به گزارش مجله خبری نگار/همشهری :گاه این حکمهای اخلاقی، زمینه مقررات قانونی میشوند و قانونگذار را نیز با خود همسو میکنند. البته در عالم حقوق، زشتی افشای اسرار، بهاندازه عالم اخلاق گسترده نیست و مسئولیت حقوقی کسی که راز دیگری را برملا میکند، فقط در پارهای موارد جاری است. بهعنوانمثال، اگر کسی راز دوست خویش را به دیگران بازگو کند، اخلاقاً کاری ناپسند انجام داده است، اما این زشتی اخلاقی، لزوماً سبب نمیشود بتوان از نظر حقوقی نیز او را محکوم ساخت.
در قوانین ایران، تنها برای موردی مجازات پیشبینی شده که کسی به دلیل حرفه خود اسراری از دیگران در اختیار دارد، اما در دیگر موارد (دوستی و روابط خانوادگی و...)، برای افشاکنندة راز مجازات در نظر گرفته نشده. علت هم آن است که قانونگذار از اعتماد مشروع افراد در مراجعه به متخصصان حمایت، از حفظ امنیت عمومی در سطح جامعه پاسداری میکند. برخلاف روابط دوستی که مبتنی بر اعتمادهای شخصی است و افراد خود باید آن را مدیریت کنند (و مثلاً به هرکسی اعتماد نکنند و مراقب سخنهای خویش باشند)، در روابط حرفهای و شغلی، کل جامعه از خدشهدار شدن اعتماد افراد لطمه میخورد.
از سوی دیگر، افراد در مراجعه به متخصصان، نه فرصتی برای شناخت روحیات آنان دارند، نه این کار را لازم میشمارند. به همین دلیل نیز نزد پزشک یا وکیل یا روانشناس، بهآسانی شخصیترین وقایع زندگی خویش را که شاید به نزدیکترین دوست و خویشاوند خود نمیگویند، بازگو میکنند؛ بیآنکه نگرانی در مورد عواقب آن داشته باشند.
مثلاً بیماری که به پزشک مراجعه میکند، به راحتی در مورد مشکلات روحی و جسمی خود با او سخن میگوید و گاه از خصوصیترین جنبههای حریم خویش وی را آگاه میسازد؛ بهویژه در مورد بیماریها و اندامی که جزو حریم خصوصی انسانها به شمار میآیند. همچنین کسی که به روانپزشک یا روانشناس مراجعه میکند، گاه از گذشتهها (دوران کودکی و نوجوانی و میانسالی و...) و خصوصیترین مسائل خانوادگی خویش با او سخن میگوید. همچنین است موکل در مراجعه به وکیل که بهواسطه دعوی و خواسته خویش، در مورد مسائل خاص زناشویی یا روابط خانوادگی یا قراردادها و معاملات خود با وکیل مشورت میکند.
به همین دلیل قانونگذار بر خود لازم دانسته با وضع مقرراتی، از این اعتماد و حسن نیت حمایت کند. در بخش تعزیرات از قانون مجازات اسلامی ایران (ماده ۶۴۸)، میخوانیم: «اطبا و جراحان و ماماها و داروفروشان و کلیه کسانی که به مناسبت شغل یا حرفه خود محرم اسرار میشوند، هرگاه در غیر از موارد قانونی، اسرار مردم را افشا کنند، به سه ماه و یک روز تا یک سال حبس یا به یکمیلیون و پانصد هزار تا شش میلیون ریال جزای نقدی محکوم میشوند.»
بنابراین، وظیفه رازداری، ویژه پزشکان نیست و درباره وکلا و مشاوران و...، بهطورکلی هرکس که به مناسبت حرفه خود «محرم اسرار» است نیز اجرا میشود. بهویژه مشاغلی که در آن افراد پیش از اشتغال رسمی باید سوگند بخورند (مانند پزشکی و وکالت)، این وظیفه سنگینتر خواهد بود. در مورد پزشکان، «آییننامه انتظامی رسیدگی به تخلفات صنفی و حرفهای شاغلان حرفههای پزشکی و وابسته» مصوب ۹/۵/۱۳۷۳ هیئتوزیران، برای افشای اسرار بیمار، توبیخ و در صورت تکرار تخلف، محرومیت از اشتغال به حرفههای پزشکی از سه ماه تا یک سال در نظر گرفته است (مواد ۴ و ۳۱).
گذشته از مسئولیتهای کیفری و انتظامی که در قوانین و آییننامهها آمده است، اگر در اثر افشای اطلاعات، به بیمار (یا موکل و...) خسارتی وارد آید، حتی ممکن است علیه کسی که اسرار دیگری را افشا کرده است، دعوای مسئولیت مدنی طرح و از او مطالبة خسارت کرد.
باوجوداین، وظیفه رازداری پزشک استثنائاتی نیز دارد و مطلق نیست: گاهی اوضاع و احوالی پیش میآید که پزشک باید برای رعایت مصالحی، آنچه را از بیمار خویش میداند، به مراجع یا افرادی اعلام کند. آگاه ساختن این مراجع یا افراد، همواره باید به دلایل توجیهپذیری متکی باشد. بهطورکلی، در مواردی که جان یا سلامت فرد یا افرادی در خطر باشد یا مصلحت عمومی اقتضا کند، افشای اسرار بیمار نهتنها جرم و سبب مسئولیت نیست، بلکه وظیفه پزشک خواهد بود.
