به گزارش مجله خبری نگار/فرهیختگان-زهرا طیبی: استعفا، قهر یا خداحافظی، آخرین ابزار یک سیاستمدار است. وقتی تقریبا هیچ راهی برای جلورفتن مسیر و برنامه سیاستمدار نیست و کار آنطور که باید جلو نمیرود، سیاستمدار ترجیح میدهد خود را حذف کند؛ استعفا دهد یا حتی از عالم سیاست خداحافظی کند. اما سیاستمداری که هوشمند باشد، زمانی را برای استعفا و خداحافظی انتخاب میکند که کمترین آسیب را متوجه او کند و البته تاثیر اعتراضی خود را هم بگذارد. در فضای سیاسی ایران، اما این روزها و درحالیکه کابینه جدید در تدارک گرفتن رای اعتماد از مجلس و آغاز به کار است و کمتر از ۱۲ روز از تحلیف رئیسجمهور میگذرد، محمدجواد ظریف معاون راهبردی رئیسجمهور، پیام استعفای خود را در شبکه ایکس منتشر کرد تا دولتی که هنوز بهطور جدی شروع به کار نکرده اولین استعفا را در کارنامه خود ثبت کند. ظریف البته سابقه روشنی هم در استعفاهای پیدرپی دارد، اما در اینکه چقدر استعفاهای او در قامت یک سیاستمدار بهموقع بوده و اثر لازم را داشته، تردید وجود دارد.
از یکی دو روز پیش از ارسال اسامی وزرای پیشنهادی به مجلس، نقدها و کنایههای چهرههای اصلاحطلب به حضور وزرای پیشنهادی دولت پزشکیان شروع شد. این نقدها تا ظهر بعد از ارسال لیست وزرای پیشنهادی به مجلس نیز ادامه پیدا کرد. در ادامه همین مخالفتها نیز یکشنبهشب محمدجواد ظریف معاون راهبردی رئیسجمهور، در پیامی که در شبکه ایکس منتشر کرد، از سمت خود استعفا داد. ظریف در بخشی از متن پیام استعفای خود تاکید کرد: «از ۱۹ وزیری که معرفی شدند، سه نفر نامزد نخست، شش نفر نامزد دوم یا سوم و یک نفر نامزد پنجم کمیتهها یا شورای راهبری بودند.» ظریف در ادامه اشاره کرد آنطور که انتظار داشته نتوانسته، وعدههایی که در مورد حضور زنان و اقلیتها در کابینه داده بوده را عملی کند و نوشت: «برخی بنده را زودرنج دانستند، گمان میکنم در ۱۲ سال گذشته در برابر هجمههای بیسابقه، بیش از بسیاری از مدعیان، صبر و مقاومت نشان داده باشم.» از پیام استعفای ظریف اینطور برداشت میشد که او در اعتراض به عدم حضور همه گزینههای پیشنهادی شورای راهبری در کابینه استعفا داده است. اما گمانهزنیهای مختلفی در مورد علت استعفای ظریف مطرح بود.
گفته میشد علت استعفای ظریف، ردشدن صلاحیت او در استعلامها بهخاطر تولد فرزندش در خارج از ایران بوده است. ظریف البته در پیامی که روز گذشته بعد از انتشار پیام استعفای خود منتشر کرد، این موضوع را رد کرد و نوشت: «بهرغم تولد برخی از فرزندانم حدود ۴۰ سال قبل و در دوران تحصیل در آمریکا و قوانین خاک محور آمریکا، برای تابعیت قهری... هیچ نهاد نظارتی، مخالفتی با معاونت بنده اعلام نکرده است.» او البته به این موضوع هم اشاره کرد که برای جلوگیری از هرگونه شائبه یا بهانه برای کارشکنی، هفته گذشته از معاونت راهبردی استعفا داده بود. اگرچه ظریف نظر منفی استعلام بهخاطر تولد فرزندانش در آمریکا را رد کرد، اما نکته مهمی که در این رابطه وجود دارد این است که برمبنای ماده ۲ قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس، انتصاب افرادی مثل کسانی که خود، فرزندان یا همسرشان تابعیت مضاعف دارند، در مشاغل حساس ممنوع است. همچنین انتصاب دانشجویان، سفیران و ماموران دولتی و کارآفرینانی که در برخی کشورهای خارجی صاحب فرزند شدهاند، ممنوع است. نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که اجرای این قانون، انتخاب دستگاهها را محدود میکنند و البته برای افرادی که به ناچار و برای ماموریت در این کشورها حضور داشتند و صاحب فرزند شدند نیز محدودیتهای زیادی ایجاد میکند و اساسا بهجای اینکه به نفع مدیریت کشور تمام شود به ضد خود تبدیل میشود. امری که لزوم اصلاح این قانون برای امکان بهرهبرداری از نخبگان بیشتر در مسئولیتهای مهم را فراهم میکند.
