کد مطلب: ۲۱۰۰۴۱
۰۳ آبان ۱۴۰۰ - ۱۲:۳۲
ضرب المثل یک دست صدا ندارد

داستان و معنی ضرب المثل یک دست صدا ندارد

داستان و معنی برای ضرب المثل یک دست، صدا ندارد در این پست قرار داده شده است. با مجله سبک زندگی نگارمگ همراه باشید.

به گزارش مجله خبری نگار، معنی ضرب المثل ضرب المثل یک دست، صدا ندارد

۱- دست، نمادی از قدرت و نیرو است و همه می‌دانیم که یک دست، توانایی اش محدود و برای انجام کار‌های بزرگ ناتوان است.

۲- انسان به تنهایی نمی‌تواند کاری را بکند و نیاز به یک یار و دوست دارد تا در نهایت نیازمندی، کمک کار او باشد.

۳- موفقیت‌های بزرگ با کمک و همکاری همه به دست می‌آید.

داستان و معنی ضرب المثل یک دست صدا ندارد

داستان اول درباره ضرب المثل یک دست، صدا ندارد

یک روز معلمی سر کلاس درس مسابقه ایی برگزار کرد. ظرفی آب، یک قطعه صابون و یک قوطی جوهر خودنویس آورد. مسابقه شروع شد. قرار بود بچه‌ها دست خود را که قبلا جوهری شده بود، بدون کمک کسی و بدون کمک دست دیگر با آب وصابون پاک کنند.

به این صورت راست دست‌ها دست راست خود را جوهری کرده و دست چپ‌ها دست چپ خود را جوهری کرده و زمان گرفتند ببینند که چه کسی زودتر دست خود را تمیز می‌کند. نفر اول را مشخص کردند و نفر آخر را هم. بعد به نفر آخر اجازه داده شد که با دو دستش کار کند و دستان جوهریش را کاملا تمیز کند.

معلم به بچه‌ها گفت: دیدید ما همه مثل آن دست هستیم. اگر روزی همه‌ی عزم خود را جزم کنیم؛ که درون خود را پاک کرده و شستشو دهیم، باز هم جا‌هایی باقی می‌ماند که دستان ما به آن نخواهد رسید. اما اگر یک دوست خوب و صادق مثل آن یکی دستمان وجود داشته باشد، خیلی راحت‌تر و بهتر می‌توانیم خودرا اصلاح کنیم.

داستان و معنی ضرب المثل یک دست صدا ندارد

داستان دوم درباره ضرب المثل یک دست، صدا ندارد

پیامبر اکرم (ص) و یارانش از راهی می‌گذشتند هوا گرم بود. گرسنگی و تشنگی توان را از آن‌ها گرفته بود. سرانجام ظهر که شد برای استراحت و خوردن غذا زیر سایه‌ی درختی توقف کردند. می‌خواستند گوسفندی را سر ببرند و برای خوردن آماده کنند یکی از همراهان گفت: بریدن سر گوسفند با من. دیگری گفت: کَندن پوست گوسفند هم با من. سومی گفت: کباب کردن گوشت آن با من.

پیامبر اکرم (ص) هم گفت: جمع کردن هیزم برای روشن کردن آتش با من. در این هنگام یاران پیامبر گفتند:‌ای پیامبر خدا شما خیلی خسته اید و نباید خودتان را به زحمت بیندازید. بهتر است شما آماده کردن غذا در سایه‌ی درختان استراحت کنید و این کار را به عهده ما بگذارید. پیامبر (ص) فرمود: شما هم خسته اید درست نیست که همه کار کنند و من بیکار بمانم. شما به کار‌های خود برسید و من هم با جمع کردن هیزم از صحرا، وظیفه یخودم را انجام می‌دهم.

این جوری خدا هم راضی خواهد شد. یاران پیامبر می‌دانستند که اصرارشان بی فایده است. پیامبر همیشه می‌فرمود:از نظر خدا هیچ فرقی بین بندگان وجود ندارد؛ بنابراین هیچ بنده‌ای نباید خودش را از دیگران بهتر بداند. سپس به طرف بیایان رفت و مدتی بعد با مقدار زیادی هیزم نزد دوستانش برگشت.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر