کد مطلب: ۳۵۳۰۲۰
۲۷ مهر ۱۴۰۱ - ۰۲:۳۸

چرا گفتگو سر نمی‌گیرد؟

این که گفتگو می‌تواند گره‌های ذهنی مخالف و معترض و مسئول را در باره خواسته طرفینی باز کند امری بدیهی و مبرهن است. اما سوال اصلی دراین باره این است که چرا گفتگو سر نمی‌گیرد؟

به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: در این روز‌های تلخ که حوادث ناشی از آن خاطر جامعه را مکدر کرده یکی از جملات و کلمات آشنا در کلام مسئولان وکارشناسان لزوم برقراری گفتگو و نیاز جامعه به گفت وگوست. نکته‌ای که به نظر می‌رسد کمتر کسی درباره وجوب آن شک وتردید داشته باشد، از کارشناس و استاد دانشگاه و حتی برخی مردم عادی گرفته تا رئیس قوه. این که گفتگو می‌تواند گره‌های ذهنی مخالف و معترض و مسئول را در باره خواسته طرفینی باز کند امری بدیهی و مبرهن است. اما سوال اصلی دراین باره این است که چرا گفتگو سر نمی‌گیرد؟

در وجوب گفتگو سخن‌ها بسیار گفته شده و در عوارض گفتگو نکردن هم. هرجا فرصت گفتگو را از خودمان دریغ کردیم راه را برای تنازعات و درگیری‌های سخت‌تر باز کرده ایم. مهاتما گاندی به درستی گفته است: «اصلی بدیهی وجود دارد که اگر مانع حرف زدن کسی شوی او فریاد خواهد زد». گفتگو می‌تواند میان طرف‌های مختلفی صورت گیرد. از گفتگو میان دو فرد در یک جبهه سیاسی برای هم نظر شدن علیه رقیب تا میان دو فرد مخالف بدون داشتن هر گونه قدرت سیاسی و اجرایی تا گفتگو میان فرد مخالف و معترض با دستگاه قدرت که طبعا آن چه در فضای فعلی ضروری‌تر به نظر می‌رسد گزینه نهایی است. این البته به معنای نفی مفید بودن موارد قبلی نیست، اما ضرورت مورد متاخر بیشتر احساس می‌شود.

هر چند خیلی‌ها معتقدند اساسا در شرایط التهاب فعلی گفتگو تاثیری نخواهد داشت و هر گفت وگویی باید پس از فرونشستن غبار‌ها و فروکش کردن التهابات به جریان بیفتد، اما تجربه نشان داده اتفاقا باید با اتکا به ضرورتی که شرایط این چنینی پدید می‌آورد روند گفتگو را در کشور نهادینه کرد. چرا که به طور مثال اگر کرسی‌های آزاد اندیشی مورد توصیه رهبری را یکی از شاخص‌ترین راهکار‌ها ونماد‌های نهادینه کردن گفت وگودر جامعه بدانیم عملا در طول این سال‌ها فقط شاهد سخن گفتن مسئولان دراین باره بوده ایم و این توصیه به جایی نرسیده وفقط در شرایطی مانند اکنون دوباره درباره آن سخن به میان می‌آید. یا این که صدا وسیما که متاسفانه عملا در سال‌ها و ماه‌های گذشته هیچ برنامه به معنای واقعی گفت و گومحور را در کنداکتور خود نداشته اکنون حداقل دو برنامه قابل تامل در این حوزه را در حال پخش دارد.

اما برای آن که یک گفتگو سر بگیرد قاعدتا باید آدابی رعایت شود. مهم‌ترین اصل سر گرفتن گفتگو وجود احترام و شرایط برابر است. گفتگو به معنی من بگویم وتو بشنوی نیست. من اگر گمان کنم هر فکری که می‌کنم بهترین است بنابراین دلیلی نمی‌بینم با طرف مقابل وارد گفتگو شوم. اگر چه وجود حداقلی از اصول کلان مورد توافق میان طرفین گفتگو نتیجه بخش بودن آن را محتمل‌تر می‌کند، اما گفتگو نباید با پیش فرض‌های سیاسی و خط کشی شده محدود شده و انتظار نتیجه از پیش تعیین شده ازآن داشت. رعایت ادب از سوی طرفین، پاسخگو بودن، احساس امنیت طرف گفتگو از بیان صریح دیدگاه‌های خود و... را شاید بتوان مهم‌ترین سرفصل‌های این فهرست دانست.

درکنار آن نهادینه شدن گفتگو به بستر‌هایی هم نیاز دارد. بستر‌هایی که کاربردی‌ترین آن را می‌توان رسانه دانست. صداوسیما با این که مدت هاست فقط یک صدا در آن شنیده می‌شود و راهی برای ظهور و بروز سلایق دیگر در آن نبوده است، عملا در حال تجربه کردن هر چند ناچیز فواید میزبانی یک گفت وگوی آزاد و واقعی است شاید این شب‌ها بتوان برنامه شیوه را یکی از برنامه‌هایی دانست که بسیاری از افرادی را که مدت‌ها پای تلویزیون ننشسته بودند به مخاطبان خود افزوده است.

قطعا بستر‌های دیگری همچون دانشگاه و حوزه نیز می‌توانند در این باره نقش بازی کنند، اما روزنامه‌ها و رسانه‌ها به واسطه نقش بلا واسطه خود بخش مهمی از این فرایند به حساب می‌آیند رسانه‌هایی که حلقه واسط مردم و مسئولان هستند و ضعف آن‌ها و نادیده گرفتنشان فرایند این ارتباط و گفتگو را مختل خواهد کرد واگر واقعا تمایلی برای ایجاد گفت وگویی صریح و واقعی و کارآمد در جامعه داریم باید این بستر‌ها و به ویژه بستر رسانه‌ای آن را مهیا و حمایت کنیم.

بازخورد مناسب از هر گفتگو و نشان دادن نتیجه آن گفتگو در قالب اصلاح یا تغییر یک روند قطعا بر عمق یافتن این رفتار در جامعه موثر است واگر گفتگو، نمایشی برای وقت کشی و عبور از شرایطی خاص باشد قطعا این ابزار کارآمد نیز از بین می‌رود و از آن شعاری بیش باقی نمی‌ماند.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر