به گزارش مجله خبری نگار، از بزرگترین مشاهیر استان خراسان رضوی عبدالجواد بجنگردی معروف به ادیب نیشابوری است. وی در سال ۱۲۸۱ هجری قمری در روستای بیژن گرد از توابع نیشابور به دنیا آمد. ادیب نیشابوری به سبکهای خراسانی و عراقی شعر میگفت و بنیانگذار انجمن ادبی خراسان بود.
البته گفته شده وی را میتوان به عنوان یکی از اساتید بزرگ نیز معرفی کرد، زیرا سالها در مشهد به تدریس ادبیات، فلسفه و منطق پرداخت و تسلط وی به ادبیات عربی و فارسی باعث شد شاگردان بسیاری در محضرش پرورش یابند. ادیب نیشابوری در سال ۱۳۴۴هجری قمری درگذشت و در جوار حرم امام رضا (ع) به خاک سپرده شد. از جمله شاگردان شناخته شده ادیب نیشابوری میتوان به ملکالشعرا بهار، بدیع الزمان فروزانفر، محمدتقی ادیب نیشابوری (ادیب ثانی)، محمد پروین گنابادی، ادیب بجنوردی، محمدتقی مدرس رضوی، محمود فرخ، محمد امین ادیب طوسی، مجدالعُلی بوستان و سید جلالالدین تهرانی اشاره کرد.
تسلط و مهارت ادیب در فنون ادبی و محفوظات نظم و نثر عربی و پارسی او، شگفتی همگان را برمیانگیخت. ادیب در علوم عقلی و نقلی، چون فلسفه، نجوم، ریاضیات، طب، موسیقی نظری، فقه، اصول، رجال و تاریخ دستی داشت. شیوه تدریس او خطابی بود و شاگرد اجازه بحث و پرسش نداشت. وی بر آن بود که با این روش درس را به گونهای تقریر کند که هیچ اشکالی حتی برای شاگردی با پایینترین سطح استعداد، بر جای نماند.
مناعت طبع ادیب نیشابوری نیز زبانزد بوده است؛ به حدّی که استاد روزگار خویش را با همان مختصر عایدیِ برآمده از حقالتدریس و ملکِ موروثیِ خود در نیشابور به سر میبرد و کمتر از وجوهات استفاده میکرد.
بنابر نوشته مرحوم سید حسن طبسی، مرحوم ادیب «هیچگاه حتی از نزدیکترین دوستان و صمیمیترین معتقدانِ خود مساعدتی قبول نمیکرد».
روانشاد ادیب نیشابوری، از تظاهرگران و ریاکاران بسیار گریزان بود. روحیه خود او نیز به گونهای بود که از هر گونه جلوهگری کنارهگیری میجست. اکتفا کردن به کنجِ حجرهای در مدرسه نوّاب خود گویای همین خلق و خوی استاد است؛ و آشکار است که مردی با دانش و فضل ادیب، اگر میخواست، چه موقعیتهای مادی و دنیایی که در دسترسش قرار میگرفت.
همین خلقیاتِ ادیب سبب شده است که اندیشمند بزرگی، چون شهید مرتضی مطهری، به هنگام بحث از ملامتیان و انتقاد به شیوه رفتارِ آنان، سلوکِ فردی ادیب نیشابوری را نمونه بیاورد. مرحوم شهید مطهری این مطلب را در زمانی که مرحومِ شیخ محمدتقی ادیب نیشابوری (ادیب دوم) هنوز در قید حیات بوده، بیان کرده است؛ و عین مطلب از این قرار است:
در مشهد یک کسی بوده به نام ادیب نیشابوری. بعد از او کس دیگری به نام ادیب ثانی بوده، که الآن هم هست. این دومی را من خیلی دیدهام و واقعاً هم آدم خوبی است، یعنی خیلی خوبیها دارد و مرد باایمانی است. ولی این دو نفر، هم آن ادیب و هم این ادیب، کوششی داشتند بر ضدّ ریاکاران، یعنی اعمالی بر ضدّ ریاکاران انجام میدادند. یک کسی که از شاگردان مرحوم ادیب اول بود – و خودش هم مرد ادیبی بود و بعد از معلمان بزرگ وزارت معارفِ آن وقت شد و مرد فاضلی بود – میگفت که من یک خدمتی در آستانه داشتم و شاگرد ادیب هم بودم و شاگردی بودم که غالباً نزد او بودم و حتی کارهایش را انجام میدادم؛ چای برایش درست میکردم، سیگارهایش را برایش بهاصطلاح میپیچیدم و از این کارها. یک وقتی هنگام سحر آمده بودم در صحن و مشغول جاروب زدن بودم. یک وقت دیدم استاد عبایش را به سر کشیده که هیچکس او را نشناسد.
از درِ صحن که آمد، من متوجهش شدم. از هیکل و راه رفتنش در آن تاریکی فهمیدم که این استاد است. تعجب کردم که آخر این وقت شب کجا میخواهد برود. بهعجله هم میرفت درحالیکه عصایش را نیز به دست گرفته بود. او بهاصطلاح خراسانیها خیلی غُراب راه میرفت، ولی آن شب عصایش را برداشته بود و تند راه میرفت.
یک وقت دیدم آمد در صحن کهنه، مقابل پنجره که رسید، همانجا به حالت سجده افتاد روی زمین. یک مدتی در حالت سجده بود، بعد دومرتبه عصایش را برداشت، عبایش را به سر کشید - که هیچکس صورتش را ندید – و رفت. آنچه امروز از شعرهای مرحوم ادیب اول در دست است، مجموعه شعرهایی است نزدیک به شش هزار بیت. البته مرحوم استاد شعرهایی بیش از این سروده بوده، اما برخی از آنها را در اواخر عمر نپسندیده و کنار گذاشته است. شماری از سرودههای وی نیز در دست این و آن بوده و پراکنده شده است.
به هر روی مرحوم استاد میرزاعبدالجواد ادیب نیشابوری پس از شصت و سه سال زندگی، در روز جمعه ششم خرداد ماه ۱۳۰۵، برابر با نیمه ذیالقعده سال ۱۴۴۳، در بیمارستان منتصریه مشهد، به رحمت حق پیوست. پیکر استاد را پس از تشییع، در رواقِ دارالحفظِ آستانِ ملک پاسبان حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع) به خاک سپردند.
منبع: خراسان