به گزارش مجله خبری نگار،ابراهیم عزیزی رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس درباره مکانیسم ماشه بیان کرد: لازم است در سالگرد شهادت سید حسن نصرالله، شهید عفیفالدین و شهید نیلفروشان، فرماندهان جبهه مقاومت، این واقعه را به همه دلدادگان جبهه مقاومت تسلیت عرض نماییم. امیدواریم که در مسیر شهدای این حرکت بزرگ و افتخارآفرین، تمام ملت بزرگ ایران و جبهه مقاومت در صحنه، حاضر و ثابتقدم باشند. این موضوع، بسیار مهم است. پیش از پرداختن به تحولاتی که در روزهای اخیر در خصوص موضوع «اسنپبک» (مکانیسم ماشه) بهویژه در نیویورک رخ داد، ضروری است که مروری بر وقایع این مدت داشته باشیم. زیرا تا زمانی که پیشینه این مباحث بهدرستی بررسی نشود، پرداختن به موضوع کنونی ممکن است ناقص باشد.
وی ادامه داد: ملت ایران شاهد بودند که جمهوری اسلامی ایران با بهرهگیری از تمامی ظرفیتهای موجود و در راستای منافع ملی، عزت، حکمت و مصلحت، سلسله گفتوگوهایی را با مقامات آمریکایی برگزار کرد. در همین راستا، قریب به پنج دور مذاکره در مسقط و رم برگزار شد. این مذاکرات با هدف اثبات حسن نیت انجام پذیرفت و البته با تأکید بر منافع ملت ایران، بهویژه در موضوع هستهای و با رویکردی عزتمندانه دنبال شد. متأسفانه آمریکاییها، مانند همیشه، با نقض عهد و پیمانشکنی، رفتارهایی خلاف تمامی قواعد بینالمللی را در پیش گرفتند. به تعبیری که این روزها مطرح میشود، قلاده رژیم صهیونیستی را باز کردند و در همان حینی که مذاکرات در جریان بود، از این رژیم پشتیبانی و حمایت به عمل آوردند؛ نه تنها آمریکاییها، بلکه برخی از کشورهایی که امروز مدعی حقوق بشر و آزادیخواهی هستند نیز در این امر مشارکت داشتند. رژیم صهیونیستی با همکاری آمریکاییها، که در نهایت خودشان نیز مستقیماً وارد عمل شدند، برخی از تأسیسات هستهای ما را بمباران کرد.
عزیزی افزود:، اما آنها با یک رویکرد مقتدرانه و حضور منسجم ملت ایران در دفاع از ارزشهای اسلام و انقلاب اسلامی مواجه شدند. هدف نهایی آنها که براندازی، تجزیه و در واقع تسلیم کردن ملت ایران بود، در طول آن دوازده روز دنبال شد، اما در نهایت دریافتند که راه به جایی نخواهند برد. آنچه آنها در این صحنه شاهد بودند، شکستی خفتبار بود. به واسطه همین شکستها، از روزهای پنجم و ششم به بعد، به برخی کشورهای واسطه متوسل شدند و حتی کشورهای اروپایی را واسطه کردند تا ایران را به پذیرش آتشبس متقاعد سازند. به هر شکل، آن نبرد دوازده روزه که جای بحث فراوان دارد، جنگی میان ایران و رژیم صهیونیستی نبود؛ چرا که اساساً آن رژیم در حد و اندازهای نیست که بتواند با ملتی بزرگ، شجاع و رشید مانند ایران اسلامی وارد جنگ شود. آمریکاییها، اروپاییها و تمام همپیمانانشان، نهایتاً به جایی رسیدند که خودشان به موضوع آتشبس و قطع نبرد متوسل شدند. چون از میدان جنگ نتیجه نگرفتند، از همان روزهای پایانی جنگ و ابتدای پذیرش آتشبس، مجدداً اروپاییها را وادار کردند تا با ورود به میدان، موضوع «اسنپبک» را فعال کنند.
وی ادامه داد: این تحولات کاملاً در امتداد یکدیگر قرار دارند و نمیتوان آنها را جدای از توافق هستهای یا برجام دانست؛ بلکه تکههای یک پازل هستند. روند به این صورت بود: ابتدا تقاضا برای مذاکره و ابراز حسن نیت از سوی جمهوری اسلامی ایران، سپس پنج دور مذاکره، و در حین آن، آغاز جنگ با همان شکلی که ملت ما شاهد آن بودند. در انتها، دشمنان دریافتند که از این جنگ با آن اهداف و نیتهای شوم، هیچ نتیجهای کسب نخواهند کرد، در حالی که همبستگی و اقتدار ملت و نیروهای مسلح ما روزبهروز بیشتر میشد. در نتیجه، آنها مجبور شدند بار دیگر وارد میدانی به نام دیپلماسی شوند و بحثی کاملاً غیرقانونی و خلاف واقع را تحت عنوان «اسنپبک» آغاز کنند. خود این مکانیسم هیچ مبنای حقوقی و قانونی ندارد. اگرچه برجام دستاورد مورد انتظار را برای ما نداشت و آسیبهایی نیز به همراه داشت، اما در متن همان برجام نیز برای اسنپبک، یک چارچوب و مرحلهبندی تعریف شده است. این فرآیند باید در چهار گام طی شود، هیئت و کمیسیون مشترک تشکیل گردد، مسیر خود را طی کند و ادعای طرفین بررسی شود. در صورت عدم حصول نتیجه، موضوع به هیئت داوری و سپس به شورای امنیت ارجاع داده شود. اما آنها تمام این مراحل را نادیده گرفتند و مستقیماً اعلام کردند که قصد فعالسازی اسنپبک را دارند، مگر اینکه ایران شروطی را بپذیرد. شرط اول آنها این بود که ایران باید با آمریکاییها مذاکره مستقیم کند. سؤال اینجاست که اروپاییها با چه جایگاه و وظیفهای به ملت بزرگ ایران دیکته میکنند که با آمریکا مذاکره کند؟ ما از مذاکره هراسی نداشتهایم، زیرا از منطق، گفتمان قوی و تمدنی دیرینه برخورداریم. اما مذاکره با چه کسی؟ با آمریکاییهایی که پنج دور مذاکره را به میدان جنگ تبدیل کردند، نقض عهد نمودند، از برجام خارج شدند و به هیچ تعهد بینالمللی پایبند نیستند؟ آنها خواهان نابودی کامل صنعت هستهای ما هستند؛ صنعتی که باید آن را «صنعت زندگی» نامید.
عزیزی گفت: به هر حال، شرط اول آنها این بود که اگر میخواهید اسنپبک فعال نشود، باید با آمریکا مذاکره کنید. پاسخ ما روشن بود: ما در حال مذاکره بودیم، این آمریکاییها بودند که میز مذاکره را به میدان جنگ تبدیل کردند. علاوه بر این، ارتباط این موضوع با شما چیست که چنین شرطی را مطرح میکنید؟ شرط دوم، تعیین تکلیف مواد غنیسازی شده شصت درصد بود؛ و شرط سوم این بود که باید به آژانس بینالمللی انرژی اتمی دسترسی بیقید و شرط داده شود. اگرچه مشکل اصلی بر سر تمام این موارد بود، اما اروپاییها بیشتر بر روی شرط آخر متمرکز شدند و فشار آوردند که ایران باید با آژانس توافق کند. خواسته چهارمی نیز مطرح بود مبنی بر اینکه در صورت آغاز مذاکرات، آنها نیز در روند آن حضور داشته باشند؛ در حالی که خود آمریکاییها نیز آنها را پای میز مذاکره نمیخواهند. جمهوری اسلامی ایران برای هر یک از این موارد، پاسخهای قاطع، روشن و شفافی داشت. ما از مذاکره فرار نکرده بودیم؛ این آمریکاییها بودند که میز مذاکره را ترک کرده و به جنگ روی آوردند.