استعفای ظریف بهعنوان رئیس شورای راهبری دولت و معاون راهبردی رئیسجمهور که تصور میشد قصد دارد بهعنوان بازوی کمکی رئیسجمهور در دولت حضور داشته باشد، باعث شد نقدهای زیادی از جانب اصلاحطلبان متوجه او شود و او را به زودرنج بودن، جنگجو نبودن در سیاست محکوم کنند. نقد مهمتر، اما این بود که استعفای او به قصد فشار به رئیسجمهور و فاصله گرفتن از وی و البته اظهار پشیمانی از کمک به رئیسجمهور تعبیر میشد که ظریف در پیامی که روز گذشته منتشر کرد، تلاش کرد فاصلهگذاری با این تعبیرها داشته باشد و نوشت: «پیام دیشب بنده به معنای پشیمانی یا ناامیدی از دکتر پزشکیان عزیز یا مخالفت با واقعگرایی نیست.» ظریف علت استعفای خود را «تردید در مفید بودن در معاونت راهبردی» اعلام کرد.
بهنظر میرسد بخش اصلی که در متن استعفای محمدجواد ظریف جلب توجه میکند، تاکید او بر عدم استفاده از تمام گزینههای پیشنهادی شورای راهبری است. ظریف اشاره کرد تنها سه نامزد از از اولویتهای نخست شورای راهبری بودند، شش نفر از اولویتهای دوم و سوم کمیتهها و یک نفر نامزد پنجم کمیتهها بوده است. در واقع تنها سه نامزد که اولویت اصلی کمیتهها بودند در شورای راهبری حضور دارند و نامی از ۹ نفر دیگر از وزرا در کمیتهها برده نشده است. بر این اساس موضوعی که منجر شده ظریف، شبانه پیام استعفای خود را بنویسد، اختلاف نظر در چینش کابینه بوده است. موضوع اصلی اختلاف و چالش در چینش کابینه، بر انتخاب وزرای پیشنهادی کشور یعنی اسکندر مومنی و وزیر پیشنهادی ورزش احمد دنیامالی بوده و ظریف مخالفت جدی با انتصاب این افراد داشته است.
انتقاد به لیست پیشنهادی رئیسجمهور تا صبح روز اعلام گزینههای پیشنهادی به مجلس با چاشنی کنایه ادامه داشت تا یکشنبهشب که رئیس شورای راهبری دولت چهاردهم استعفا داد. مشخص بود بخش زیادی از انتقادها به رئیسجمهور به این خاطر است که فقط بخشی و نه همه گزینههای پیشنهادی مطلوب آنها در کابینه معرفیشده رئیسجمهور حضور ندارند. این اعتراضها سهمخواهی حامیان دولت برای حضور صددرصدی گزینههای مطلوب در کابینه را نشان میداد. «خالصسازی» کلیدواژهای بود که عموم چهرههای اصلاحطلب برای انتقاد کردن به دولت و البته برخی شخصیتهای اصولگرایی مطرح میکردند. محل اصلی نقد اصلاحطلبان بر این محور استوار بود که دولت سیزدهم و برخی چهرههای اصولگرا بهدنبال یکدستسازی و حذف افرادی هستند که کمی با نظر آنها مخالفند بودند. امری که حالا این سوال را ایجاد میکند تلاش برخی از اصلاحطلبان و چهرههای حامی دولت برای اعتراض به حضور برخی افراد در کابینه و البته استعفای ظریف مصداق خالصسازی نیست؟ بهتر است که اگر اصلاحطلبان حامیان دولت، مخالف خالصسازی در دولت و ارکان نظام حکمرانی هستند، فضا را برای تحقق شعار وفاق ملی رئیسجمهور و حضور چهرههای مختلفی که شاید موافق همه آنها نیستند باز بگذارند یا حداقل مرزگذاری با تعبیر اینچنینی از مخالفتهای خود داشته باشند تا اینطور برداشت نشود که انتقادهای آنها به خالصسازیها در بخشهای مختلف، استاندارد دوگانهای است که تنها زمانی که منافع آنها را به خطر بیندازد و آنها را حذف کند، معنا پیدا میکند.
استعفای محمدجواد ظریف درحالیکه کمتر از ۲۰ روز از تشکیل کابینه میگذرد. اگرچه اتفاق غیرمنتظرهای بود، اما انتشار این پیام از جنس استعفا از جانب ظریف تازگی ندارد. ماجرای استعفای او در روزی که رئیسجمهور سوریه به ایران آمد و با رهبرانقلاب دیدار کرد، هنوز در خاطر افکارعمومی باقی مانده است. ظریف شب ششم اسفند ۹۷ استعفای خود را از سمت وزارت خارجه اعلام کرد. انتشار متن این استعفا همزمان با رئیسجمهور سوریه شائبه ارتباط این استعفا با این سفر را تقویت کرد. استعفای او البته مورد پذیرش رئیسجمهور قرار نگرفت و بعدها ظریف نیز به این موضوع اشاره کرد که شهید سلیمانی به دفتر او آمده و از او دلجویی کرده است. اما نکته جالب ماجرا اینجاست که این تنها استعفای ظریف در دوران وزارت خود در دولت روحانی نبوده است. او در کتاب «پایاب شکیبایی» که در آن به خاطرات دوران وزارت خود پرداخته، نوشته که در هشتسال دولت، پنجباری استعفا داده است.
اولینباری که ظریف قصد استعفا میکند در جریان اولین سفر رئیسجمهور به نیویورک بوده است. علت استعفا هم این بوده: «برخی مشاوران آقای رئیسجمهور بدون هماهنگی تلاش کرده بودند نشست وزرای خارجه پنج بهاضافه یک و ایران را به نشست سران تبدیل کنند.» بار دومی که ظریف، تصمیم به استعفا میگیرد، مربوط به زمانی بوده که طرحی درباره کمیته نیازهای هستهای کشور برای زمامداران کشور فرستاده شد، اما بدون هماهنگی با وزارت خارجه بوده است و از طرفی بهگفته ظریف «گفتگوها را پیشاپیش محکوم به شکست میکرد.»
بار سوم هم بهخاطر «شکایت از بیتوجهی سایر وزارتخانهها به بایستههای بنیادین سیاست خارجی و بهویژه در ارتباط با ناهماهنگی در پیوندهای با روسیه بود که انجام وظیفه وزیر امور خارجه را برهم ریخته بود.» استعفای ظریف بعد از سفر بشار اسد به تهران، چهارمین استعفای او بوده است و بار پنجم نیز ظریف زمانی استعفا داد که «ایران تلاشهایی برای شکست دادن تلاش آمریکا برای بازگرداندن قطعنامههای شورای امنیت در تابستان و پاییز ۱۳۹۹ بود.» در همین راستا پوتین پیشنهادی مطرح کرد که بهگفته ظریف باید با روش دیپلماتیک با آن برخورد میشد، اما «در شورایعالی امنیت ملی و در دولت با لحنی تند مخالفت کردند که توهین به وزارت و وزیر امور خارجه بود» و ظریف به همین خاطر استعفا داد. بر همین اساس استعفای یکشنبهشب او با توجه به سابقه استعفایش در دوران وزارت تنها به تعداد استعفاهای او اضافه کرده است. امری که باعث شد برخی محمدجواد ظریف را «آقای استعفا» بخوانند. این انتقاد حتی از جانب برخی چهرههای نزدیک به دولت نیز مطرح شد و تاکید آنها روی این موضوع بود که در عالم سیاست نباید زودرنج بود و باید جنگید. نکته مهم در این رابطه این است که اگرچه استعفا میتواند یک روش اعتراضی و حتی اهرم فشار در فضای سیاست باشد، اما اینکه این استعفا در چه زمانی و چه موقعیتی صورت بگیرد که اثر خود را بگذارد هم مهم است. واقعیت این است که استعفای محمدجواد ظریف در زمانی که هنوز دولت کار خود را بهصورت جدی شروع نکرده، نوک پیکان انتقادها را بیشتر متوجه شخص او کرده است.
مسعود پزشکیان با حمایت جدی و مستقیم اصلاحطلبان در انتخابات پیروز شد. جبهه اصلاحات در انتخابات تیرماه بهصورت علنی پزشکیان را بهعنوان نامزد مورد حمایت خود انتخاب کرد. دولت چهاردهم دولت اصلاحطلبان است، اگرچه رئیسجمهور شعار تشکیل دولت وفاق ملی را مطرح کرد، اما درواقع امر ایده مرکزی دولت و مسیری که طی خواهد کرد از جانب اصلاحطلبان تعیین خواهد شد. واقعیت هم این است که در میان گزینههای معرفی شده، اساسا چهره اصولگرایی که تناقض آشکاری با ایده رئیسجمهور داشته باشد، دیده نمیشود. علاوهبر این اصلاحطلبان در شورای راهبری برای چینش کابینه هم حضور داشتند و نزدیک به ۱۰ نفر از پیشنهادهای آنها در کابینه حضور دارند، بااینحال بهنظر میرسد بعد از انتشار لیست وزرای کابینه پیشنهادی رئیسجمهور، برخی چهرههای اصلاحطلبی با انتشار انتقادهای خود در فضای مجازی، قصد دارند فاصلهگذاری با دولت داشته باشند تا مجبور به پرداخت هزینه حمایت از دولت نشوند. در روزهای ابتدایی بعد از پیروزی مسعود پزشکیان حتی جبهه اصلاحات نیز تلاش کرد حمایت خود از رئیسجمهور را انکار کند، اما نتوانست. نکتهای که باید به اصلاحطلبان یادآوری کرد، این است که دولت چهاردهم دولت اصلاحطلبان است. نقدهایی که در این چهارچوب به چینش کابینه مطرح میشود نیز درون جبهه اصلاحطلبی تحلیل میشود و بهتر است اصلاحطلبان برای کاهش عملکردهای منفی و بهتر شدن عملکرد دولت، بهجای فاصلهگذاری، بازوی کمکی دولت باشند.