به گزارش مجله خبری نگار، بر اساس اصول قانون جذب هنگامی که ما بتوانیم باورهای خود را تغییر دهیم و باورهای مرکزی مثبت در خود ایجاد کنیم، به راحتی در مسیر جذب خواستهها قرار میگیریم باورها افکار و عقاید تکرار شوندهای هستند که به مرور زمان به اعتقادات درونی ما تبدیل میشوند. ما هر باوری که در خود ایجاد کنیم، در دنیای بیرونی آنرا جذب خواهیم کرد.
۲ نوع باور در زندگی و روابط ما وجود دارد. اول بارهای محدود کننده که ما را از خواستههای خود دور میکند و دوم باورهای نزدیک کننده یا تقویت کننده که ما را در مسیر دستیابی به موفقیت قرار میدهند.
بر طبق اصول روانشناسی همه ما از دوران کودکی بر اساس تربیت و نظام ارزشی خانواده، قوانینی را باور میکنیم و زندگی خود را بر اساس آن برنامه ریزی میکنیم.
بطور مثالا گر باور داشته باشیم که در روابط عاطفی باید به همسر خود احترام بگذاریم، زندگی عاطفی ما بسیار خوب و با ثبات خواهد بود، اما اگر باور داشته باشیم که زنها یا مردها یک مشخصه خاص دارند و آنها را باید کنترل کرد، زندگی عاطفی ما به شدت تحت تاثیر این باورهای مخرب قرار میگیرد.
چه باورهایی در روابط و زندگی شما وجود دارد که شما را از دستیابی به شادی و رابطه عاطفی مشبت باز میدارد؟
در این بخش قصد دارم یکی از تکنیکهای تغییر باور با روش NLP را شرح دهم.
علم ان ال پی باور دارد هریک از باورهای ما بر اساس احساسات خوشایند و یا ناخوشایند و در گذر زمان تشکیل شده اند. بطور مثال اگر شما در کودکی یک فعالیت یا حرکت ورزشی را بخوبی انجام میدادید و مدام از سوی پد و ماد تحسین میشدید، این احساس خوب به شما باور ” من شایسته هستم” را القا کرده است و شما حس ارزشمندی خود را از این کار گرفته اید.
از سوی دیگر اگر شما در یکی از دروس دچار ضعف بوده و یا بواسطه چهره خود مدام با دیگران مقایسه شده اید، این حس منفی به مرور حس ارشمندی را در شما کاهش داده و شما باور لیاقت و خوشبختی را در خود رشد نداده اید.
حالا با دانستن ریشه باورهای محدود چه کاری باید انجام داد؟ اولین کاری که با استفاده از تکنیکهای NLP میتوانیم انجام دهیم، بازنمایی همان احساسات است. از شما میخواهم در مکان آرامی قرار بگیرید و چشمان خود را ببندید. سپس به زمان شکل گیری باورهای منفی فکر کنید. این باورها در چه زمانی و تحت چه شرایطی شکل گرفته اند؟
در یکی از دورههای آموزش ان ال پی، یکی از شرکت کنندگان برای انجام تکنیک تغییر باور داوطلب شدند. ایشان باور داشتند مردهای متولد یک ماه خاص از سال (مثلا اردیبهشت) دارای خصوصیت خاصی هستند و نمیتواند با آنها ازدواج کند. او سالها از برقراری ارتباط با اینگونه افراد سر باز میزد و بر روی باور خود پافشاری میکرد.
با انجام تکنیک تغییر باور متوجه شد در دوران کودکی مادرش به فال و طالع بینی علاقه داشته و بارها این جمله را تکرار میکرد که مردهای متولد فلان ماه نمیتوانند همسر خوبی باشند. او پس از انجام تکنیکهای مختلف توانست باور محدود خود را تغییر دهد و باور مثبت را جایگزین آن کند.
همانطور که در قسمت قبل گفتیم، برای تغییر یک باور محدود ابتدا باید ریشه یابی کنیم و سپس باور جدید را جایگزین کنیم.
یکی از بهترین راههای شناخت باور منفی این است که اصل باور قبلی را نقد کنیم. بطور مثال اگر همان خانم شرکت کننده که باور داشت مردهای متولد اردیبهشت برای ازدواج مناسب نیستند، بتواند یک مثال نقض بیاورد، میتواند ریشه باور منفی را متزلزل کند.
برای این کار باید از خود بپرسد: آیا همه مردهای اردیبهشتی این مشخصات را دارند؟ در این شرایط قسمت منطقی ذهن فعال میشود و پاسخ میدهد: البته افراد زیادی هم هستند که چنین مشخصاتی را ندارند؛ بنابراین برای اینکه یک باور محدود را کنار بگذارید، به دنبال مثالهای نقض آن بگردید:
باور محدود: در ایران نمیشود یه موفقیت رسید.
باور مثبت: آیا کسی را میشناسی که در این شرایط به موفقیت رسیده باشد؟
قسمت منطقی ذهن: بله افراد زیادی هم هستند که به موفقیت رسیده اند. اگر کسی توانسته، پس تو هم میتوانی….
باور محدود: من نمیتوانم لاغر شوم. چاقی در خانواده ما ارثی است.
باور مثبت: افراد زیادی هستند که توانسته اند به اندام ایده آل برسند.
قسمت منطقی ذهن: من هم میتوانم در این شرایط به وزن ایده آل برسم.
برای تقویت باورهای ذهنی باید یک باور مثبت را مدام با احساسات مثبت و عبارات تاکیدی تکرار کنید و سپس توجه خود را روی خواستهها متمرکز کنید. اجازه دهید این موضوع را با مثالی شرح دهم. شاید در کودکی شماهم این تجربه را داشته اید که هرچیزی از خانواده و معلمان را قبول میکردید و آنرا باور میکردید. اما در دوران بزرگسالی و بررسیهای بیشتر متوجه شدید همه آنها الزاما درست نبوده اند؛ بنابراین توانستید باورهای مثبت را جایگزین آنها کنید.
برای تقویت باورهای ذهنی ابتدا باید لیستی از چیزهایی که باور کردید، اما در زندگی شما کاربردی نداشته اند را تهیه کنید. سپس از خود بپرسید آیا این باورها من را در روند زندگی بهتر قرار داده اند و یا من را از اهدافم دور کرده اند؟ سپس باورهای غلط را از ذهن خود دور کنید و باورهای سازنده را جایگزین کنید. در روزهای بعد زمانی که در آن موقعیت مشابه قرار گرفتید از خود بپرسید بهترین تصمیم گیری بر اساس کدام باور است؟ آیا باورهای گذشته به من کمک میکنند یا باید از باورهای جدید استفاده کنم؟
منبع:اینفو