به گزارش مجله خبری نگار/روزیاتو: «اگر صبحانهات را نخوری، خبری از بستنی نخواهد بود.» این جمله و جملات مشابهش تا چند دهه پیش پای ثابت خانه هر خانواده فرزندداری بودند. پاداش و تنبیه در نگاه اول، دو مفهوم کاملاً متفاوت به نظر میرسند، اما آنها در حقیقت دو روی یک سکه هستند. هر دو نیرویی بیرونی هستند که تمرکز آنها بر روی رفتار فرزند است و اغلب اثری آنی دارند، به همین دلیل اغلب افراد صرفاً نتیجه اصلی آن (اطاعت و حرف شنوی فرزند) را میبینند بدون آنکه متوجه آثار منفی دراز مدت آن بر رشد شخصیتی فرزند باشند. اما به لطف پژوهشها، با آنکه این شیوه که بر پایه بازی دادن احساسات فرزند بنا شده و مدتها یک هنجار محسوب میشد، طی سالیان آگاهی درباره تربیت فرزندان افزایش یافته است. حالا پدر و مادرها برای به سر به راه کردن فرزندانشان کمتر از این نوع شیوهها استفاده میکنند.
پژوهشها نشانداده شخصیت کودک به واسطه رابطه او با والدینش و محیط اطراف خود (مدرسه، اقوام، دوستان و غیره) شکل میگیرد. بنابراین، تنبیه شیوه مطلوبی برای تربیت فرزند نیست، چون با این روش، به جای مواجهه صحیح با مشکلات، ذهینت فرمانبرداری در فرزند شکل میگیرد، امری که این پیامدها را برای او دارد: شکلگیری رفتارهای بدی که قابل تغییر نیستند؛ تجربه اضطراب به دلیل نبود تشخیص درست و غلط، پایینآمدن اعتمادبهنفس، شکلگیری ذهنیتهای منفی، خرابشدن رابطه والدین و فرزند و ....
آموزش مثبت بر ایجاد احساسات مثبت در کودک تأکید دارد. این بدان معنی است که تمرکز آن بر ویژگیهای شخصیتی و همین طور انگیزه شخصی برای آموزش فرزند است؛ بنابراین تمرکز صرف بر روی پاداش ناشی از دستیابی به چیزی خوب، ایده درستی نیست. هدف از آموزش مثبت این است که به فرزند خود نشان دهید عشقتان به او بیقید و شرط است.
بنابراین، نشان دادن احساسات خود و اجازه دادن به کودک برای ابراز احساسات خود، روشی صحیح برای ابراز محبت و علاقه است. جملاتی مانند «خیلی خوشحالم از موفقیتت» یا «خیلی عالی است که موفق شدی»، انگیزه بخشتر از پاداشهای مادی هستند.
آموزش مثبت میگوید فرزندانی که به خاطر رفتارهای خود پاداش یا تنبیه را تجربه نمیکنند، این ویژگیها را دارند: سریعتر یاد میگیرند، چون در شیوه مثبتگرایی، هر آنچه کودک درباره خود فکر میکند، احساس میکند و تصمیم میگیرد هم در نظر گرفته میشود؛ اعتمادبهنفس بالاتری دارند که به آنها عزتنفس سالمتری هم میبخشد؛ رضایت و هیجان بیشتری برای انجام کارهای خوب دارند؛ حس همکاری و نقش داشتن در آنها تقویت میشود؛ از مهارتهای اجتماعی پایهای و اساسی برای زندگی برخوردار میشوند و .... بهعلاوه، والدین هم ممکن است احساس بهتری نسبت به شیوه تربیت فرزند خود داشته باشند.