به گزارش مجله خبری نگار، در نگاه اول شطرنج یک ورزش ایستا، بدون تحرک، سخت و سرشار از فکر است که هیچ شباهتی به فوتبال با آنهمه کار تیمی، قدرت بدنی و تحرک ندارد، اما جالب است بدانید نه شطرنج واقعاً ورزش ایستایی است، نه فوتبال فقط متکی بر قدرت بدنی است، شاید غوغایی که در ذهن استادان بزرگ شطرنج جهان است در چهره آرامشان دیده نشود و از طرفی، ساعتها تفکر، طراحی و استراتژی که در ذهن مربیان فوتبال و ساقهای فوتبالیستهاست در هیاهو و حاشیه فراوان این ورزش دیده نشود، اما فوتبال و شطرنج از جنبه نمادین، زیباییشناسی، طراحی و تاکتیک، تمرکز و خلاقیت، اتکا به غریزه و... شباهتهای بینظیر و جالبی به هم دارند که کمتر به آنها توجه داشتیم.
یونسکو در سال ۱۹۶۶ میلادی، ۲۹ جولای را در یادبود فدراسیون جهانی شطرنج در سال ۱۹۲۴ میلادی، روز جهانی شطرنج نامگذاری کرد. این مناسبت فرصت جذابی است که شباهتهای این دو ورزش را مرور کنیم. بد نیست بدانید خیلی از مربیان بزرگ فوتبال، شطرنجبازهای قهاری بودند و حتی تاکتیکهای دفاعی را از ساختارهای شطرنج به فوتبال آوردهاند. با ما باشید.
شطرنج و فوتبال مثل زندگی عرصه یک مبارزه دایمی هستند، با عناصری مثل شجاعت هیجان، پیشبینیناپذیری و...
شطرنج یک بازی بسیاری قدیمی است که در کشورهایی مثل هند، چین و ایران به اشکال مختلف در جریان بوده و بهمرور تبدیل شده به چیزی که امروز هست. یک بازی که دقیقاً شبیهسازی کاملی است از جنگ، نبردی که در آن قدرت و توانایی مهرهها تعیینکننده طرف پیروز نیست، بلکه نحوه استفاده از آنها و چیدمان و گسترش نیروها اهمیت زیادی دارد. هر مهره شطرنج نمادی از عنصر ارتشهای قدیمی است. فیل مثل سواره نظام و نیروی زرهی، رخ مثل ارابه جنگی، ملکه یا وزیر فرمانده ارتش و شاه نمادی از اراده جنگ است. شطرنج میتواند نمادی از زندگی هم باشد.
نمادی از نبرد خیر و شر. خانههای سیاه شب، خانههای سفید روز و نبردی که همیشه بین خیر و شر، سیاهی و سفیدی در جریان است. صفحه نمادی از دنیاست، چهار خانه وسط فصلها هستند، خانههای اطراف ماههای قمری و... کمتر ورزشی است که اینچنین نماد زندگی، نبرد برای پیروزی و تلاش برای حاکم کردن خیر و نور بر تاریکی باشد. فوتبال هم به گونهای نمادی از عمر ماست، ما که در منگنه زمان هستیم و باید قبل از مرگ برنده باشیم. فوتبال مثل زندگی کار تیمی دارد، هوش و غریزه میخواهد. برد و باختش در لحظه غافلگیرت میکند. میتوانی یک لحظه برنده باشی و بعد بازنده. کمتر ورزش گروهی است مثل فوتبال که جبران یک گل عقب مانده در آن و فرار از شکست، اینقدر در دسترس باشد. جبران یک سِت عقب افتاده در والیبال یا تنیس اصلاً بهراحتی فوتبال نیست. همانطور که در شطرنج هم میشود بعد از قلع و قمع شدن همه مهرهها، وقتی فقط یک سرباز داری، با به آخر رساندن آن و تبدیلش به وزیر، بازی راکه احساس میشد در آن بازنده هستی ببری. عناصر جالب و پیشبرنده زندگی مثل انرژی ذهنی و جسمی، شجاعت، هیجان، خلاقیت، مبارزهطلبی، پیشبینی ناپذیری و... در هر دو ورزش هستند تا با دو ورزشی طرف باشیم که بیش از هر رشته دیگری هم به یکدیگر شباهت دارند، هم بهزندگی و شاید برای همین اینچنین محبوب و خاص هستند.
