به گزارش مجله خبری نگار، چهره فرهنگی ـ اجتماعی جلال آل احمد (۱۳۰۲ ـ ۱۳۴۸) در دهههای پس از مرگ او سبب شد تا شخصیت و میراث ادبی او کمتر دیده شود. با این حال، بخش اعظم فعالیت ادبی آل احمد را داستانهای کوتاه، رمانها و سفرنامههای وی تشکیل میدهد. آل احمد در میان نسل نویسندههای دهههای ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰، جایگاهی با ثبات دارد، چرا که توانست زبان و سبکی تازه در روایت داستان ایرانی پدید آورد؛ زبانی که در عین سادگی، سرشار از انرژی، ضرباهنگ و رنگ و بوی محاورهای است. اگرچه نام او اغلب در پیوند با فعالیتهای فرهنگی و اجتماعیاش به میان میآید، اما میراث ادبی او البته مستقل از جهانبینی و دیدگاههای جلال و به دور از از هرگونه خوانش سیاسی، شایسته توجه و بازخوانی جدی است. از این رو، در اینجا به ارزیابی میراث ادبی آل احمد، از شکلگیری نثر داستانیاش تا تحول در کار او، و ویژگیهای سبکشناختی آثار وی خواهم پرداخت. میراث ادبی آل احمد در ادبیات معاصر ایران بیش از هر چیز در نثر ویژه، داستانهای کوتاه پرانرژی و بازنمایی زندگی آدمهای عادی جامعه نهفته است. او توانست زبان داستان را به زبان مردم کوچه و بازار نزدیک کند و در عین حال، لحن و سبک شخصیاش را حفظ کند. آل احمد در رمان و داستان کوتاه هر دو تجربههای ارزشمندی بر جای گذاشت، اما اوج هنر او در داستان کوتاه است؛ جایی که میتواند با ضرباهنگ تند نثرش، با طنز تلخ و با شخصیتهای به یادماندنی، جهانی کوچک، اما پرمعنا بیافریند. اگرچه او عمر چندانی نیافت، اما در همان مدت کوتاه، نقشی ماندگار در تاریخ داستاننویسی معاصر ایران ایفا کرد.
آل احمد نخستین داستانهایش را در فضایی نوشت که تحت تأثیر نیما یوشیج در شعر و صادق هدایت در داستان، ادبیات معاصر ایران دگرگون میشد. مجموعهداستان «دید و بازدید» (۱۳۲۴) نخستین تجربه داستاننویسی او بود. این مجموعه گرچه از جنبه بلاغت هنری هنوز در سطحی مقدماتی قرار دارد، اما نشانههایی از دغدغه اصلی آل احمد یعنی بازنمایی زندگی طبقه متوسط شهری و آدمهای معمولی جامعه ایرانی در آن دیده میشود.
از همان آغاز راه مشخص بود که آل احمد در پی نوعی نوشتن است که به زبان گفتار نزدیک باشد. نثر او در این دوره، ساده و بیپیرایه، اما با تأثیر از هدایت، گاه دچار لحن تلخ و گزنده است. این دوره، مرحله شکلگیری پایههای سبکی است که در آثار بعدی او به اوج میرسد. از سوی دیگر، فعالیتهای آل احمد در حوزه ترجمه نیز بر نثر فارسی او تأثیر گذاشته است. او آثاری از نویسندههای فرانسوی و انگلیسی را به فارسی برگرداند که این ترجمهها علاوه بر آشنا کردن خوانندههای ایرانی با ادبیات جهان، بر نثر خود او نیز اثر گذاشت. ریتم سریع، جملههای کوتاه و ساختار محاورهای نثر او تا حدی متأثر از تجربه مواجهه با ادبیات غرب، بهویژه آثار کامو و سلین، بود.
اگر بخواهیم آل احمد را در میان شاخههای گوناگون فعالیت ادبیاش دستهبندی کنیم، باید گفت او بیش از هر چیز یک داستاننویس کوتاه بود. مجموعههایی، چون «سهتار» (۱۳۲۷)، «زن زیادی» (۱۳۳۱) و رمان «مدیر مدرسه» (۱۳۳۷) از برجستهترین دستاوردهای او در این حوزهاند.
در «سهتار»، آل احمد موفق میشود فضای شهری و آدمهای روزمره را با نگاهی تازه روایت کند. داستانها سرشار از تقابل میان سنت و مدرنیته، بحرانهای هویتی و موقعیتهای طنزآلود، اما تلخاند. لحن گفتاری، دیالوگهای زنده و شخصیتپردازیهای کوتاه و مؤثر از ویژگیهای بارز این مجموعهاند.
مجموعه «زن زیادی» نقطه عطفی در کارنامه آل احمد بهشمار میرود. در این اثر، او با نگاهی تیزبین و زبان بیپرده، زندگی زنها در جامعه مردسالار و بحرانهای روانی و اجتماعی آنها را به تصویر میکشد. او در این داستانها توانست نشان دهد که چگونه روایت کوتاه میتواند بستری برای بیان تجربههای زیسته روزمره باشد، بدون آنکه به دام خطابه یا اغراق بیفتد.
