به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: ابوالفضل خطیبی (۱۳۳۹-۱۴۰۱) از سرآمدان شاهنامه شناسی بود که بامداد چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱ در ۶۲ سالگی به دیار باقی شتافت. زنده یاد خطیبی دارای مدرک کارشناسی رشته تاریخ از دانشگاه شیراز و کارشناسی ارشد رشته فرهنگ و زبانهای باستانی از پژوهشگاه علوم انسانی بود. وی همچنین عضو هیئت علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، معاون سردبیر نشریه «نامه ایران باستان»، مجله بینالمللی مطالعات ایرانی، نویسنده و ویراستار علمی گروه تاریخ دایرة المعارف بزرگ اسلامی (۱۳۶۹-۱۳۷۵)، عضو شورای تخصصی گروه علوم انسانی مرکز نشر دانشگاهی و معاون گروه فرهنگنویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود.
دکتر خطیبی که از پژوهندگان و استادان بزرگی مثل دکتر عباس زریاب خویی و دکتر علی اشرف صادقی بهره برده بود، در زمره مقاله نویسان چیره دست به شمار میآید. چاپ بیش از ۸۰ مقاله پژوهشی روش مند، با سطح علمی و کیفی بالا، گواه این ادعاست. او فردی بود که همواره انصاف و اخلاق پژوهش را در زندگی خود پاس میداشت. مدخلهایی که دکتر خطیبی در دانشنامههایی مثل دایرة المعارف بزرگ اسلامی و دانشنامه زبان و ادب فارسی نوشته، نمونه دیگری از مهارت خاص اوست. این مدخلها بهترین کلاس آموزشی برای علاقهمندان حوزه پژوهش است.
پژوهشهای علمی دکتر خطیبی نشان میدهد او بیش از هر چیز در جست و جوی حقیقت بوده و فریفته شعارها و مسائل عوام فریبانه شاهنامه شناسی نشده است. همچنان که گفته است: «از نظر نسخهشناسی درباره بیت «بسی رنج بردم در این سال سی» باید بگویم استاد خالقی ۱۵ نسخه را که از معتبرترین و کهنترین نسخههای شاهنامه هستند، مبنای کار خود قرار داده و بهترین و معتبرترین نسخه «شاهنامه» را تصحیح کرده است؛ از میان ۱۵ نسخه فقط در ۴ نسخه این بیت را داریم، یعنی در ۱۱ نسخه دیگر نیست. به لحاظ سبکشناسی نیز یک اشکال در این بیت وجود دارد و آن لفظ «عجم» درباره ایرانیان است. کاری نداریم که به لحاظ لغوی این واژه، واژه موهنی است، به هر حال به کار میرود و فردوسی و دیگران هم به کار بردهاند، اما کمتر. در سراسر شاهنامه سه بار لفظ «عجم» به کار رفته، آن هم در تقابل با «عرب». اما در جاهای دیگر شاهنامه به جای عجم صدها بار از ایران، ایرانیان و آزادگان استفاده شده و فقط ۳ بار لفظ عجم به کار رفته است. مصحح از این لحاظ هم مشکوک میشود. میتوان گفت به لحاظ نسخهشناسی و سبکشناسی این بیت تاحدی مشکوک است و احتمال میدهیم سروده فردوسی نباشد، اما احتمال کمتر هم هست که ممکن است بهرغم همه اینها، سروده فردوسی باشد.»
بی تردید دکتر خطیبی را باید محقق تراز اول حوزه شاهنامهپژوهی و شاهنامهشناسی دانست. کسی که طی ۳۰ سال پژوهش بیش از ۳۰۰ مقاله و مدخل علمی مختلف به ویژه درباره فردوسی و شاهنامه نوشت. پژوهشهای وی هنوز از منابع دست اول محسوب میشود. علاوه بر این، برخلاف افرادی که به بهانه شاهنامه پژوهی به دنبال اعتبارجویی و کسب شهرت شخصی خود هستند، دکتر خطیبی با تحقیقات خود چشم اندازهای تازهای در ادب حماسی گشود. مثلا در رساله دکترای خود با عنوان «بررسی انتقادی مهمترین قطعات و بیتهای الحاقی شاهنامه» که سال ۱۳۹۴ دفاع کرد، آغازگر دیدگاههای انتقادی به اصالت بیتهای شاهنامه بود همچنان که سال ۱۳۷۹ هم دکتر خالقی مطلق از دکتر خطیبی در تصحیح دفتر هفت شاهنامه (۷۲۰۰ بیت) و بخش سوم یادداشتهای شاهنامه دکتر خالقی مطلق در ۱۵۷ صفحه به عنوان دستیار به بهترین شکلی بهره برده اند. همچنین نگارش ۳۱ مقاله در نقد کتاب هر کدام نگاه علمی و خلاقانه نویسنده را نشان میدهد.
ژاله آموزگار، استاد فرهنگ و زبانهای باستانی و عضو شورای عالی علمی مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی درباره عشق و علاقه دکتر خطیبی به ایران میگوید: «دکتر خطیبی، عاشق این سرزمین بود. ایران عزیز ما را با همه ویژگیهایش دوست داشت. سرزمین ایران که تنها مشتی خاک نیست؛ فرهنگ آن است، بزرگان آن، شعر و ادب و اخلاق و صفا و صمیمیت مردم آن است، نواهای دلنشین و پایکوبیهای زیبا و دیدنی و گونههای متنوع زبانی اقوام آن است. فردوسی و شاهنامه و هویت ملی، رودکی و بیهقی و نظامی و حافظ و مولوی و صائب و نیما و شهریار آن است، گذشته غنی و پربار آن و پستیها و بلندیهای تاریخی آن است. زخمها و آسیبهای واردشده بر پیکر نازنین آن است. ایران یعنی مجموعهای از همه اینها و عشق به ایران یعنی دوست داشتن همه این جلوهها.»
کتاب «تقدیر باوری در منظومههای حماسی فارسی (شاهنامه و ویس و رامین) اثر «هلمر رینگرن» Helmer Ringgren دانشمند سوئدی و استاد دانشگاه اوپسالا Uppsala است. دکتر خطیبی، این کتاب را در نهایت دقت و سلامت زبانی و بیانی از انگلیسی به فارسی ترجمه کرد و سال ۱۳۸۸ (هرمس) با ویراستاری درخشان و ممتاز فرزانه طاهری به بازار آمد.
درباره محتوای کتاب باید گفت «رینگرن» همه بیتهای دو منظومه (شاهنامه و ویس و رامین) را که به نوعی به موضوع بخت و تقدیر ربط دارند، استخراج و پس از مقایسه با یکدیگر سرچشمههای آن را معین کرده است. این کتاب بازتاب دهنده کوشش انسان است در پاسخ به مسئله جبر و اختیار و دغدغه همیشگی او که در ادبیات حماسی و عرفانی بسیار بازتاب یافته است.
نویسنده این کتاب معتقد است که ریشههای تقدیرباوری در دو منظومه شاهنامه و ویس و رامین فارغ از اعتقادات دوره اسلامی، در برخی اندیشههای ایرانیان باستان به ویژه مکتب زروانی در متون پهلویِ بازمانده از آن دوره بازتاب یافته است.
جامعیت کتاب طوری است که رینگرن در هر فصل پس از بررسی و تجزیه و تحلیل واژههایی مانند بخت، زمانه، روزگار، سپهر، گردون و ریشهیابی آنها در متون پهلوی، نتایج بررسیهای خود را با بنمایههای همسان در اندیشههای هندی و یونانی و بینالنهرینی سنجیده است. به گفته خطیبی، این کتاب از معدود پژوهشهای جدی در موضوع تقدیرباوری در منظومههای حماسی ایران است.