به گزارش مجله خبری نگار، فاطمه نکولعل آزاد، کارشناس مسائل خاورمیانه و پژوهشگر مؤسسه مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران در یادداشتی مینویسد: نگاهی به روندهای سیاست خاورمیانهای آمریکا در سالیان گذشته گویای این واقعیت است که «مسائلی که پیشتر برای آمریکا اهمیت داشت دیگر اهمیت سابق را ندارد». برخلاف ۵ سال پیش، دیگر کنار رفتن بشار اسد از قدرت برای آمریکا مسئله نیست و به این خاطر جبهههای جنگ سیاسی و نظامی در سوریه در دو سال گذشته مبتنی بر حفظ وضع موجود بوده است. بحرانهای سیاسی و اقتصادی لبنان نیز به مثابه فرصتی برای پیشبرد سیاستهای آمریکا، مورد توجه واشنگتن قرار نگرفته است. هرچند امنیت رژیم صهیونیستی همواره برای آمریکا مهم بوده است، اما ارزیابی آمریکا این است که این رژیم نه تنها توان تأمین امنیت خود را دارد، بلکه موضوع عادی سازی روابط اعراب و رژیم صهیونیستی نیز در حال طی کردن مسیر خود توسط این رژیم و کشورهای عربی است.
برخلاف روئسای جمهوری سابق، جو بایدن تاکنون نشان نداده که عادی سازی روابط اعراب – رژیم صهیونیستی دغدغه او است. علاوه بر این در موضوع امنیت کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس نیز دولت آمریکا، نه تنها حمایتهای خود را تعدیل کرده است، بلکه به شکل رسمی به حمایت خود از عربستان در جنگ یمن پایان داد و نشان داد که مسئله یمن برای آن واجد اولویت مهمی نیست. در رابطه با عراق، واشنگتن توافق کرده تا پایان سال نیروهای رزمی خود را از این کشور خارج کند و دیگر اصراری بر ماندن نظامی در عراق ندارد. خروج از افغانستان نیز نشان داد که مسئله افغانستان دیگر اولویت سابق را ندارد. مجموعه تحولات یاد شده که در راستای آمادگی آمریکا برای رقابت با چین است گویای از اولویت افتادن مسائلی در سیاست خارجی آمریکا است که پیش از این، در راس اولویتهای سیاستگذاری این کشور قرار داشتند.
هرچند مبارزه با تروریسم همچنان برای آمریکا مهم است، اما بدون شک روش مبارزه و مواجه با آن دیگر مانند سابق نخواهد بود. بدین معنی که دیگر لشکرکشی و جنگهای کلاسیک راه مقابله با آن نخواهد بود. علیرغم همه این تحولات، یک مسئله نه تنها همچنان اولویت آمریکا باقی می ماند بلکه ممکن است در آینده بسیار بیشتر نیز مورد توجه قرار گیرد و آن برنامه هستهای ایران است. هرچند جمهوری اسلامی ایران به صراحت مخالفت خود با تولید و نگهداری بمب اتم را اعلام کرده، اما آمریکا چنین برداشتی ندارد و در نهایت بر مبنای برداشت خود تصمیمگیری خواهد کرد و نه بر مبنای مواضع مقامات جمهوری اسلامی ایران. برداشت آمریکا این است که ایران دنبال بمب اتم است که در صورت موفقیت پیامدهای استراتژیک جدی خواهد داشت؛ لذا طبق ارزیابی آمریکا، برنامه هستهای ایران با یک موضوع استراتژیک یعنی بمب اتم در ارتباط است که می تواند معادلات قدرت در سطح منطقه خاورمیانه را تغییر دهد. از نگاه آمریکا، جمهوری اسلامی ایران خود را دشمن آمریکا تعریف میکند و دسترسی این کشور به بمب اتم به معنی ایجاد محدودیت جدی برای آزادی عمل آمریکا خواهد بود؛ لذا از این زاویه، چون برنامه هسته ای ایران ارتباط مستقیم با منافع و امنیت ایالات متحده دارد، واشنگتن نمی تواند نسبت به چنین مسئله مهمی که تاثیر راهبردی بر سیاست های آمریکا خواهد داشت، بی تفاوت بماند. از این رو مهار و ایجاد محدودیت برای برنامه هستهای ایران، همچنان سیاست محوری و کلیدی آمریکا باقی خواهد ماند. در این برداشت از برنامه هسته ای ایران، آمریکا تنها نیست و کشورهای اروپایی و نیز رژیم صهیونیستی نیز چنین می اندیشند؛ لذا این ارزیابی و برداشت مشترک سبب خواهد شد که آمریکا همچنان بتواند برنامه هستهای ایران را به مثابه اولویت نخست خود که مواجهه ضروری و فوری را می طلبد در سیاستهای خود حفظ کند. از طرفی فارغ شدن آمریکا از بسیاری از تحولات خاورمیانه، امکان تمرکز آن بر برنامه هستهای ایران را بیشتر می کند؛ لذا در روزها، هفتهها و ماههای پیشرو باید این انتظار را داشت که برنامه هستهای ایران و موضوعات مرتبط با آن بسیار بیشتر از گذشته در کانون توجه آمریکا قرار گیرد.