آل احمد چند رمان نیز نوشت که از میان آنها «مدیر مدرسه» و «نفرین زمین» بیش از دیگر آثار مورد توجه قرار گرفتهاند. «مدیر مدرسه» (۱۳۳۷) روایتی است از تجربه یک معلم در مقام مدیر مدرسهای ابتدایی. این رمان از حیث ساختاری ساده است، شخصیتپردازی پیچیدهای ندارد و گاه دچار اشتباه در زمان خطی روایت میشود، اما اهمیتش در شیوه روایت و زبان زندهای است که با آن نوشته شده است. آل احمد در این اثر توانست لحن طنزآلود و انتقادیاش را به قالبی طولانیتر منتقل کند، بیآنکه از روانی و جذابیت متن کاسته شود.
در «نفرین زمین» (۱۳۴۶)، تجربه رماننویسی او به بلوغ بیشتری میرسد. این رمان نهتنها از نظر شخصیتپردازی دقیقتر است، بلکه نثر آن پختهتر و ترکیب میان روایت اولشخص و نگاه انتقادی نویسنده بهخوبی سامان یافته است. این اثر نشان میدهد که آل احمد قادر است فراتر از داستان کوتاه حرکت کند و روایتهای طولانیتر را نیز با همان انرژی و صراحت پیش ببرد.
نثر آل احمد مهمترین عنصر میراث ادبی اوست. ویژگیهای اصلی این نثر را میتوان چنین برشمرد:
زبان گفتاری: آل احمد، در عین بهرهمندی از میراث سعدی در گلستان، زبان نوشتاری را به زبان محاوره (عمدتاً لهجه تهرانی) نزدیک میکند. این امر سبب شد آثار او برای طیف گستردهای از مخاطبین قابل درک و ملموس باشد.
ریتم و ضرباهنگ: جملات کوتاه، استفاده مکرر از نقطه و مکث و ایجاد نوعی ریتم خاص، نثر او را زنده و پرانرژی کرده است.
طنز تلخ: طنز در آثار آل احمد نه برای خنداندن بلکه برای افشاگری و نقد وضعیت موجود است. این طنز بیشتر در لحن و دیالوگها جلوه دارد.
تصویرپردازی اجتماعی: او بیش از آنکه به توصیف طبیعت یا زیباییهای شاعرانه بپردازد، صحنههایی از زندگی اجتماعی و شهری را با جزئیات عینی بازنمایی میکند.
شخصیتهای داستانهای آل احمد معمولاً از طبقه متوسط شهری، معلمین، کارمندها، بازاریان یا زنهای خانهدار هستند. او به جای خلق قهرمانهای بزرگ، به آدمهای عادی و رنجهای کوچک، اما واقعی آنها پرداخت. همین امر جهان داستانی او را متمایز و نزدیک به زندگی روزمره ساخت.
شخصیتها اغلب درگیر تضادهای درونیاند: میان سنت و مدرنیته، میان میل و ممنوعیت، میان خواست و واقعیت. این موقعیتهای دوگانه به داستانهای او بُعدی روانشناختی میدهد، هرچند آل احمد چندان به تحلیلهای عمیق روانی نمیپردازد، بلکه بیشتر به بازنمایی رفتاری و گفتاری شخصیتها بسنده میکند.
اگر هدایت را آغازگر داستان مدرن ایرانی بدانیم و چوبک را نویسندهای رئالیست با گرایش به تلخیهای زندگی، آل احمد در میانه این دو جای میگیرد. او با هدایت در نگاه تیزبین و گاه بدبینانه به جامعه اشتراک دارد و با چوبک در گرایش به زندگی مردم عادی. اما تفاوت اصلی او در زبان و لحن است. آل احمد زبان زنده و محاورهای را وارد ادبیات داستانی کرد و بدین ترتیب راه را برای نویسندههایی، چون بهرام صادقی، اسماعیل فصیح و حتی بعدها هوشنگ گلشیری در برخی جنبهها هموار ساخت.
از سوی دیگر، آل احمد در کنار نویسندههایی، چون صادق چوبک و بزرگ علوی، بخشی از نسل دوم نویسندههای مدرن ایران بهشمار میرود؛ نسلی که کوشید تجربه هدایت را بسط دهد و به زبان و بیان تازهای دست یابد. با همه اهمیت و تأثیرگذاری آل احمد، آثار او از کاستیهایی نیز برخوردارند. شخصیتها گاه بیش از اندازه تیپیک و کمتر چندلایهاند و از نظر ساختار روایی، بسیاری از داستانهای او ساده و خطی باقی میمانند. همچنین نثر او، هرچند پرقدرت، گاه به تکرار و زیادهگویی دچار میشود. با این حال این محدودیتها چیزی از اهمیت تاریخی و ادبی کار او نمیکاهد.
منبع: ایران-علیرضا پیروزان