به گزارش مجله خبری نگار/اطلاعات: در ابتدای این نشست علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهر کتاب اظهارکرد: این کتاب به تحولات فلسفه اخلاق از بدو تولد تا زمان معاصر میپردازد و شامل ۳۹ مقاله است. فصلهای این مجموعه میخواهند تحلیل جامعی از اندیشه اخلاقی غرب به ما بدهند. کتاب در اصل تاریخ فلسفه اخلاق در غرب است و دکتر جوادی در مقدمه اظهار امیدواری کرده که به تاریخ فلسفه اخلاق در جهان شرق و جهان اسلام هم بپردازیم. این کتاب یک دانشنامه و مرجع است که علاقمندان این حوزه میتوانند از آن استفاده کنند.
در ادامه، دکتر محسن جوادی، استاد فلسفه اخلاق بیان کرد: کتاب دستنامه تاریخ فلسفه اخلاق حدود ۵ سال پیش به دست من رسید و هنگام مطالعه احساس کردم جنبه تاریخی آن خیلی پررنگ نیست، بیشتر فلسفه اخلاق است و اگر ترجمه شود بحثهای بهروز فلسفه و اخلاق را خواهیم داشت. در فلسفه اخلاق گاهی پارادایمی حاکم است که به ذهنیت ما شکل میدهد، اما اخلاق بحث عملی است و باید بتوان از پارادایمها خارج شد و خواندن تاریخ فلسفه اخلاق کمک میکند تا بتوان پارادایمها را تشخیص داد. این کتاب در عین حال به فیلسوفانی که در منابع دیگر مورد توجه نبودهاند هم پرداخته است. من آقای راجر کریسپ، سرویراستار این مجموعه را نیز میشناختم و میدانستم موضوعات را به خوبی انتخاب میکند.
وی افزود: این کتاب یک منبع غنی برای پژوهشهای اخلاقی است. تنها گلایه من از راجر کریسپ این است که فلسفه شرقی و افرادی، چون فارابی را در فلسفه اخلاق نادیده گرفته است؛ البته شاید این نقطه ضعف ما باشد که کارهای خوبی در رابطه با معرفی فیلسوفانمان انجام ندادهایم.
در ادامه دکتر مصطفی ملکیان، استاد پژوهشگر فلسفه، طی سخنانی گفت: از دکتر محسن جوادی سپاسگزارم که همت کرد و با گروه همکارانش این کار را انجام داد. دکتر جوادی معروفترین استاد فلسفه اخلاق ایران است و شخص درخوری برای این نوع کارها است. او غیر از احاطه بر موضوع، منش و شخصیت اخلاقی دارد که باعث میشود دیگران حاضر باشند با او کار کنند.
وی در ادامه درباره تاریخ علم و خود علم بیان کرد: تاریخ علم با خود علم متفاوت است. ما در تاریخ یک علم میخواهیم ببینیم عالمان این علم چه گفتهاند، اما در خود آن علم میخواهیم بدانیم آنچه عالمان گفتهاند را باید قبول کنیم یا نه. تاریخنگاران علم متنهای باقیمانده از شخصیت عالِم را ویراستاری انتقادی میکنند، عقاید عالمان را گزارش کرده و سخن عالم را تفسیر میکنند و همچنین سخن عالم را با عبارات امروزی بیان میکنند تا خواننده امروزی سخن آن دانشمند را بفهمد.
ملکیان با طرح این پرسش که آیا شرط لازم برای دانستن فلسفه، دانستن تاریخ فلسفه است؟ تصریح کرد: در اینجا سه دیدگاه وجود دارد: یکی دیدگاهی است که ریچارد رورتی (فیلسوف آمریکایی) مدافع آن بود و معتقد بود بشر در طول تاریخ آنقدر متحول شده است که وقتی شما آراء یک فیلسوف را در تاریخ فلسفه میخوانید، هیچ کمکی به فهم فلسفه نمیکند و ما آنقدر متحول شدهایم که حرف قدما، ربطی به زمان ما ندارد، بنابراین معرفت تاریخی به فهم فلسفی کمک نمیکند. دیدگاه دیگر را هگل دارد و میگوید آراء افراد در طول تاریخ عوض میشود، ولی آراء بشر، سیر تطور تدریجی داشته و هر رأیی از دل رأی سابق به صورت طبیعی بیرون آمده است. پس تفاوت بین آراء فیلسوفان قدیم و جدید هست، ولی گسست وجود ندارد. دیدگاه سوم که به ارسطو برمی گردد و در زمان ما راسل مدافع آن بود، میگوید مسائل فلسفی همیشه در ذهن بشر میمانند و هر بار به صورتی درمیآیند؛ بنابراین اگر مثلا شما بدانید فیلسوفان قرون گذشته در باب جبر و اختیار چه میگفتند، به فهم امروز شما از مسأله جبر و اختیار کمک میکند. من از یک جمله راجر کریسپ در ابتدای این مجموعه استنباط میکنم که او هم به دیدگاه سوم معتقد بود.
این پژوهشگر درباره کتاب گفت: این کتاب در میان کتابهای فارسی، با فاصله عظیمی بهترین است. در زبان انگلیسی هم کتابهایی در این سطح چندان نوشته نشده است و نویسندگان خیلی بزرگی مقالات آن را نوشتهاند. ترجمه کتاب هم انصافا عالی است. من فکر میکنم تا مدتهای مدیدی این بهترین گزینه برای افرادی است که میخواهند درباره تاریخ فلسفه اخلاق در غرب مطالعه کنند. توصیه میکنم این کتاب را با طمأنینه بخوانید. برای خود من این کتاب، یک کتاب بالینی خواهد بود و اثر بسیار مغتنمی برای علاقمندان به فلسفه اخلاق و تعلیم و تربیت اخلاقی است.