به گزارش مجله خبری نگار،مستندی مسحورکننده از امیلیا اسکارنولیته (Emilija Škarnulytė)، سفری به دنیای زیرزمینی یکی از قدرتمندترین نیروگاههای هستهای در جهان است. سفری که شما را بین قلمروهای زیراتمی و ساختمانهای عظیم میبرد.
نمای ابتدایی فیلم روی پیکربندی سه بعدی سنگ اورانیوم به تصاویر اشعه ایکس از اشیاء خانگی رادیواکتیو که همه در سایهای وهم انگیز از سبز مرموز ارائه شده اند، زوم میکند.
اما این تصاویر شبه انتزاعی به زودی جای خود را به چیزی به ظاهر ملموس و در عین حال به همان اندازه مرموز میدهند. دوربین زیر آب میرود و ما را به بقایای معدن اورانیوم دهه ۱۹۵۰ در لهستان میرساند. معدنی که زمانی مخفیانه در زمان اتحاد جماهیر شوروی استخراج میشد.
یک مار پیتون آبی در میان این خرابهها میخزد و حضور درخشان آن به عنوان نوعی نماد مرموز برای بهرهبرداری خطرناک از منابع طبیعی عمل میکند.
چنین تغییراتی، هم از نظر تصویر و هم از نظر زاویه دوربین، در سرتاسر فیلم اسکارنولیته تکرار میشوند. سپس فیلم ما را به نیروگاه هستهای ایگنالینا در لیتوانی میبرد، نیروگاه خواهر چرنوبیل، با استفاده از متن روی صفحه برای توصیف فرآیند از کار انداختن. فرآیندی که قرار است میلیونها متر مکعب زباله تولید کند. زبالههایی که قرار است در جایی در فرانسه دفن شوند، حدود ۵۰۰ متر زیر سطح دریا.
اگرچه فیلم اسکارنولیته در این فضاهای بسیار تکنولوژیک حرکت میکند، اما جایی برای فلاشهای سوررئالیستی نیز باقی میگذارد. مار پیتون دوباره در کارخانه ایگنالینا ظاهر میشود و با پوست براق خود دور تابلوهای ایستگاه میچرخد.
فیلم «تدفین» با گرد هم آوردن جنگلهای سرسبز، ابرهای قارچی آزمایشهای هستهای و نمای نزدیک مار که پوستش را میریزد، پرسشی را درباره امکان تولد دوباره و دگرگونی مطرح میکند. آیا این اژدهای آزاد شده نمیتواند دوباره از زمین بیرون بیاید؟ حتی زمانی که ایگنالینا به طور کامل نابود میشود و به دور از چشمان کنجکاو دفن میشود، شبح استفاده وحشتناک از این نیروهای پنهان توسط یک قدرت سیاسی همچنان در کمین است.