به گزارش مجله خبری نگار،۲۰ ضرب المثل در رابطه با سکوت، کم حرفی و حرف زدن نا به جا گرد آوری شده است. در ادامه با ما همراه باشید.
به حرف بی پایه زدن، به کار بی فایده و بی دقت انجام دادن میگویند.
قدیمیها اگر به کسی حرفی میزدند که او سخت ناراحت میشد و ناگهان قهر میکرد و میرفت و یا با صدای بلند حرفی میزد میگفتند: “حالا چرا به تریج قبایت برخورد؟ مگر ما چه کار کردیم؟ ”
به کسی گفته میشود که پر گویی میکند.
کسی بی جا ساکت میشد و حرف نمیزد.
مردم اگر از کار و حرف کسی که پیش آنها آمده ناراحت شوند و بخواهند به او بگویند برو، میگویند مگر نامهی فدایت شوم برایت نوشته بودم؟ یعنی این که اگر میخواهی برو، مگر من از دل و جان تو را دعوت کرده بودم؟
اگر کسی بی وقت و نا به جا حرف بزند به او میگویند: مثل خروس بی محل است.
یعنی این که نباید حرفی بزنیم و کاری کنیم که بی دلیل دل یک نفر بشکند و آزرده شود، چون ظرف چینی را که میشکند، میتوان بند زد، ولی دل شکسته را نمیتوان آرام و قرار بخشید.
بعضیها در حال حرف زدن و گفتگو ناگهان حرفشان را عوض میکنند و چیز دیگری میگویند.
یعنی این که این حرفها آن قدر از رفتار و گفتار آن آدم دور است که هر کاری بکنی، به او نمیچسبد.
اگر کسی در جمعی بدون مقدمه و بی اجازه حرفی بزند، این ضرب المثل را به کار میبرند.
یعنی کوتاه حرف زدن.
بعضی از حرفها آن قدر عجیب و غریب و غیر قابل قبول است که میگویند در قوطی هیچ عطاری یافت نمیشود.
بعضی مردم عادت دارند که دربارهی دیگران حرف بزنند. آنها کاری به درستی یا نادرستی هیچ کاری ندارند. هر کاری کنید آن ها، حرف میزنند. برای آن که دروازهی به آن بزرگی را میشود میبست، ولی دهان به این کوچکی هیچ وقت بسته نمیشود.
یعنی این که معنی حرف خودت را نمیدانی.
اگر کسی پندی بدهد و خودش به آن عمل نکند، این مثل را میگویند.
گروهی همدل و همزبان ناگهان پراکنده شوند و هر کس دنبال حرف و کار خودش باشد.
بعضی وقتها آدمها حرفهایی میزنند که نمیفهمیم از چیزی تعریف میکنند یا بدگویی. به این جور حرف زدن میگویند دو پهلو حرف زدن.
گاهی آدمهایی پیدا میشوند که رفتار و گفتار خودشان را هر طور که به سودشان باشد، ناگهانی عوض میکنند.
باید با مردم خوش زبان بود. با بد اخلاقی کاری از پیش نمیبریم.
اگر کسی حرفی میزد و هیچ جوری حرفش را تغییر نمیداد و حاضر نبود از آن جایی که هست پایین بیاید، این مثل را درباره او به کار میبردند. او مثل بزی بود که بالا میرفت و پایین نمیآمد.