به گزارش مجله خبری نگار، بر اساس تعریف دایره المعارف علوم اجتماعی، هر پدیده نامطلوب و مضر برای سلامت جامعه نظیر جرم و جنایت، آسیب اجتماعی نام دارد. مفهوم آسیب شناسی از علوم زیستی گرفته شده است. مطالعه بی سامانی و آسیبهای اجتماعی مانند فقر، بیکاری، تبهکاری و نظایر آن ها، همراه با علل و عوامل و شیوههای درمان آنها و همچنین شرایط بیمارگونه و نابهنجار اجتماعی را آسیب شناسی اجتماعی میگویند. به طورکلی آسیب اجتماعی به هر نوع عمل فردی و جمعی اطلاق میشود که در چارچوب اصول اخلاقی و قواعد عمل جمعی رسمی و غیررسمی جامعه قرار نمیگیرد و درنتیجه با پیگرد قانونی، تکفیر اخلاقی و طرد اجتماعی مواجه میشود.
درواقع بنا بر نظر متخصصان، آسیب شناسی اجتماعی، مطالعه ناهنجاریها و نابسامانیهای اجتماعی نظیر بیکاری، فقر، اعتیاد، خودکشی، تکدیگری و ... همراه با علل و شیوههای پیشگیری و درمان آنها و نیز شرایط بهینه اجتماعی است. به اعتقاد جامعه شناسان، آسیبهای اجتماعی در تمام اعصار و جوامع وجود داشته اند، لیکن در برخی از شرایط با گسترش دامنه این آسیبها معضلاتی ایجاد میشود که تداوم حیات اجتماعی را به خطر میاندازد. علائم هشداردهندهای همچون افزایش نرخ ارتکاب به جرائم و تنوع آنها با توجه به رشد جمعیت، کاهش سن ارتکاب به جرائم در میان زنان و ارتکاب علنی بسیاری از جرائم علیه اخلاق و عفت عمومی نشان میدهد که سنگ بنای اجتماع یعنی خانواده و نیز قشر زنان به عنوان مادران آینده و پرورش دهندگان نسل آتی در معرض آسیبها و تهدیدات جدی قرار دارد.
در این خصوص، پژوهشگران دانشگاه شهید چمران اهواز و دانشگاه آیتالله بروجردی شهرستان بروجرد در یک مطالعه پژوهشی، توانمندسازی زنان برای کنترل آسیبهای اجتماعی را بررسی کردهاند.
در این تحقیق که با هدف ارائه الگوی کارآمد بومی انجامشده است، ۳۰ نفر از زنان شهرستان بروجرد از طریق نمونه گیری هدفمند و با حداکثر تنوع انتخاب شده و اطلاعات مورد نیاز با مصاحبههای عمیق و ساختاریافته از آنها جمع آوری شده است.
یافتههای این تحقیق نشان میدهند که توانمندسازی پایدار زنان تحت تأثیر شرایط علّی (شامل همه ابعاد توانمندی)، شرایط زمینهای (با متغیرهای زمینهای فردی، متغیرهای زمینهای خانواده پدری، پایگاه اقتصادی-اجتماعی و معلولیت جسمی) و شرایط مداخله گر (با زیرمجموعههای ویژگیهای روان شناختی فرد، حمایت نهاد خانواده، تعامل با الگوی توانمند، ساختارها و فعلوانفعالات آنها، سیاست گذاری چندبعدی، بلندمدت، پژوهش محور و عدالت گرایانه در حوزه زنان و وحدت سازمانهای مسئول) است.
به گفته نرگس خوشکلام، پژوهشگر دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه شهید چمران اهواز و همکارانش، «زنان در زمینه آسیبهای اجتماعی، معمولا راهبرد کنترل وضعیت را اتخاذ میکنند که پیامدهایی نظیر کنترل در سه سطح شامل: سطح کلان (پژوهش و نظریه سازی، طراحی و قانون سازی)، سطح میانی (آموزش و فرهنگ سازی، اجرا و عملیاتی سازی، ارزیابی و اصطلاحسازی) و سطح خرد (خود-دیگر مراقبتی و ایمن سازی و خود توانمندی و دیگر-توانمندسازی) را در پی داشته است».
آنها میگویند: «به منظور تسهیل روند کنش زنان توانمند نیاز است که شرایط مداخله گر تحدیدکننده، حذف و یا حداقل تعدیل شوند و همچنین شرایط مداخله گر تسهیل کننده، ایجاد و یا تقویت شوند».
این تحقیق به عنوان یک دستاورد جدید توانسته است این شرایط میانجی را که به عنوان واسطه تأثیرگذاری توانمندسازی زنان در کنترل آسیبهای اجتماعی عمل میکنند آشکار کند.
بنا بر اظهارات خوشکلام و همکارانش، «پیامد توانمندسازی پایدار که توانایی کنترل وضعیت و کنترل آسیبهای اجتماعی در سطوح مختلف است دارای هفت سطح است. تحقیقات پیشین عمدتاً به دنبال نتایج توانمندسازی زنان در سطح خُرد بودهاند، اما تحقیق ما نشان داد، زنان توانمند به شرط توانمندسازی پایدار و کنترل شرایط مداخله گر میتوانند در سطوح کلانی همچون نظریه پردازی، سیاستگذاری و قانونگذاری در راستای کنترل آسیبهای اجتماعی گام بردارند که این سطح در جامعه ما با توجه به پایدار نبودن فرآیند توانمندسازی زنان بسیار کمرنگ است و نیاز به توجه و تمرکز بیشتری دارد».
آنها افزوده اند: «همچنین مفهوم بازتولید توانمندسازی نشان میدهد که توانمندسازی زنان میتواند به صورت فرآیندی چرخهای و پویا عمل کرده و مدام نسلهای آتی توانمند تولید کند که این نیز برخاسته از مفهوم توانمندسازی پایدار است. به عبارت دیگر، زنان توانمند در صورت فراهم بودن بستر توانمندسازی پایدار میتوانند توانمندی و توانمندسازی را بازتولید کنند».
گفتنی است از این یافتههای پژوهشی، یک مقاله علمی تحقیقاتی تهیه شده که فصل نامه «مطالعات راهبردی زنان» وابسته به شورای فرهنگی- اجتماعی زنان و خانواده اقدام به انتشار آن کرده است.