کد مطلب: ۸۹۸۱۶۴
|
|
۱۵ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۷

مخمصه سیاستمدار‌ها؛ گروگان، درامی فشرده و نفسگیر

مخمصه سیاستمدار‌ها؛ گروگان، درامی فشرده و نفسگیر
مینی‌سریال Hostage (گروگان)، محصول ۲۰۲۵ نتفلیکس، این واقعیت را نه با خطابه‌های مستقیم که با درامی فشرده و نفسگیر به تصویر می‌کشد. اثری که از همان ابتدا به ما یادآوری می‌کند «قدرت» اگرچه در اتاق‌های بسته شکل می‌گیرد، اما لرزش‌هایش خیلی زود به زندگی شخصی صاحبان قدرت هم می‌رسد.

به گزارش مجله خبری نگار، در جهان امروز، صحنه سیاست بیش از هر زمان دیگری شبیه یک خانه شیشه‌ای ا‌ست؛ جایی که مرز میان قدرت و زندگی خصوصی قدرتمندان باریک‌تر از همیشه شده. مینی‌سریال Hostage (گروگان)، محصول ۲۰۲۵ نتفلیکس، این واقعیت را نه با خطابه‌های مستقیم که با درامی فشرده و نفسگیر به تصویر می‌کشد. اثری که از همان ابتدا به ما یادآوری می‌کند «قدرت» اگرچه در اتاق‌های بسته شکل می‌گیرد، اما لرزش‌هایش خیلی زود به زندگی شخصی صاحبان قدرت هم می‌رسد. همان‌طور که حاشیه‌های زندگی شخصی می‌تواند خود را به سیاست تبدیل کند و در سرنوشت جهان تأثیر بگذارد. جنجال‌هایی که در ماه‌های اخیر در رابطه مکرون و همسرش شاهد بودیم یا آنچه که از زندگی ترودو به فضای سیاسی کانادا نشت می‌کند، همه نمونه‌هایی از تأثیرات متقابل لحظه‌های خصوصی زندگی و لابی‌های مرموز قدرت‌اند. این بخشی از فضای ملتهبی است که در سریال گروگان شاهد آنیم.

نتفلیکس در سال ۲۰۲۵ این مینی‌سریال پنج‌قسمتی را رو کرد تا ثابت کند هنوز هم می‌تواند تماشاگر را پای درامی بنشاند که فقط انفجار و تیراندازی نیست، بلکه اتاق‌های کنفرانس و نشست‌های مطبوعاتی هم به‌اندازه هر صحنه اکشنی، هیجان دارند. بحران از همان ابتدا به‌قدری جدی تصویر می‌شود که ما حس می‌کنیم شبکه‌های خبری را باز کرده‌ایم نه یک سریال.

بازیگران اصلی، نقطه اتکای واقعی سریال‌اند. سوران جونز در نقش نخست‌وزیر بریتانیا، همان قدرت شکننده‌ای را ارائه می‌دهد که تماشاگر از او در Vigil به خاطر دارد: زنی در تقاطع وظیفه و وجدان. در طرف مقابل، ژولی دلپی، ستاره محبوب سینمای مؤلف فرانسه، حالا رئیس‌جمهوری فرانسه شده؛ سیاستمداری که می‌داند چطور با چند جمله حساب‌شده، هم همسایه انگلیسی‌اش را سرجایش بنشاند و هم رسانه‌ها را راضی نگه دارد. دیدن جدال این دو زن روی پرده، چیزی فراتر از دعوای سیاسی است؛ تعامل این دو زن، بیش از آنکه یک رقابت شخصی باشد، استعاره‌ای از رابطه تاریخی لندن و پاریس، که از ناپلئون تا برگزیت همیشه بین عشق و تنفر در نوسان بوده. روابطی که در سایه خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، بحران مهاجران و بده‌بستان‌های اقتصادی، همیشه بین اتحاد و سوءظن در نوسان بوده.