بهعنوانمثال، اگر یک خلبان هواپیما یا سوزنبان قطار به پزشک مراجعه کند و به او بگوید از بیماری صرع رنج میبرد، برای جلوگیری از در خطر افتادن جان مسافرین، پزشک باید موضوع را گزارش کند. همچنین اگر معلم دبستانی به روانپزشک مراجعه کند و او تشخیص دهد که به دلایل شخصیتی، آن معلم میل به کودکآزاری دارد، باید موضوع را به مقامات مربوطه گزارش دهد یا اگر کسی به پزشک مراجعه و به او اعلام کند که قصد خودکشی یا به قتل رساندن فرد دیگری را دارد، یا پزشک خود در معاینات خویش به این احتمال معقول برسد که چنین خطری در کمین است، باید مقامات مربوط را از موضوع آگاه سازد.
مثال دیگر، حالتی است که یکی از زن و شوهر، مبتلا به بیماریهای مقاربتی است که از راه آمیزش جنسی، به دیگری منتقل میشود. در این حالت، سخن از وظیفه پزشک به آگاه ساختن همسر فرد بیمار به میان میآید.
البته همواره تعیین مواردی که پزشک حق دارد یا مکلف است راز بیمار را افشا کند، آسان نیست و گاه میان علمای اخلاق پزشکی یا حقوقدانان نیز بحث بر سر این مسئله ادامه مییابد. باوجوداین، میتوان موارد استثنایی نقض رازداری پزشک و نیز اصول افشای اطلاعات را بهطورکلی در زیر خلاصه کرد:
۱. مواردی که در قوانین یا آییننامههای خاص، بهعنوان امور استثنایی بیان شده و در آنها پزشک مکلف است در مورد بیمار یا بیماری او، به نهادهای خاصی گزارش بفرستد. قانون «طرز جلوگیری از بیماریهای آمیزشی و بیماریهای واگیردار» مصوب ۱۱/۳/۱۳۲۰ و نیز اصلاحیة آن مصوب ۳۰/۸/۱۳۴۷، از نمونههای این موارد هستند. در این قانون، گزارش بیماریهایی مانند آبله، وبا، اسهال خونی، فلج اطفال، مالاریا و...، از سوی پزشکان اجباری است. همچنین است قانون راجع به ثبت و گزارش اجباری بیماریهای سرطانی مصوب ۵/۷/۱۳۶۳.
۲. مواردی که در جریان رسیدگی قضایی به پروندهای، مقام قضایی برای روشن شدن حقایقی، از پزشک کسب اطلاع میکند. در این موارد نیز، حتی اگر در قانون نیامده باشد، پزشک باید به دستور مقام قضایی احترام بگذارد و اطلاعاتی را که برای کشف حقیقت لازم است، بازگو کند؛ هرچند آن اطلاعات جزو اسرار پزشکی بیمار باشد.
۳. حتی در مواردی که نه در قانون پیشبینی شده و نه حکم قضایی وجود دارد، اگر حفظ جان شخص یا اشخاصی، یا مصلحت جامعه اقتضا کند، پزشک باید در حد ضرورت اطلاعرسانی کند. گزارش احتمال وقوع قتل به پلیس، یا اطلاع دادن برخی بیماریهای خطرناک به همسر بیمار، در این زمره هستند.
۴. در همه این موارد، پزشک باید چند نکته را رعایت کند:
اولاً؛ در حد ضرورت و به میزان نیاز اسرار بیمار را در اختیار بگذارد؛ بنابراین بهعنوانمثال، اگر مقام قضایی برای روشن شدن حقیقت، از قصد جنایت کسی بپرسد، پزشک نباید اتفاقات خصوصی دوران کودکی یا مسائل زناشویی او را که ارتباطی به ماجرا ندارد، بازگو کند.
ثانیاً؛ حتی در مواردی که قانون گزارش امری را اجباری کرده تا جای ممکن گزارش اطلاعات باید محرمانه باشد؛ یعنی تنها به مراکز پیشبینی شده در قانون ارائه شود و پزشک مجاز نیست این اطلاعات را مثلاً در اختیار رسانههای عمومی بگذارد. همچنین، جز در مواردی که ضرورت دارد، گزارشها باید تا جای ممکن بدون ذکر نام و مشخصات بیمار و تنها با اشاره به نوع بیماری باشد.
ثالثاً؛ جز در موارد فوری (مانند خطر قتل) یا مرتبط به امنیت عمومی (مانند شیوع بیماریهای واگیر)، افشای اطلاعات باید تا جای ممکن همراه با مشارکت و کسب رضایت از خود بیمار باشد، اما اگر این امر ممکن نشد، آنگاه پزشک باید بهطور مستقیم عمل کند. بهعنوانمثال تا جایی که ممکن است بیمار به توصیه پزشک عمل کند و همسر خویش را در جریان بیماری خود بگذارد، پزشک نباید مستقیماً وارد عمل شود.