به گزارش مجله خبری نگار/ایران ورزشی: اعضای هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال و شخص «سرپرست» این نهاد این توان بالقوه و نیروی تشکیلاتی را دارند که رأی کمیته فنی فدراسیون درخصوص بیکفایتی دراگان اسکوچیچ را نادیده بگیرند و با وتوی این رأی، وی را در پست سرمربیگری تیم ملی ابقا کنند، اما سؤال مهم و جاری این است که آیا میرشاد ماجدی و همکارانش گرایشی به این قضیه دارند و آیا ترجیح نمیدهند از کنار این موضوع با کمترین جنجال بگذرند و با برخی جریانات روز همسو نشوند.
ماجدی قطعاً هر جور به مسأله سرمربی کروات تیم ملی نگاه کند، زمانی که موقع تصمیمگیریاش در این خصوص برسد، ترجیح میدهد حکمی را صادر کند که به شرایط خود او لطمه وارد نکند. ماجدی فقط سرپرست موقتی فدراسیون بعد از عزل چندی پیش شهاب الدین عزیزی خادم است و اینکه پست خود را از حالت «موقتی» خارج کند و آن را به شکل «ثابت و قطعی» درآورد، طبعاً برای او مهمتر از سرنوشت فردی اسکوچیچ و رفتن و ماندن وی است؛ بنابراین میتوان این توقع را داشت که تصمیم او در این زمینه با فاکتور ترسیم شرایط خود وی بشدت عجین باشد و چه مثبت و چه منفی، او را در جایگاهی قرار دهد که بخت بیشتری برای احراز پست رئیس قطعی فدراسیون داشته باشد.
تعیین و اعطای این مقام در مجمع دهه اول شهریورماه فدراسیون صورت میپذیرد و آنجا و در آن زمان ماجدی باید پنج فرد دیگری را که برای کسب این عنوان ثبتنام کردهاند، پشت سر بگذارد و آرای بیشتری را نسبت به آنها بیندوزد و اگر او حس کند که تصویب رأی کمیته فنی فدراسیون درخصوص عزل اسکوچیچ این امر را بیشتر تأمین میکند، دست به این کار خواهد زد و چنانچه ببیند حفظ این مربی و وتوی رأی کمیته فنی چنان جریانی را فزونتر موجب خواهد شد، لابد اسکوچیچ را ابقا خواهد کرد. سایر اعضای کمشمار هیأت رئیسه فدراسیون شامل احسان اصولی، خداداد افشاریان و حسن کامرانیفر نیز همین وضعیت را دارند و هر تصمیمی که بگیرند، در درجه اول با در نظر گرفتن مصلحت شخصیشان خواهد بود و مصلحت فوتبال کشور و منافع تیم ملی متأسفانه به اولویت چندم در این خصوص تبدیل خواهد شد. این یک واقعیت ملموس و یک حقیقت جاری و موجود است و حتی اگر افراد فوق در محافل و گفتگوهای عمومی و اظهار نظرهای شخصیشان چیزی خلاف این را بگویند، این واقعیت تلخ نفی نمیشود.
هیچ کس نمیگوید فدراسیون فوتبال صلاحیت فنی و توانایی تشکیلاتی تغییر سرمربی تیم ملی را ندارد و برعکس این از حقوق حقه و امتیازات مسلم و اختیارات بدیهی اعضای هیأت رئیسه، شخص رئیس (یا سرپرست) و معاونان رئیس است. میتوان این را پذیرفت و قابل باور شمرد که اسکوچیچ با وجود رقم زدن سریعترین صعود تیم ملی به مرحله نهایی جامهای جهانی در تمامی تاریخ برگزاری این مسابقهها برای حضوری توفیقآمیز در مرحله پایانی این پیکارها کمی تا قسمتی کم دارد و شاید بهتر باشد که به مربی بزرگتر و رزومهدارتری روی آورده شود و این همان چیزی است که کمیته فنی فدراسیون براساس آن رأی لزوم خلع وی را صادر کرده است.
فدراسیون فوتبال میتوانست در همان تاریخ ۷ بهمن ۱۴۰۰ که ایران با پیروزی صفر-یک برابر عراق در تهران در فاصله سه دور مانده به پایان رقابتهای انتخابی مجوز صعود را گرفت، اسکوچیچ را فراخوان کند و با برگزاری یک مراسم تجلیل و تشکر و تسویه حساب مالی تام و تمام با وی خداحافظی نماید یا باید حداکثر بعد از دو دیدار کمی تا قسمتی تشریفاتی دهه اول فروردین ۱۴۰۱ که مقابل کرهجنوبی و لبنان بود، دست به این کار میزد. در آن صورت سرمربی جدید چه داخلی و خارجی بین ۸ تا ۱۰ ماه وقت داشت با ملیپوشان کار کند و کاملاً بر اوضاع سوار شود و تبدیل به یک هدایتگر کمنقص برای یوزها در مرحله نهایی «قطر ۲۰۲۲» باشد. اینک که فقط چهار ماه تا شروع این رقابتها باقی مانده، وقت برای مربی تازه جهت رسیدن به جایگاه و شرایط لازم بسیار کم خواهد بود و به همین میزان از شانس او برای رسیدن به اهداف متعالی و دشوار تیم ملی در جام جهانی بیست و دوم کاسته خواهد شد.
اینکه تصور شود انتخاب یک مربی داخلی برای این مهم شدت این مشکل را کمتر و امکان توفیق نسبی او را بیشتر میکند، اگرچه دور از واقعیت نیست، اما یک ضمانت کامل را در بر ندارد و ضررهای وارده را نفی نمیکند. یادمان باشد که هدف غیررسمی، ولی بارها بیان شده «یوزها» در ششمین مرتبه حضورشان در مرحله پایانی جامهای جهانی، نه فقط رسیدن به نتایجی آبرومندانه بلکه صعود از گروه مربوطه و رسیدن به مرحله حذفی است که تاکنون هرگز برای ما شکل نگرفته و به همین سبب نیل به آن بسیار سخت خواهد بود. بخصوص برای مربی که بعد از این فعل و انفعالات منصوب شود و تا چشم باز میکند، میبیند پای پلکان هواپیمای پرواز به آوردگاه بزرگ دوحه ایستاده و بواقع آچمز شده است.