«گروگان» از این زاویه، صرفاً قصه‌ای درباره یک بحران نیست. هر اپیزود به‌نوعی مینیاتوری از اروپای پسابرگزیت است: کشوری که می‌خواهد استقلال سیاسی‌اش را حفظ کند، اما همچنان در بزنگاه‌ها ناچار است به همسایه قاره‌ای‌اش تکیه کند. انتخاب گویان فرانسه به‌عنوان بستر بحران هم تصادفی نیست؛ یادآور همان سایه‌های استعمار است که هنوز بر روابط امروز اروپا سنگینی می‌کنند. کارگردانی مشترک ایزابل زیب و ایمی نیل باعث شده سریال حال‌وهوایی جدی و پرتنش داشته باشد. اما همان‌قدر که همه‌چیز رسمی و خشک به‌نظر می‌رسد، یک طنز پنهان هم در لابه‌لای ماجرا جریان دارد: اینکه قدرتمندترین آدم‌های دنیا هم وقتی پای بحران وسط بیاید، به همان اندازه بقیه دست‌بسته و گروگان شرایط‌اند. انگار سیاستمداران فقط جلوی دوربین‌ها فرمان می‌دهند؛ در پشت پرده، آنها هم اسیر تصمیم‌های ناگهانی، رسانه‌های پر سر و صدا و فشار افکار عمومی‌اند. آدم‌هایی با ضعف‌های انسانی که مدام بین وظایف تاریخی و رسالت بزرگ خود و تعهدات شخصی و اخلاقی مجبور به انتخاب‌اند. «گروگان» در ظاهر یک تریلر سیاسی است، اما در عمق، تمثیلی است از اروپای امروز. از تشریک مساعی قدرت‌های بزرگ و همکاری‌های عیان و نهان‌شان گرفته تا اختلافاتی که ریشه در تاریخ و فرهنگ دارد. از نیاز‌های همه جانبه تا رقابت‌های اقتصادی، همه‌چیز در قصه حضور دارد، بدون اینکه مستقیماً نامی از تمامی‌شان برده شود. حتی انتخاب گویان فرانسه به‌عنوان محل بحران هم یک یادآوری زیرکانه است؛ اینکه سایه استعمار هنوز از سر اروپا کنار نرفته.

منتقد‌ها در این میان حسابی به شوق آمده‌اند. از گاردین تا ورایتی، تعداد زیادی از رسانه‌ها روی بازی سوران جونز و ژولی دلپی دست گذاشته‌اند و گفته‌اند ترکیب این دو می‌تواند یکی از برگ‌های برنده فصل جوایز باشد. خیلی‌ها هم تأکید کرده‌اند که «Hostage» توانسته ژانر تریلر سیاسی را از کلیشه‌های خسته‌کننده فراتر ببرد؛ نه خبری از قهرمان تک‌نفره هالیوودی هست و نه پایان خوش قطعی.

اگر سریال را ندیده‌اید و می‌خواهید از حال و هوای آن بدانید، می‌شود «Hostage» را کنار Bodyguard یا The Diplomat گذاشت. با این تفاوت که اینجا، قصه کمتر درباره تیراندازی و بیشتر درباره تعاملات بین‌المللی و کنایه‌های سیاسی است. به‌جای بمب‌گذاری در خیابان، بمب اصلی در جملات رهبران اروپایی منفجر می‌شود.

در نهایت، «گروگان» به ما نشان می‌دهد جهان امروز چقدر پیچیده و به‌هم‌ریخته است. اینکه مرز میان امنیت ملی و زندگی شخصی تا کجا می‌تواند باریک شود و مهم‌تر از همه، اینکه صاحبان قدرت هم شاید در دل ماجرا، به همان اندازه ما، بی‌قدرت باشند. طنز تلخی که سریال یادآور می‌شود این است: در دنیای سیاست، هیچ‌کس واقعاً آزاد نیست؛ نه مردم، نه رهبران. همه به شکلی گروگان‌اند.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر