به گزارش مجله خبری نگار،شاید یکی از نکاتی که هنگام ازدواج اصلا به آن فکر هم نکرده باشید تاثیر ترتیب تولد زوجین روی موفقیت آنها بر ازدواج است. تاثیر ترتیب تولد بر شخصیت فرد که میتواند روی ازدواج او تاثیرگذار باشد، کاملا علمی و اثبات شده است.
اهمیت ترتیب تولد بر شخصیت افراد و تاثیری که خواهر و برادرها روی هم میگذارند اولین بار توسط فرانک سولووی مطرح شد. او معتقد بودکه رقابت بین خواهران و برادران برای جلب محبت و توجه پدر و مادر، میزان تجربه و آگاهی والدین و انرژی و زمانی که صرف تربیت فرزندان میکنند روی شخصت فرزند اول و سایر فرزندان تاثیرگذار خواهد بود.
فرزند اول تا زمانی که فرزند دوم به دنیا نیامده است فرمانروای خانه است و تمام توجه پدر و مادر بدون رقیب متعلق به اوست. والدین هم حساسیت بیشتری نسبت به او دارند و تجربه کمتر. این که فرزند اول توجه بی دریغی از والدین دریافت میکند میتواند از سویی منجر به اعتماد به نفس بالا و از سویی دیگر منجر به سلطه گری و قدرت طلبی در او شود.
با تولد فرزند دوم احساس از دست دادن جایگاه را تجربه میکنند بنابراین در بزرگسالی اغلب در حسرت گذشته هستند و نسبت به آینده بدبین و گاهی ناامید به نظر میرسند و استرس بیشتری را تجربه میکنند. فرزند اول فرصت رهبری سایر فرزندان را بدست میآورد و در کنار والدین شروع به راهنمایی کوچکترها میکند بنابراین از نظر شناختی و عقلی پختهتر از سایر فرزندان است.
از سویی دیگر فرزند اول برای قدرت از دست رفته با کوچکترها میجنگند و همین امر باعث میشود که رقابتیتر از دیگران باشند، ولی به همان اندازه جنبه باخت دارند چرا که در کودکی هم موفق به بازگرداندن جایگاه سابق خود نشده اند.
فرزند دوم قدرت بی همتا و یکه تازی فرزند ا ول را ندارد و بعد از به دنیا امدن فرزند بعدی به اندازه فرزند اول شوکه نمیشود و تلاش چندانی برای برگرداندن جایگاهش نمیکند مگر این که بعد از به دنیا آمدن فرزند بعدی توجه والدین را از دست بدهد.
فرزند دوم از همان ابتدا تقسیم محبت را بلد است و همه چیز را با فرزند بعدی به اشتراک میگذارد. والدین اضطراب کمتری هنگام تولد او دارند و تجربه بیشتری بدست آورده اند. او یک راهنمای دیگر به جز پدر ومادر دارد و فرزند اول حتی اگر رابطه خوبی با هم نداشته باشند الگوی او میشود و خیلی چیزها را از او تقلید میکند. فرزند دوم نسبت به فرزند اول به آینده خوش بینتر است.
فرزند آخر دیگر با از دست دادن جایگاه مواجه نمیشود، آنها به علت رسیدگی بزرگترها سرعت رشد بیشتری دارند، بلند پرواز و خوشبین هستند، ولی به دلیل محبتهای رنگارنگی که دریافت میکنند ممکن است در بزرگسالی وابستگی عاطفی داشته باشند و مسئولیت پذیریشان در روابط عاطفی کمتر است.
برای کارهای شخصی خودشان ارزش قائلند و میتوانند در کار و تحصیل موفقتر عمل کنند. یکی از ویژگیهای فرزند آخر، خودخواهی است و البته خلاقیت وجذابیت.
آنها مورد علاقه بودن را بدون شرط و شروط در خانواده تجربه کرده اند و عزت نفس بالایی دارند.
تک فرزندان جایگاه بی نظیر و یکه تازی دارند و بدون رقیب در کانون توجه والدین هستند. از آنجا که پدر و مادر زمان زیادی برای با او بودن دارند، زودتر به پختگی و بلوغ عاطفی میرسند. آنها در محیطهای اجتماعی اولیه به یکباره کانون توجه بدن را از دست میدهند و ممکن است به مشکلاتی به خصوص در مشترک بودن منافع تجربه کنند. از آنجا که الگویشان پدر و مادر است و ناپختگی کوچکترها را ندیده اند افرادی کمال گرا، مسئولیت پذیر و منظم میشوند، ولی ممکن است انتقاد ناپذیر باشند چرا که اغلب مورد تایید و تشویق والدین قرار میگرفته اند.
تا اینجا متوجه شدید که ترتیب تولد میتوانید روی شخصیت افراد تاثیر زیادی داشته باشد که قطعا روی موفقیتشان در ازدواج تاثیرگذار خواهد بود. مهمترین ملاکهایی که اثر ترتیب تولد روی ازدواج میگذارد میتواند موارد زیر باشد:
رسیدن به تفاهم در ازدوج به تشابهات و مهارت حل اختلاف نظر زوجین بستگی دارد اگر چنین مهارتی نداشته باشید فرقی نمیکند فرزند چندم باشید چرا که سر هر مساله ریز و درشتی به اختلاف میخورید و نمیتوانید آن را حل کنید.
