کد مطلب: ۲۵۸۶۵۱
|
|
۱۶ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۸:۵۵
حکایت‌های حکمت خداوندی

داستان‌ها و حکایت‌های حکمت خداوندی

داستان‌ها و حکایت‌های حکمت خداوندی
حکایت‌هایی را در مجله سبک زندگی نگارمگ فراهم آورده ایم که در ادامه به آن می‌پردازیم.

به گزارش مجله خبری نگار،خداوند به یکى از پیامبران وحى کرد: که فردا صبح اول چیزى که جلویت آمد بخور! و دومى را بپوشان! و سومى را بپذیر! و چهارمى را ناامید مکن! و از پنجمى بگریز! پیامبر خدا صبح از خانه بیرون آمد. در اولین وهله با کوه سیاه بزرگى روبرو شد، کمى ایستاده و با خود گفت:

خداوند دستور داده این کوه را بخورم. در حیرت ماند چگونه بخورد! آنگاه به فکرش رسید خداوند به چیز محال دستور نمى دهد، حتما این کوه خوردنى است. به سوى کوه حرکت کرد هر چه پیش مى رفت کوه کوچکتر مى شد سرانجام کوه به صورت لقمه اى درآمد، وقتى که خورد دید بهترین و لذیذترین چیز است.

از آن محل که گذشت طشت طلایى نمایان شد. با خود گفت: خداوند دستور داده این را پنهان کنم. گودالى کند و طشت را در آن نهاد و خاک روى آن ریخت و رفت. اندکى گذشته بود برگشت پشت سرش را نگاه کرد دید طشت بیرون آمده و نمایان است. با خود گفت من به فرمان خداوند عمل کردم و طشت را پنهان نمودم.
سپس با یک پرنده برخورد نمود که باز شکارى آن را دنبال مى کرد. پرنده آمد دور او چرخید. پیامبر خدا با خود گفت:

پروردگار فرمان داده که این را بپذیرم. آستینش را گشود، پرنده وارد آستین حضرت شد. باز شکارى گفت:
اى پیامبر خدا! شکارم را از من گرفتى من چند روز است آنرا تعقیب مى کردم.
پیامبر با خود گفت:
پروردگارم دستور داده این را ناامید نکنم. مقدارى گوشت از رانش برید و به او داد و از آن محل نیز گذشت ناگاه قطعه گوشت گندیده را دید، با خود گفت:
مطابق دستور خداوند از آن باید گریخت.

داستان‌ها و حکایت‌های حکمت خداوندی

پس از طى مراحل به خانه برگشت شب در خواب به او گفتند: ماءموریت خود را خوب انجام دادى. آیا حکمت آن مأموریت را دانستى و چرا چنین مأموریتى به شما داده شد؟
پاسخ داد: نه! ندانستم.
گفتند:، اما منظور از کوه غضب بود. انسان در هنگام غضب خویشتن را در برابر عظمت خشم گم مى کند. ولى اگر شخصیت خود را حفظ کند و آتش غضب را خاموش سازد عاقبت به صورت لقمه اى شیرین و لذیذ در خواهد آمد؛ و منظور از طشت طلا عمل صالح و کار نیک است، وقتى انسان آن را پنهان کند خداوند آن را آشکار مى سازد تا بنده اش را با آن زینت و آرایش دهد، گذشته از این که اجر و پاداشى براى او در آخرت مقدر کرده است؛ و منظور از پرنده، آدم پندگویى است که شما را پند و اندرز مى دهد، باید او را پذیرفت و به سخنانش عمل کرد؛ و منظور از باز شکارى شخص نیازمندى است که نباید او را ناامید کرد؛ و منظور از گوشت گندیده غیبت و بدگویى پشت سر مردم است، باید از آن گریخت و نباید غیبت کسى را کرد. گذار

داستان‌ها و حکایت‌های حکمت خداوندی

سعدی در بیان حکایتی می‌گوید:

موسی علیه السلام، درویشی را دید از برهنگی به ریگ اندر شده. گفت:‌ای موسی! دعا کن تا خدا عزوجل مرا کفافی دهد که از بی طاقتی به جان آمدم. موسی دعا کرد و برفت. پس از چند روز که از مناجات باز آمد، مرد را دید گرفتار و خلقی انبوه برو گرد آمده. گفت: این چه حالت است؟ گفتند: خمر خورده و عربده کرده و کسی را کشته. اکنون به قصاص فرموده اند.

«وَلَوْ بَسَطَ اللّه ُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوَ فِی الاَْرْضِ؛ اگر خداوند درِ هر نوع روزی را بر بندگانش می‌گشود، در زمین ستم پیشه می‌کردند». (شورا:۲۷) موسی علیه السلام، به حکمت جهان آفرین اقرار کرد و از تجاسر خویش استغفار.

داستان‌ها و حکایت‌های حکمت خداوندی

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر