به گزارش مجله خبری نگار پس از قطعنامه اخیر آژانس بین المللی انرژی اتمی، طبق معمول بسیاری از تحلیل گران اصلاح طلب عجز و لابه کردند که مبادا جمهوری اسلامی واکنشی نشان دهد. این بار گفتند که این قطعنامه یک تله است. تلهای برای تحریک کردن ایران به انجام اقدامات تلافی جویانه و در نتیجه افزایش فضای تقابل و تنش و آماده شدن شرایط برای اعمال فشارها و تحریمهای بیشتر علیه کشورمان.
اول از همه باید این نوع نگاه و نگرانی جریان اصلاح طلب را امری مبارک دانست. البته نه از آن جهت که لزوما نگرانی و دلسوزی بجا و منطقی است. خیر! به این دلیل که بالاخره ایشان هم به خباثت آمریکا و قدرتهای اروپایی معترف شده اند. یعنی اعتراف کرده اند که مسئله هستهای فقط بهانهای برای حفظ فشار و تحریم بر کشور ما است و قدرتهای یاد شده به دنبال حل مسئله نیستند.
اما اجازه بدهید ببینیم آیا توصیه ایشان به انفعال و سکوت هم به همین اندازه مبارک است؟ میگویند: اطمینان طرف غربی از خوی تحریک پذیر و مبارزه جوی جمهوری اسلامی، علت این اقدام آژانس بوده است. ولی مگر از جمهوری اسلامی همیشه فقط یک صدای واحد شنیده میشود؟! شاید امید طرف غربی به آن صدای دوم باشد. صدای دومی که همیشه گره گشای مشکلات غربیها بوده و آنها را از سردرگمی و دوراهی نجات داده است. صدای دومی که همیشه با تشویق بخشی از جامعه ما به تسلیم، جمهوری اسلامی را هم در تنگنا قرار داده است.
همین صدای دوم، اوبامایی را که در سال ۸۸ به دنبال آشتی جویی با جمهوری اسلامی بود، به این نتیجه رساند که در جهت حمایت از مدعیان دروغ بزرگ تقلب، همان روند تحریمهای دولت بوش را با شدت بیشتر ادامه دهد. وقتی تحریمها اثر خودش را بر اقتصاد ما گذاشت، همان صدای دوم، جامعه را ترغیب کرد که به اسم چرخیدن چرخ زندگی مردم، سازشکاران را بر سر کار آورده و اولین پالس تسلیم ملی را به طرف غربی ارسال نماید. وقتی مذاکرات جدید در حال انجام بود، باز همان صدای دوم با ترساندن ملت از سایه جنگ و "فشردن یک دکمه" و کمبود آب و ... موضع طرف غربی را تقویت کرده و او را تشجیع ساخت تا حداقل امتیازات را بدهد.
در نهایت این صدای دوم آنقدر پالس بدبختی و فلاکت زدگی و تسلیم پذیری به طرف غربی فرستاد تا اوباما با خیالی راحت و مطمئن از سکوت و بی عملی ایران، لزومی به اجرای تعهدات برجامی آمریکا نبیند و ترامپ با خیال راحت تر، کلا زیر میز برجام بزند. آنقدر ترامپ بیچاره را امیدوار ساختند که حتی تا روز آخر چشم براه بازگشت ایران به میز مذاکره و پذیرش برجامهای دو و سه بماند.
با وجود چنین یار غاری، چرا باید طرف غربی از تحریک پذیری و مبارزه جویی جمهوری اسلامی مطمئن باشد؟! شاید با خود اینگونه محاسبه کرده که فقط کافی است به کمک نفوذیها قدری قیمت دلار را بالا ببرد، آنگاه اصلاح طلبان کار خود را خواهند کرد، جامعه را آنقدر از آینده خواهند ترساند که حتی دولت انقلابی هم نتواند در برابر نگرانی و ترس عمومی مقاومت کرده و در نتیجه از اقدامات تلافی جویانه خودداری نماید.
مع الوصف، تجربه نشان داده که طرف غربی معمولا سناریوهای را تعریف میکند که برای خودش دو سر برد و برای حریف دو سر باخت باشد؛ بنابراین هم میتواند روی سکوت و انفعال ما حساب کرده باشد تا به این ترتیب بتواند متحدان خود را به فشارهای بیشتر و بیشتر برای تسلیم کردن کشورمان تشویق کند و هم میتواند برای واکنش ما برنامه ریزی کرده باشد تا با افزایش سطح تنش، وجهه مصالحه جوی کشور ما را تخریب نماید. در این صورت پاسخ ما باید چگونه باشد؟
حتما شنیده اید که برخی میگویند آمریکا از جنگ در منطقه ما سودهای کلانی به جیب میزند بنابراین باید به دنبال سازش با همسایگانمان باشیم تا به این هدف شومش نرسد. خب همینها نمیگویند وقتی صدام بعثی یا گروههای تروریستی به تحریک همین آمریکا به مرزهایمان حمله میکنند چه باید بکنیم؟ به مهاجمان بفرما بزنیم تا آمریکا از فروش سلاح سود نکند؟!
اگر حریف به ظن خودش سناریوی دو سر برد دارد، ما هم سناریوهای برنده خودمان را داریم. همو که بعثیها و تروریستها را فرستاد تا انقلاب اسلامی را در همان ایران خفه کند، اکنون پشت دست خود میگزد که چرا بدین سبب، باعث گسترش نفوذ جمهوری اسلامی از افغانستان و پاکستان تا دریای سرخ و مدیترانه شده است.
دو دور مذاکرات هستهای بی حاصل و بارها ارسال پیامهای سازش و سکوت، نشان داد که تئوریهای گاندی طور اصلاح طلبان در دنیای ماکیاولیستی غرب راه به جایی نمیبرد. برعکس تجربههای بسیاری که نمونه آخرش همین پس گرفتن نفتکشها و پولهای دزدیده شده مان از انگلیس و یونان (بخوانید آمریکا) است، نشان داد که مقاومت و مقابله به مثل ظرفیت موفقیت بالایی دارد. اگر هم در جاهایی مثل داستان تحریمها هنوز به موفقیت نرسیده ایم به دلیل آنست که پیش از دشمن، صدای دومی درون خودمان، مقاومت جمعی ما را در هم میشکند.
البته پاسخ متناسب و هموزن دولت به اقدامات طرف غربی، راهبرد بسیار هوشمندانهای هست که سر دیگر این طراحی دولتهای غربی را هم ناکام گذاشته و بهانهای که دنبالش هستند را به دست ایشان نمیدهد. جهان میبیند که جمهوری اسلامی به دنبال تشدید تنش نیست و هر اقدام غیرسازندهای را فقط با اقدامی در همان حد و اندازه پاسخ میدهد.