در صورتی که باید بگیرید به تفاوتهای هم احترام بگذارید و مهارت حل مساله را بیاموزید چه تک فرزند انتقاد ناپذیر باشید چه فرزند خود محور اول، میتوانید مشکلاتتان را حل کنید، ولی در غیر اینصورت فرزند اول نمیتواند با تک فرزند یا فرزند آخر سازگاری خوبی داشته باشد.
فرزند آخر ایده آل هایش بلندپروازانه است و تک فرزند ایدههایی کمال گرایانه دارد و احتمال این که بتوانند در کنار هم زوج موفقی را تشکیل دهنده زیاد است، ولی به طور کلی هر چه ایده آل هایتان دست یافتنیتر باشد هر دو نفر میتوانند رابطه امنی را تجربه کنند. این که شما ایده آلهای معقولی داشته باشید و بتوانید آنها را عملی کنید به سبک تربیتی و تواناییهایتان در مهارتهای ارتباطی بستگی دارد.
قبل از این که به فکر اثر ترتیب تولد روی ازداج باشید باید روی میزان آمادگی خودتان و طرف مقابل برای ازدواج تمرکز کنید. آمادگی ازدواج به معنی بلوغ عاطفی خواستهها و اهداف معقول است. با وجودی که فرزند اول سریعتر به بلوغ عاطفی مورد نظر برای ازدواج میرشد و فرزند آخر یا تک فرزندان دیرتر آمادگی ازدواج پیدا میکنند، ولی نمیتوانید برای همه یک نسخه بپیچید.
فرزند اول به دلیل شرایط تربیتی سخت گیران با انتظارات و توقعات زیادی روبرو است و تبدیل به فردی سلطه جو و البته حمایت گر میشود. فرزند دوم حالت سلطه پذیر و حمایت پذیر دارد، اگر این ویژگیها حالت افراطی نداشته باشند، ازدواج بین این دو میتواند ایده آل باشد و به خوبی پیش برد. فرزند اول بیشتر استرس عدم موفقیت را تجربه میکند و در کنار فرزند دوم که ارامش و ریسک پذیری بیشتری دارد میتواند آرامش پیدا کند.
فرزد آخر به خدمت کردن عادت دارد و میتواند درخواستهای فرزند ا ولرا انجام دهید، از سویی دیگر سلطه پذیر و حمایت طلب است و فرزند اول میتواند انتخاب خوبی برایش باشد البته در مواردی که فرزند آخر لوس و سلطه گر و رانت خوار شده باشد به هیچ عنوان نمیتواند با فرزند اول به سازگاری برسد.
فرزند میانی انعطاف پذیری بیشتری دارد و بهتر میتواند با شرایط وفق پیدا کند و از نظر جایگاه شباهت زیادی با فرزند آخر دارد و میتوانند تمایلات هم را بهتر بشناسند.
فرزندان اول به سختی با هم به تفاهم میرسند. اگر شدت سلطه جو بودن هر دو نفر بالا باشد و شدت سازگاری کمی داشته باشند و هر کدام بخواهند امور زندگی را در دست بگیرند بدترین گزینه برای ازدواج با هم خواهند شد و به سختی به خاطر هم کوتاه میآیند، ولی درصورتی که توانایی سازگاری را افزایش داده باشند به دلیل این که هر دو خصلت مدیریت، حمایت گر و کمال گرایی را دارند میتواند به موفقیتهای مقتدرانهای در امور کاری و اقتصادی برسند.
ازدواج فرزندان میانی با هم انتخاب مناسبی نیست چرا که هر دو سلطه پذیر و مسالمت جو هستند و میخواهند مدام فداکاری کنند و رعایت هم را بنمایند و از خواسته هایشان چشم پوشی کنند و درخواستی از هم نداشته باشند و یاد گرفته اند به الگوی بزرگتر از خود نگاه کنند و بر اساس موفقیتهای آنها پیش بروند و خودشان تصمیم گیرندههای خوبی نیستند و نمیتوانند استقلال عمل کافی داشته باشند. از آنجا که هر دو خصلتهای مشابهی با هم دارند باید سعی کنند خلاقانهتر عمل کنند تا هیجانات لازم را در زندگیشان تجربه کنند.
فرزندان آخر به دنبال هیجان و ریسک هستند و همیشه مورد حمایت بزرگترها بوده اند و مشکلاتشان را بزرگترها حل کرده اند، وابسته و سلطه پذیرند و نمیتوانند خودشان به تنهایی از پس مشکلات زندگی مشترک بربیایند و خیلی زود دلسرد میشوند.
تک فرزندها همیشه پادشاه هستند و توانایی سازگاری وانعطاف پذیری کمی دارند و تقسیم کردن را دوست ندارند. برخی از آنها مانند فرزند اول مستقل و سلطه جو هستند و برخی دیگر شبیه فرزند آخر وابسته به حمایت و توجه دیگران. هنگام اقدام برای ازدواج باید به هماهنگی ویژگی شخصیتی دو طرف با هم دقت بیشتری داشته باشید و ببینید که در کل اهل عشق ورزیدن هستند یا خیر.
منبع:اینفو