اهمیت تسلط بر میانه میدان، گسترش صحیح تمام عناصر بر زمین، ضرورت بازی سازی و فضاسازی از شباهتهای جالب شطرنج و فوتبال است
۱۱ بازیکن خودی، ۱۱ بازیکن حریف، تفکرات دو مربی و حالتهای متنوع و نامحدودی که ممکن است از عملکرد تمام این عوامل رودر روی هم اتفاق بیفتد فوتبال را به یک ورزش تقریباً پیش بینی ناپذیر، به ویژه در جزئیات تبدیل میکند. شطرنج نیز همین طور است. تسلط بر استراتژی خودی، درک صحیح تاکتیکی که در آن بهتر هستی، پیش بینی دقیق از حریف و حرکاتش، تشخیص موقعیت، استفاده از غریزه و خلاقیت در هر دو ورزش وجود دارد. احتمالاتی نامحدود که ناشی از هزاران حالت هماهنگی، تعامل و تقابل است این دو ورزش را جذاب و البته به هم نزدیک میکند. پیچیدگی این دو ورزش ناشی از قوانین نیست بلکه در روشهای پیاده کردن تاکتیک هاست. اگر در فوتبال ۱۱ مغز در زمین و چند مغز کنار زمین با هم هماهنگ هستند، در شطرنج یک مغز از تمام عناصر و ابزارها استفاده میکند و همین ماجرا اهمیت کار تیمی و درک متقابل در فوتبال را بالا میبرد، اما عجیب نیست که بازهم بگوییم فوتبالیستها هر چند شبیه مهرههای شطرنج بی اختیار نیستند، اما ابزاری در خدمت یک تصمیم واحد هستند. در ادامه به شباهتهای این دو ورزش میپردازیم.
ایجاد ارتباط بین مهرهها در هر دو ورزش مهم است. پاس کاری در فوتبال و هم راستا بودن یا در یک شعاع حرکتی بودن مهرهها در شطرنج ازجنس هم هستند. در فوتبال با پاس مالکیت توپ برای تیم حفظ میشود، بازیکن با تحرک زیاد به یارخودی نزدیک میشود یا در شعاع حرکتی او قرار میگیرد تا او حق انتخاب بیشتری داشته باشد و مدافع برای پاس او گمراه شود. در شطرنج، اما با این کار مهره را برای مورد هدف قرار نگرفتن حمایت میکنیم.
فوتبال ورزشی است که یک تیم با تسلط برمیانه میدان همزمان هم میتواند از حمله حریف جلوگیری کند، هم امکان حمله برای خودش را فراهم کند. میانه میدان در فوتبال حیاتی است. در شطرنج هم با توسعه مهرهها به وسط امکان کنترل نبض بازی فراهم میشود. در این شرایط گاهی سرباز شبیه هافبک دفاعی میشود که در میانه میدان میجنگد، اما گل هم نمیزند. تنها هدفش این است که جلوی بازی سازی حریف را بگیرد.
در فوتبال یک سری وظیفه سازمانی وجود دارد، یک سری دستورالعمل ساختاری و برنامه کلی و در نهایت یک سری دستور مشخص تاکتیکی با هدفی خاص. یعنی معماری یک تیم، انسجامش در دفاع و حمله، هدف مشخص، وظیفه هر بازیکن و در نهایت ترفندهای مشخص برای رسیدن به گل مشخص هستند. در شطرنج هم استراتژی کلی وجود دارد با اهداف بلندمدت و یک سری تاکتیک با اهداف دقیق. متناسب با ضعف و قوت حریف هم هر مهره جایگاه و وظیفه مشخصی دارد در راستای هدف اصلی. فوتبال و شطرنج هر دو به خوبی ثابت کردند یک کُل چیزی بیشتر از برایند اجزاست.
