برای آن که میز کاری را مطابق با سلیقه خود چیده و یا مطابق با نظر خویش پوشش داشته باشند، احساس بهتری به آنها داده و بهره وری را بالا خواهد برد. به خاطر داشته باشید که کارمندان خوشحال، بهره وری زیادی دارند، کارمند خنثی، بهره وری متوسطی خواهند داشت و کارمندان غمگین و افسرده، بهره وری صفر به بار میآورند.
مشخصات مدیر نمونه را میتوان در مواردی، چون صداقت، شفافیت، مسئولیت پذیری، یادگیری، ارتباطات مثبت و … خلاصه کرد.
برای تبدیل شدن به یک رهبر موفق، باید در بین افراد تیم خود یک روحیه مشترک و هدفمند ایجاد کرده و بر بالاترین استانداردها تمرکز داشته باشید. تمام دستاوردهای تیمی را جشن گفته و روحیه تیم را در سطح بالا نگه دارید. این امر اعضای تیم را تشویق میکند تا در کارهای دسته جمعی قویتر ظاهر شوند.
کارفرمایانی که تجربیات شخصی خود را با کارمندان در میان بگذارد، آسیب پذیریهای مدیریتی را نیز نشان داده و به کارکنان این فرصت را میدهند تا بعد انسانی مدیریت را درک کرده و شرایط ریسکدار را در نظر بگیرند. این اصولی است که همیشه مربیان به کار گرفته و یک مدیر نیز میتواند در قالب یک مربی بزرگ ظاهر شده و اعضای تیم خود را رهبری کند. به عنوان مثل زمانی که یک مدیر از درگیری خود در جایی، بین کارمندان صحبت میکند، به آنها میآموزد تا در چنین شرایطی چطور برخورد داشته باشند.
یک مدیر موفق به کارمندان خود این فرصت را میدهد تا کار را به شکل با سرگرمی همراه ساخته و از انجام دادن آن، لذت ببرند. این موضوع به خلاقیت نیاز دارد تا بتوانیم از لحظههای کار، توأم با فعالیت موثر، لذت بیافرینیم.
این یک اصل ثابت در مدیریت موفق است: مدیران موفق از کارمندان خود در جلسات علنی قدردانی کرده و تذکرات کاری را به آنها به شکل خصوصی میدهند. بازخوردهای منفی هرگز نباید در جلسات عمومی ذکر شده و هویت کاری کارمندان تخریب شود. انتقاد در عموم، معمولا با پاسخهای منفی روبرو خواهد شد و لازم است که مسائل انتقادی کارمندان در جلسات خصوصی با آنها مطرح شود.
بدون اعتماد به راستی کارها درست پیش نمیرود و لازم است که مدیر خوب و نمونه، بین اعضای تیم خود و به صورت چندجانبه، اعتمادسازی نماید. اعتماد برای موفقیت در محل کار ضروری است. به همین دلیل رهبران بزرگ، اعتماد کامل بین اعضای تیم خود ایجاد کرده و ارتباطات و تعملات را نیز بر همین مبنا پیش میبرند.
یک مدیر خوب اعتماد سازی کرده و از تجربیات خود برای کارکنان میگوید.
این یک مهارت عملی است که شاید در بدو امر مدیریت، در کسب و نشان دادن آن، مشکلاتی وجود داشته باشد. مدیر نمونه تحت فشارهای زیاد و مسئولیتهای سنگین نیز آرامش خود را حفظ کرده و همچنان با آرامش تصمیم گرفت و تصمیمات را انتقال میدهد.
یک مدیر خوب میتواند مجموعهای شکست خورده را از وضعیت منفی خود درآورده و به سمت رشد هدایت کند. ویژگیهای مدیر لایق، باعث میشود که کلیه اعضای تیم سمت و سویی هدفمند گرفته و برای رسیدن به رشد و بهره وری، به تکاپو بیفتند.