به گزارش مجله خبری نگار، دعواهای بیپایان، فریاد زدن، بدرفتاری کلامی که ممکن است به خشونت فیزیکی تبدیل شود، فقدان احترام بین زن و شوهر، مشاجرات، فقدان گفتوگو و از دست دادن ارتباط و صمیمیت بین همسران، همگی دلایلی هستند که باعث میشوند کودکان احساس ترس، اضطراب و استرس کنند.
گفته میشود خانهها راز هستند و پشت درهای بسته، دعواهای روزانه، شادی، تفریح و لحظات شاد زیادی وجود دارد.
همه خانوادهها هر از گاهی از مشکلات و مشاجرات بین همسران رنج میبرند و پنهان کردن آنها از کودکان همیشه دشوار است، کودکانی که اغلب این اختلافات را متوجه میشوند و متأسفانه تأثیر منفی شدیدی بر آنها میگذارد. این تأثیر ممکن است تا زمانی که کودک بزرگ شود، ادامه یابد و با او همراه باشد.
متخصصان در برخی موارد اختلافات را سالم میدانند، زیرا به کودکان میآموزند که پس از یک اختلاف، همیشه آشتی وجود دارد. برخی دیگر توصیه میکنند کودکان را از مشاجرات دور نگه دارید و خشم خود را کنترل کنید تا بر روانشناسی، تربیت، سلامت، آینده و روابط آنها با دیگران تأثیر منفی نگذارد.
ثنا عیسی، بنیانگذار «آموزش با عشق» برای آموزش و مشاوره، در مورد این موضوع گفت:
«امروزه آگاهی زیادی وجود دارد و بسیاری از مردم شروع به آموزش و پیگیری کردهاند. مادران گروهی هستند که بیشترین علاقه را به فرزندپروری دارند، زیرا مردان مایل یا قادر به خواندن یا شرکت در دورهها نیستند. پیام من به مردان این است که از همسران خود، مادران فرزندانشان، حمایت کنند یا اگر نمیتوانند از او حمایت کنند، او را تنها بگذارند. اکثر مادرانی که در دورههای من شرکت میکنند با مشکلات بزرگی با همسران خود مواجه میشوند. در ابتدا، آنها مانع از شرکت همسرانشان در دورهها میشوند و اهمیت آنها را دست کم میگیرند. گاهی اوقات، زن سعی میکند شوهر را متقاعد کند که هزینه شرکت او را بپردازد.
او میافزاید: «مردانی هستند که هزینه همسران خود را پرداخت میکنند و به آنها اجازه میدهند شرکت کنند، اما دائماً از آنها انتقاد میکنند. به عنوان مثال، شوهرانشان ممکن است بگویند: «من در یک دوره شرکت کردم و اوضاع مثل قبل است. من در یک دوره شرکت کردم و هیچ تغییری نمیبینم. زنانی که در دوره خشم شرکت کردند کجا هستند؟» میبینم که عصبانی شدی. این موضوع زن را تحت فشار زیادی قرار میدهد.
این موضوع بسیار آزاردهنده است و باعث میشود مادر احساس ناامیدی کند و به دلیل انتقاد مداوم شوهر و عدم حمایت، نتواند آنطور که میخواهد از مزایای آن بهرهمند شود.
تغییر رفتار آسان نیست و نیاز به زمان، انرژی و تلاش دارد تا یک زن بتواند آنچه را که از دوره آموزشی میآموزد، به کار گیرد.
سانا معتقد است که مشکلات یک پدیده سالم هستند، زیرا ما نمیتوانیم مانع از قرار گرفتن فرزندانمان در معرض رفتارهای منفی شویم. با این حال، این بدان معنا نیست که کودک باید شرایط سختی را پشت سر بگذارد و بدون درمان رها شود. تفاوت اینجاست. به این معنی که اگر کودک احساس ترس، غم یا پریشانی کند، یا احساس گناه کند که علت مشکلات والدینش است، پس از آرام شدن والدین، قرار است فرزند خود را در آغوش بگیرند و به او توضیح دهند که او هیچ ارتباطی با آن نداشته است. برای کودک سالم نیست که ببیند پدرش مادرش را کتک میزند. برای کودک، دیدن دعوای دو نفری که بیشتر از همه در دنیا دوستشان دارد، یک وضعیت تکاندهنده و دردناک است.
احساسات کودک باید تخلیه شود تا در مورد ازدواج و تعهد دچار عقده نشود. یک نکته اساسی وجود دارد که والدین باید درک کنند: اختلاف نظر فقط در مقابل فرزندانمان شرمآور نیست، بلکه باید در مقابل آنها آشتی نیز بکنیم. این به کودک میآموزد که ازدواج امن است و حتی اگر با مشکلی روبهرو شود، میتواند آن را حل کند. اینکه شوهر جلوی بچهها همسرش را بغل کند و مثلاً به او بگوید: «من ناراحت بودم، لطفا تحمل کن» شرم آور نیست.
سنا عیسی خاطرنشان میکند که همه ما به شفقت و عشق نیاز داریم و همه ما بین قربانی و ظالم، ناجی و یاور در نوسان هستیم.
«آنچه اتفاق میافتد این است که میتوانیم از احساسات خود برای ابراز زیبای خودمان بدون رنجاندن کسی استفاده کنیم.
بیشتر مشکلات ناشی از نیاز ما به قدردانی و توجه دیگران یا نیازهایی است که هنوز برآورده نکردهایم، مانند عشق، حمایت، تشویق یا توجه. به جای رد و بدل کردن اتهامات، باید گوش دهیم، اهمیت دهیم و به دنبال راهحل باشیم.»
او در مورد راهحلها میگوید: «علم عشق، استفاده از احساسات، تیپهای شخصیتی و ارزشها، همه چیزهایی هستند که به ما کمک میکنند خودمان و کسانی را که دوست داریم درک کنیم.
امیدوارم یک گواهی قبولی وجود داشته باشد، زیرا زندگی زناشویی نیاز به مهارت دارد و اگر آنها را یاد نگیریم، با مهارتهایی که با آنها بزرگ شدهایم، وارد یک زندگی زناشویی جدید خواهیم شد. کارگاهها با مربیان واجد شرایط مفید هستند و امیدوارم وزارتخانههای امور اجتماعی و اوقاف در کشور ما این کارگاهها را که به نفع مردم است و به ادامه و موفقیت زندگی زناشویی کمک میکند، به دور از تلخی، اتخاذ کنند. برای کسانی که نمیتوانند در این دورهها شرکت کنند، اینترنت وجود دارد که در آن همه اطلاعات در دسترس همه است.»
صنعا معتقد است که راهحل با شناخت خودمان، اینکه ما که هستیم، چه میخواهیم، زبان عشقی که دوست دارم عزیزانم با من رفتار کنند چیست، چه چیزی ما را آزار میدهد و وقتی ناراحت هستیم یا احساس توهین یا قدردانی نمیکنیم چه میکنیم، شروع میشود. چیزی که بیش از همه یک زن را میکشد، عدم قدردانی است و چیزی که بیش از همه یک شوهر را میکشد این است که احساس نکند قهرمان همسرش است.
او توصیه میکند از زبانهای عشق استفاده کنید که از فردی به فرد دیگر متفاوت است. برخی افراد هدیه را دوست دارند، برخی کلمات خوب و چاپلوسی را، برخی آغوش را و برخی گوش دادن، توجه و گذراندن وقت با یکدیگر را. زبانهای عشق متفاوت هستند، اما همه آنها برای تجدید رابطه بین همسران و فراهم کردن شادی و اطمینان خاطر برای آنها مهم هستند.