به گزارش مجله خبری نگار،قلدری، یک مشکل فراگیر بین المللی و یک موضوع بسیار مهم برای مداخله متخصصان و انجام مطالعات تجربی است. این رفتار، زیرمجموعه رفتار پرخاشگرانه است که در آن فرد یا گروهی از افراد، به طورعمدی، افراد دیگر و اغلب، افراد ناتوان را مورد حمله، تحقیر و محرومیت قرار میدهند.
تحقیقات اخیر اشکال مختلفی را از قلدری نشان میدهد که شامل قلدری در بین کودکان و نوجوانان، قلدری در مدرسه، قلدری سایبری و حتی قلدری در بزرگسالان به ویژه در محیط کار هستند. در این میان، قلدری در مدرسه توجه والدین و مسئولین مدارس را که نگران امنیت و سلامت روانی دانش آموزان هستند، به شکلی خاص به خود جلب کرده است.
بنا بر گفته محققان، مطالعات مختلف، روند فزاینده رفتار قلدری و قربانی را در دانش آموزان نشان میدهند. جدیدترین گزارش سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) بیان میکند که قلدری و سایر اشکال خشونت تقریباً یک سوم دانش آموزان را تحت تأثیر قرار میدهند. یک مطالعه گسترده گزارش کرده است که میانگین شیوع درگیری و قلدری مدارس در ۸۰ کشور مختلف، ۳۵ درصد بوده است. این رفتار سلامت دانش آموزان را تحت تأثیر قرار میدهد و با مشکلات تحصیلی و اجتماعی دانش آموزان و پیوند ضعیف با مدرسه در ارتباط است؛ لذا بایستی برای رفع آن به اقدامات اساسی در زمینههای مختلف به ویژه مطالعات علمی روی آورد.
در این زمینه، پژوهشگرانی از دانشگاه پیام نور تهران، یک تحقیق علمی را انجام داده اند که در آن سعی شده است نقش صفات تاریک شخصیت و چشمانداز زمان در رفتار قلدری دانشآموزان مورد ارزیابی قرار گیرد.
در این پژوهش که ۲۰۰ نفر از دانش آموزان پسر مشغول به تحصیل شهر تهران در آن شرکت داشته اند، اطلاعات مورد نیاز محققان به وسیله پرسشنامه جمع آوری شده اند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد: توجه به ابعاد چشم انداز زمان و صفات تاریک شخصیت در کاهش رفتار قلدری دانشآموزان دارای ضرورت است.
در این خصوص، سوسن علیزاده فرد، دانشیار گروه روانشناسی دانشگاه پیام نور تهران و دیگر همکارش میگویند: نتایج بررسیهای ما نشان داد که صفات تاریک شخصیت کلی، مولفه های ماکیاولی و خودشیفتگی و همچنین گذشته منفی فرد، می توانند در مجموع ۶۱ درصد از تغییرات رفتار قلدری در دانش آموزان را پیشبینی کنند.
آنها افزوده اند: افراد داری صفات تاریک شخصیت، دیدگاه بدبینانهای نسبت به ذات بشر دارند. این بدبینی نسبت به دیگران موجب بی اعتمادی شده و اخلاقیات بین فردی را کم رنگ میکند. در نتیجه فردی با این صفات به راحتی میتواند برای فریب و کنترل دیگران برنامه ریزی کند، بدون این که احساس شرم یا گناه کند. این طرز تفکر، ارزشمندی انسانها را زیر سؤال میبرد و زمانی که با خودمحوری، استثمارگری و فریب کاری همراه میشود، زمینه را برای بروز جرم و رفتارهای آسیب رسان به دیگران فراهم مینماید.
افراد دارای این صفت اعتقاد دارند دنیا و اطرافیان به شکل روشن و آشکاری ضعیف، غیر قابل اعتماد، آسیب پذیر و متغیر هستند و هنگام انتخاب و تصمیم گیری بر بنیاد این اعتقاد عمل میکنند. این سبک فکری، آنها را به سوی تبعیض، خودمحوری و دنبال کردن اهداف شخصی سوق میدهد، چون به نظرشان در این بافت، تنها افراد قوی هستند که استحقاق رسیدن به اهداف و خواسته هایشان را دارند، لذا مجاز به استفاده از دیگران برای رسیدن به اهداف خویش هستند.
علیزاده فرد و همکارش معتقدند: گذشته منفی به معنی تمرکز روانی فرد بر خاطرات بد و ناگوار گذشته است. این نگرش میتواند ساختارهای شناختی فرد را تحت تأثیر قرار دهد و فرد را برای ابتلا به اختلالات روانشناختی از جمله افسردگی مستعد سازد، از طرفی، افرادی که دارای نگرش منفی نسبت به زمان و گذشته هستند و از خودپنداره ضعیف و خوش بینی کم برخوردارند؛ اموری که به بروز رفتار قلدری منجر میشوند.