به گزارش مجله خبری نگار، چندی قبل، اوایل شهریور امسال گزارش جنایتی به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰، گزارش داده شد که به دنبال اعلام این خبر، تیمی از مجربترین کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ، تحقیقات جنایی را آغاز کردند.
بررسیهای اولیه نشان میداد، مقتول زنی میانسال بود که پس از بستری در بیمارستان جان باخت. قاتل، پسرش به نام سامان بوده که تحت پوشش بهزیستی است و یکی از کارکنان بهزیستی لحظه به لحظه جنایت را مشاهده کرده است.
یکی از کارکنان بهزیستی گفت که مادر سامان از ما کمک خواست تا او را برای رفتن به پزشک متقاعد کنیم. وقتی به خانه رسیدیم، شایان زیر پتو بود. مادرش پتو را کنار زد و شایان ناگهان به او حمله کرد. تلاش ما برای جلوگیری از درگیری بینتیجه بود و پس از بیهوش شدن مادر، شایان فرار کرد.
شایان به اتهام قتل مادرش تحت تعقیب پلیس قرار گرفته بود، اما به نظر میرسید که از پایتخت گریخته است. جست و جو برای بازداشت او ادامه داشت تا اینکه وی، زمانی که قصد داشت مخفیانه وارد خانه شود، دستگیر شد.
گفتگو با متهم
بله، گاهی اوقات مواد مصرف میکنم و بعد از مصرف، هوشیاری ام را از دست میدهم.
۱۵ روز قبل از قتل در خیابان با مردی شرور درگیر شدم و دستم به شدت آسیب دید. اما از ترس اینکه مبادا او یا افرادش به سراغم بیایند، جرأت نکردم از خانه بیرون بروم.
مادرم اصرار داشت که حتماً به دکتر بروم، ولی من قبول نمیکردم. تا اینکه روز حادثه ۲ مددکار بهزیستی را به خانه دعوت کرد و از آنها کمک خواست. در یک لحظه از شدت عصبانیت کنترل خود را از دست دادم و ناخواسته او را کتک زدم.
فرار کردم و به شهرستان نزد پدرم رفتم که سالهاست از ما جدا شده و آنجا زندگی میکند.
حدود یک ماه پس از ماجرا، با این تصور که اوضاع آرام شده و پلیس دیگر در تعقیبم نیست، به خانه برگشتم، اما همانجا دستگیر شدم.
با دستور بازپرس جنایی، متهم جهت روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت و تحقیقات همچنان ادامه دارد.