تاکتیک نباید دست وپاگیر باشد و امکان بروز بهترین کیفیت را از مهره و بازیکن سلب کند. در شطرنج با گسترش مهرهها و آزاد شدن شان، امکان استفاده از قابلیتهای آنها فراهم میشود. در فوتبال هم گل زدن به عهده مهاجم نیست و دفاع کار مدافع نیست. یک مدافع بلند قامت اگر هنگام کرنر روی دروازه حریف امکان نفوذ نداشته باشد نمیتواند گل بزند و یک مهاجم هم اگر موقع کرنر روی دروازه خودی امکان برگشت نداشته باشد نمیتواند دفاع کند.
در هر دو ورزش امکان حمله از جناحین و مرکز هست، اما باید به عناصر خودی و ضعف حریف توجه کرد. ایتالیاییها در فوتبال اجازه پیشروی به حریف را میدهند تا موقع ضد حمله موقعیت ایجاد کنند. کارپوف روس در شطرنج از این روش در شطرنج استفاده میکرد.
در فوتبال تحرک بالا و بازی بدون توپ امکان این را برای بازیکن خودی فراهم میکند که مانور بهتری بدهد و گزینه بیشتری برای پاس داشته باشد. در شطرنج گسترش مهرهها باعث ایجاد فضا میشود. اسب در مرکز میدان میتواند مثل یک هافبک بازی ساز در پشت مهاجمان فوتبال خطرناک باشد و طراحی حملات را به عهده داشته باشد.
همیشه پاس به بازیکنانی داده میشود که فضای بهتری برای پیشروی دارند. برای همین شاهد تغییر جناح بازی در فوتبال با پاسهای قطری هستیم. فیلها گاهی مشابه این حرکت را در شطرنج انجام میدهند. تغییر جناح بازی تمرکز دفاع حریف را میشکند. باعث منحرف شدن مدافع یا مهره میشود. در هر دو ورزش دفاع متمرکز روی موج اول است. برای همین است که بارسا در مقطعی با پاسهای زیاد و تغییر مکرر جناح بازی امکان نفوذ به قلب دفاع حریف را پیدا میکرد، اما برای چنین کاری نباید مهرههای فوتبال یا شطرنج را بی دلیل در زمین خودی حبس کنیم. یک اسب در کنار زمین قابلیت زیاد ندارد؛ اما وسط زمین مدام میتواند برای حریف دردسر ایجاد کند و نظم دفاعی را برهم بزند.
خیلی از افرادی که فوتبال را به درستی نمیشناسند تصور میکنند این ورزش فاقد فکر و طراحی است. نمونهای از دشواریهای فوتبال کار ترکیبی است. در شطرنج میتوان کار ترکیبی داشت، چون یک نفر همه حرکتها را طراحی میکند. یک مهره حرکت میکند و دومی حرکت او را تکمیل میکند، اما در فوتبال این کار ترکیبی نیازمند تمرین زیاد و درک دقیق در لحظه از ذهنیت و نیت بازیکن خودی است.
در فوتبال و شطرنج یک دفاع صحیح شامل پیشگیری از پیشروی حریف، توازن در دفاع از تمام جهات و دفاع منطقهای موثر است. باز شدن به موقع برای ضد حمله و جمع شدن درست وقت دفاع. شطرنج هم از این مفاهیم، اما با مختصات خودش بهره میبرد. هرچند درک این شباهتها به خاطر اصطلاحات متفاوت این دو رشته کمی مشکل است.
در فوتبال برای جلوگیری از حمله حریف، طراحی از خط دفاع را قطع میکنند تا امکان حمله موثر را بگیرند. برای این کار مهاجم یا هافبکهای جلو باید روی پای دفاع حریف یا هافبک بازی سازشان پرس داشته باشند تا فضای لازم برای طراحی را نداشته باشد، اما این پرس انرژی زیادی را از مهاجم میگیرد و وقت ضد حمله که به استارت سریع نیاز دارد نمیتواند عملکرد موثری داشته باشد. برای همین در فوتبال روز دنیا پرس از جلو به یک خط عقبتر و به صورت متراکم تری تبدیل شده. در شطرنج هم جلو بردن اشتباه یک مهره میتواند یک بازیکن را چند حرکت عقب بیندازد تا حرکت را اصلاح کند. تشابه جالب این دو اتفاق از جنبههای جالب دیگر فوتبال و شطرنج است.
اگر یک شطرنج باز همیشه طبق روالی مشخص بازی کند دیگر به قدری قابل پیش بینی میشود که حریف میتواند پیش از بازی حرکات احتمالی او را پیش بینی و برای هرکدام یک بدل خوب داشته باشد. خلاقیت برای لحظههای حساس شطرنج مهم است. این که با بررسی همه جانبه شرایط، حرکتی زده شود که تا به حال زده نشده، اما امکان موفقیت دارد و لازمه خلاقیت شجاعت است. شاید در فوتبال ایدههای گواردیولا به ذهن خیلی از مربیان دیگر رسیده بود، اما یک نفر شجاعت اجرا کردن این ایدهها را دارد. هر چند گاهی مثل فینال لیگ قهرمانان ۲۰۲۱، این گواردیولا بود که تاوان خلاقیتش را مقابل توخل و چلسی داد.
به چهره آرام بازیکنان شطرنج نگاه نکنید، آنها هم گاهی دچار استرس و تشویش میشوند و عملکردشان خراب میشود. یک حرکت اشتباه در هر دو رشته میتواند صدها حرکت درست را خنثی و تباه کند. تمرکز، کنترل احساسات و پرهیز از حرکت انتحاری در هر دو ورزش باعث میشود فرد بهترین عملکرد را داشته باشد.
نکته مهم: برای تهیه بخشهایی از این پرونده از کتاب «فوتبال و شطرنج» اثر آدام ولز، با ترجمه دکتر رضا شجیع و دکتر نینا همتی زاده از نشر «ثالث» کمک گرفتیم. قطعاً مطالعه این پرونده شما را از خواندن کتاب بی نیاز نخواهد کرد و چنان چه به این موضوع علاقه داشتید کتاب میتواند نگاه شما را به شباهتهای این دو ورزش عوض کند.
آشنایی با چند نفر از مربیان معروف و موفق دنیای فوتبال که شطرنجباز هم بوده یا هستند
تصمیمگیریها توسط مربیان فوتبال در لحظههای حساس برای تغییر نتیجه یک بازی، چیدن استراتژی برای موفقیت در هر بازی، بهکارگیری کارشناسیشده بازیکنان و ...، اتفاقاتی است که یک شطرنجباز باید با مهرههای سیاه و سفیدش به آن دست یابد. در ادامه با چند مورد از مربیان سرشناس دنیای فوتبال آشنا خواهید شد که شطرنجباز بوده یا هستند.
«رینوس میشلز» یکی از بهترین و بزرگترین مربیان قاره اروپا بوده که تیمملی هلند را با یوهان کرایف به دیدار نهایی جامجهانی ۱۹۷۴ رساند. فیفا در سال ۱۹۹۹، میشلز را به عنوان مربی قرن فوتبال برگزید. پدر فوتبال هلند با هنرنمایی کرایف، فوتبالی زیبا، هیجانانگیز و تماشایی را به رخ قاره اروپا که خودش را با تاکتیکها و چیدمانهای پیچیده اسیر کرده بود، کشید. او البته قبل و در تمام سالهایی که مربی فوتبال بود و طبیعتا سرش بسیار شلوغ بود، اما شطرنج هم بازی میکرد و آموزش میداد. او گفته بود: «برای پیشرفتهای وسیع در فوتبال باید شطرنجیها به مستطیل سبز بیایند تا این رشته ورزشی، درجا نزند.»
