به گزارش مجله خبری نگار/فارس: این روزها در دنیا؛ جوامع برای ساماندهی وضعیت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود در برابر حاکمیتها، به دنبال اصلاح و رفع چالشها هستند و سعی دارند برای رفع مطالبات و چالشهای خویش دغدغههای خود را به شیوه مختلف به متولیان امور گوشزد کنند، که معمولا ایجاد آشوب غیرمتعارفترین شیوهی برای بیان مطالبات است که این نوع مطالبهگری باب میل هیچ حاکمیت مستقلی نخواهد بود.
ماجرای مهسا امینی و اغتشاشات اخیر که بیش از ۱۷ روز کشور را دچار حاشیه کرد؛ به گونه غیرمتعارف در بسترهای مختلف شکل گرفت که هر کدام از نگاه متخصصین این حوزه باید مورد بررسی قرار گیرد، چرا که هزینههای داخلی و خارجی فراوانی را برای نظام به بار آورد. بر همین اساس ما با محسن علیکرمی پژوهشگر حوزه جنگشناختی برای واکاوی این مسئله به گفتگو پراختهایم.
محسن علیکرمی در ابتدای این گفتگو درباره اغتشاشات اخیر بیان کرد: گستره زندگی امروز بشر، ازدحام و تمرکز جمعیت در شـهرهای بزرگ، تنوع اندیشهها و نیازهای متنوع انسانی از طرفی، و ناتوانی و ضعف دولتها در کنترل یا پاسخ به مطالبات مردم از طرف دیگر زمینه ساز بروز انواع اغتشاشات و بحرانهای اجتماعی و سیاسی است.
وی خاطرنشان کرد: به تعبیر دیگر نیازهای روزافزون روانی، اجتماعی و مطالبات سیاسی آنان، وقوع کنشها و تجمعات اعتراض آمیز را ناگزیر ساخته است که گاها این نارضایتیها موجب بر انگیخته شدن تودههای مختلف مردم برای راه اندازی کنشهای خشونت آمیـز شـده است.
مدرس حوزه سوادرسانهای بیان کرد: بینظمیهای اخیر در ابتدا در راستای برخی از مطالبات عمومی شکل گرفت که در بستر فضایاجتماعی و با شعارهای آزادی حجاب به میدان آمد که بعد از گذشت چند روز شکل و قالب آن به اغتشاشات هزینهساز برای کشور تبدیل شد و عملا معاندین داخلی و خارجی مدیریت و رهبری آن را برعهده گرفتند.
وی در ادامه گفت: ما پس از انقلاب اسلامی با چندین آشوب همچون اغتشاشات سال ۹۶ و مسئله بنزین در آبان ۹۸ روبرو بودهایم که معمولاً با بیان مطالبات معترضین و انعطافپذیری حاکمیت؛ زدوخوردها با عمق کم به پایان میرسید. همین مسئله دشمنان را متوجه این موضوع کرد که برای فعال کردن گسلهای عمیق در شورشها و هزینهسازی بیشتر؛ نیازمندِ وجود رهبران فکری برای مدیریت اقدامات آشوبگران است، به همین دلیل تصمیم به سرمایهگذاری بیشتر بر روی افراد با نفود در جامعه همچون سلبریتیها گرفت.
علیکرمی در راستا نفوذ سلبریتیها به عنوان رهبران فکری و سطح میانی افکارعمومی اظهار داشت: اکثر پژوهشهای انجام شده در حوزه تحلیل شورشهای شهری؛ تحریک هیجان و احساسات را به عنوان دلیل بینظمیها معرفی میکنند که بهم ریختی احساسات اساسا با دخالت افراد با نفوذ در افکارعمومی و با کمک ابزار رسانه آغاز میگردد. در آشوب اخیر نیز دشمن سلبریتیهایی که نفوذ قوی در میان افکار عمومی داشتند را بهعنوان رهبران میانیافکارعمومی به کار گرفت که پروژه تحریک هیجان با تکنیکهای کشتهسازی وفریب افکارعمومی را کلید بزند که تا حدودی نیز در این امر موفق عملکرد.
این پژوهشگر حوزه جنگشناختی افزود: در کنار دخالت سلبریتیها به عنوان رهبران میانی افکار؛ دشمن با وجود زمینههای شخصیتی، حقوقی و نقشآفرینی زنان که محور جنگهای روانی و شناختی امروز علیه جمهوراسلامی؛ تکنیکهای عملیاتروانی همچون تحریک احساسات از طریق کشتهسازی، برچسب زنی به نظام به عنوان یک حاکمیت بیرحم که اساسا مبنی علمی و آکادمیک دارند را به خوبی کار گرفت و توانست ذهنت و باورهای مخاطبان را تحت تاثیر قرار دهد و آنان رو برای شرکت در آشوب تحریک و اقناع سازد.
علیکرمی تصریح کرد: دشمن در فاز سوم اقدامات خود در مقابل ضعف رسانههای داخلی و سرعت روایتِ خطی، فقدان شبکه روایی و تنوع و باورپذیر در سطح افکارعمومی؛ نظام یک پارچه رسانهای خود از غرب تا خاورمیانه را به کار گرفت و با بمبباران اطلاعاتی ۱۷ روزه اکثریت افکارعمومی دنیا را در مقابل حاکمیت جمهوریاسلامی قرار داد تا آنجایی که برخی از سازمانهای بینالمللی خواستار پاسخگویی درمورد وضعیت آزادی بشر از ایران شدند و هدف منزوی سازی نظام را در دنیا دنبال میکردند.
مدرس حوزه سوادرسانهای در پایان افزود: متاسفانه در اغتشاشات اخیر فضای مجازی رها، مبتذل و مملو از اطلاعات گمراه کننده که محل جولان فیک نیوزها بود ماموریت براندازی مبتنی از تصویرسازی را بر عهده داشت که لازمه مقابله با آن هماهنگی بیشتر در نهادها و سازمانهای دولتی، چون ارشاد و تبلیغات و شورای عالی انقلاب فرهنگی است و بایستی این نهادها بازخوانی ماموریتی و میدانی داشته باشند بلکه توقع ما از نقشآفرینیشان حداقل در حد سیاستگذاری و تعیین خط مشی در موقعیتهای بحرانطور برآورده شود.