به گزارش مجله خبری نگار،پای رابطه عاطفی که در میان باشد، چیزهای کوچک به مسائلی بزرگی تبدیل میشوند. بله مهم است که اهداف اصلی زندگی تان باهم هماهنگ باشد و قدردانی از یکدیگر با خرید هدیه را فراموش نکنید. اما مهمتر از اینها نحوهی تعامل هر روزهی شما با کدیگر است. بعضی جملات باعث میشوند شریک عاطفی تان احساس دوست داشته شدن و اهمیت داشتن کند و بعضی هم به او احساس اهمیت نداشتن، پس زده شدن و رها شدن میدهند.
اگر وقتی که شما و شریک عاطفی مشغول صحبت دربارهی مشکلی هستید، از او بخواهید که یک مثال از زمانی که رفتار به خصوصی داشتید برایتان بزند، در حقیقت دارید او را به چالش میکشید تا درست بودن ادعایش را اثبات کند.
این برخورد اگر از سر کنجکاوی صرف باشد، یعنی واقعاً تلاش داشته باشید که درک بهتری از مشکل پیدا کنید و از آن برای بهبود خود درس بگیرید، میتواند مفید باشید. این با زمانی که در برخوردی نادرست سعی داشته باشید شریک عاطفی خود در جایگاه دفاع از خود قرار دهید، متفاوت است.
آن «ولی» در این جمله میتواند باعث ایجاد شکاف میان شما و شریک عاطفی تان شود. به جای آن، دیدگاه خود را به طور روشن و شفاف برای شریک عاطفی تان توضیح دهید.
بهتر است به جای آن از این جمله استفاده کنید: «میفهمم چقدر ناراحتی. منم یه نظر دیگه دارم. اشکال نداره الان بگمش؟»
استفاده از عبارت «بازم؟» میتواند حالت تدافعی به شریک عاطفی تان دهد یا او را عصبانی کند. در اینصورت احتمالاً بحث تان خوب پیش نخواهد رفت.
این سؤال نشان میدهد شما به عنوان گویندهی آن علاقهای به شرکت در گفتگو ندارید و فکر میکنید آن موضوع ارزش بحث کردن را ندارد، چون قبلاً دربارهی آن باهم بحث کرده اید. شریک عاطفی تان میخواهد دربارهی چیزی که احتمالاً برای او یک مسأله است صحبت کند، اما شما با این کار او را با در بسته مواجه میکنید. بیان کردن این عبارت همچنین میتواند شما را در موضع قدرت نسبت به شریک عاطفی تان هم دهد، چون این احساس را ایجاد میکند که افکار و احساسات شما مهمتر از مال او است.
این عبارت تقصیر را متوجه شریک عاطفی تان میکند. اگر بعد از دلخور کردن شریک عاطفی تان به او بگویید «متأسفم که چنین حسی داری»، نه عذرخواهی کرده اید و نه مسئولیت حرف ناراحت کنندهای که زده اید را به عهده گرفته اید. با این جمله در حقیقت به شریک عاطفی تان میگویید که تقصیر خودش است که ناراحت شده و شما نقشی در آن نداشتید.
به جای آن بگویید: «ببخشید که باعث شدم چنین حسی پیدا کنی» یا «ببخشید که این حرف رو زدم و ناراحتت کردم».
این جمله احساسات شریک عاطفی تان را بی ارزش جلوه میدهد. هر کسی واکنش مخصوص به خود را به مسائل، شرایط و وقایع دارد و چنین جملاتی به احساسات آنها برچسب «اشتباه بودن» میزند. این برخورد ممکن باعث ایجاد شکاف میان شما و شریک عاطفی تان شود و او را دچار این احساس کند که در اندوه و پریشانیای که تجربه میکند، تنها است.
به جای آن، از او بپرسید: «چه چیز این موضوع ناراحت میکنه؟ کمک کن بفهمم تا بتونم کمک کنم.»
مقایسهی شریک عاطفی تان با شریک عاطفی دوست تان قطعاً نتیجهی خوبی نخواهد داشت. به جای آن سؤالی بپرسید که در آن احساسات شریک عاطفی تان در اولویت و در مرکز قرار داشته باشد، مثلاً: «میشه کمک کنی بفهمم چه چیز این موضوع انقدر برات ناراحت کننده است؟»
حل بضی مسائل به زمان بیشتری نیاز دارد و گفتن این جمله میتواند این فرآیند را مختل کند.
اگر واقعاً بخواهید شریک عاطفی تان بحثی را تمام کند، دعوت کردن او به گفتگو با یکدیگر به شکلی خالصانه میتوانند به این امر کمک کند. مثلاً بگویید: «فهمیدم که این بحث زیاد برامون پیش میاد و میخوام بفهمم که چرا این مسأله انقدر برات مهمه. میشه یه کم بیشتر درموردش توضیح بدی و کمک کنی متوجه بشم؟» بعد از آن واقعاً به حرق هایش گوش دهید، در صورت نیاز از او عذرخواهی کنید، با همکاری یکدیگر برای حل و فصل مشکل تلاش کنید و وقت بگذارید. وقتی مشکل به طور کامل حل شود، دیگر سر و کلهی آن هم پیدا نخواهد شد.
اگر به شریک عاطفی تان بگویید که آرام باشد، نتیجهی عکس خواهد داد. شریک عاطفی تان با شنیدن این جمله با خود فکر میکند که توان درک او را ندارید و او نمیتواند احساسات واقعی اش را با شما در میان بگذارد. این برخورد در دراز مدت باعث میشود شریک عاطفی تان گوشه گیر شود و از شما فاصله بگیرد، چون ممکن است از در میان گذاشتن احساسات عمیقتر یا ناراحت کنندهتر خود با شما بترسد.
به جای آن به او بگویید که میتوانید بفهمید که ناراحت است و از او بپرسید که آیا کاری از دست تان برمی آی یا نه. این امر باعث میشود به هم نزدیکتر شوید و شریک عاطفی تان کمتر احساس تنهایی کند و تشویق شود مسائل بعدی خود را هم با شما در میان بگذارد، چون حالا میداند که هر زمان احساس غم و پریشانی کند میتواند روی کمک شما حساب کند.
منبع:روزیاتو