نام سرمربی ۶۳ ساله فوتبالی که سابقه مربیگری در بارسلونا (سال ۲۰۲۰)، بتیس اسپانیا و ... را دارد، در رنکینگ فدراسیون جهانی شطرنج هم دیده میشود. او در حالی روی نیمکت مینشیند که یک شطرنجباز است. ستین که متولد شهر سانتاندر بوده سابقه بازی در تیم راسینگ سانتاندر، اتلتیکو مادرید و لوانته را در کارنامه دارد، در رنکینگ فدراسیون جهانی شطرنج، ۲۰۵۵ واحد ریتینگ را به خود اختصاص داده و در رده ۵۴۷۱۰ فیده قرار گرفته است. وی در بین شطرنجبازان اسپانیایی هم جایگاه ۲۵۴۱ را در اختیار دارد و در بین شطرنجبازان اروپایی در رده ۴۰۴۵۰ ایستاده است.
سیمن اگدشتین، مربی و پرورش دهنده مگنوس کارلسن ابراستاد بزرگ و نابغه شطرنج دنیاست. کارلسن هم اکنون با درجه بین المللی ۲۸۴۹، برترین شطرنج باز جهان است. اگدشتین از سال ۱۹۸۰ در حالی که با عضویت در یکی از تیمهای مطرح لیگ برتری نروژ، دایم در تمرینات سخت و طاقت فرسای فوتبال به سر میبرد به طرز مرموز و عجیبی در شطرنج هم به موفقیتهای خیره کنندهای دست مییافت. او در سال ۱۹۸۴ در جریان دیدار حساس فوتبال نروژ و ایتالیا، مهاجم تیم ملی کشورش بود.
«بردیف» که یکی از سرشناسترین مربیهای لیگ روسیه محسوب میشود و در باشگاههای روبینکازان و روستوف، روی نیمکت نشسته، فصل آینده در تبریز فعالیت خواهد کرد. درباره این مربی گفته میشود که یکی از سرگرمیهای اصلیاش، بازی شطرنج است و تصاویری از بازیهای او با مدیر باشگاه روبینکازان در شبکههای اجتماعی روسیه پربازدید شده است. مدیر این باشگاه درباره او گفته: «تاکتیک او در شطرنج، شبیه فوتبال بود و همیشه دوست داشت با مهرههای سیاه بازی کند شاید، چون دوست دارد که اول بهخوبی دفاع کند و سپس حریف را مقهور دیدگاهها و دانش خودش کند.»
«رافا بنیتز»، تنها مربی تاریخ فوتبال است که موفق به فتح هر چهار جام لیگ قهرمانان اروپا، لیگ اروپا، سوپرجام اروپا و جام باشگاههای جهان شده است. این سرمربی نامآشنا در جهان، سابقه هدایت تیمهای والنسیا، لیورپول، اینتر میلان، چلسی، ناپولی و رئالمادرید را در کارنامه دارد. پدر او درباره کودکیاش گفته: «او همیشه برای برنده شدن رقابت میکرد و در آوردن مرتب مدال به خانه از بچگی خیلی خوب بود. در تمام اوقاتفراغتش، بازی شطرنج را انجام میداد که در آن زمان یک بازی بسیار محبوب بر اساس استراتژی نظامی بود. خودش بارها به من گفته که همان بازیها بر ذهنش برای گرفتن تصمیمهای مهم تاثیرات زیادی گذاشته است.»
منبع: خراسان