به گزارش مجله خبری نگار روزنامه سوئدی افتون بلادت روز سهشنبه مصاحبه مفصلی را با احمد معصومیفر سفیر کشورمان در سوئد پیرامون حوادث اخیر در ایران منتشر کرد. در این مصاحبه سفیر ایران توضیحات مبوسطی را درباره نقش عوامل خارجی، جنگ روانی و کلیشههای غرب در اغتشاشات اخیر ارائه کرد.
مشروح مصاحبه از این قرار است.
پاسخ: مرگ ناگوار زن جوان (مهسا امینی) در بازداشتگاه پلیس برای ما ایرانیان خبر تلخ و دردناکی است. پس از آن، بسیاری از مردم و مقامات ارشد ما از جمله شخص رئیس جمهور خواستار رسیدگی ویژه و فوری قضایی به این موضوع شدند.
در چنین شرایط احساسی، دولتهای متخاصم فرصت را مغتنم شمرده تا محصول دههها سرمایهگذاری در بیثباتی کشور ما را برداشت و اعتراض مدنی را به سمت خشونت هدایت کنند. به این ترتیب تیراندازیهای جمعی که توسط سازمانهای تروریستی جداییطلب، با حمایت خارجی انجام شد، اعتراضات مدنی مشروع را به اقدامات مداخله گرایانه و امپریالیستی سوق داد.
من مطمئن هستم که لازم نیست به یک روزنامه نگار حرفهای تمایز بین اعتراض مدنی و تروریسم سازمان یافته یا هر شکل دیگری از خشونت غیرمجاز که غیرنظامیان بی گناه و اموال عمومی را هدف قرار میدهد، یادآوری کنم. شما باید با تاریخ طولانی این که چگونه از ترکیب این دو مساله بارها برای توجیه تجاوزات خارجی علیه مردم منطقه ما یا ملتهای ضد امپریالیست در جنوب جهانی به طور گستردهتر استفاده شده است آشنا باشید.
در گزارش کالبد شکافی مهسا امینی که تمامی سازمانهای بزرگ پزشکی ایران در آن شرکت داشتند، نتیجه گیری شد که با توجه به سابقه پزشکی و سی تی اسکن مغز و ریه وی، معاینه جسد، آسیب شناسی و کالبدگشایی، مرگ نامبرده بر اثر هیپوکسی شدید و متعاقب آن نارسایی مغزی صورت گرفته است. در این مورد خاص، گزارش به صورت عمومی منتشر شده و برای بازبینی پزشکی آزاد است.
این یافته به طور جدی روایت پخش شده در رسانههای غربی را که ادعا میکنند امینی قبل از اینکه به کما برود توسط پلیس ایران "به شدت مورد ضرب و شتم" قرار گرفته است زیر سوال میبرد. ناآرامیها در روزهای اخیر فروکش کرده اند، اما ایران کشورهای غربی را به دلیل نقش آنها در دامن زدن به ناآرامیها و خسارات وارده به غیرنظامیان و مقاماتی که قربانی شدهاند پاسخگو و مسئول میداند.
پاسخ: من شما را به مطالعه انجام شده توسط رصدخانه اینترنتی سندفورد ارجاع میدهم که جزئیات اطلاعات نادرست و شیوههای جنگ روانی ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده (سنتکام) را شرح میدهد. تاحدودی به دلیل آن گزارش، تمام تلاشهای روانی پنتاگون تحت بررسی است. جای تعجب نیست که بخش قابل توجهی از تلاشهای این بخش متوجه ایران بود.
یک استراتژی کلیدی، ایجاد چندین رسانه ساختگی بود که مطالب را به زبان فارسی منتشر کند. برای مثال، فهیم نیوز مدعی ارائه «اخبار و اطلاعات دقیق» در مورد رویدادهای ایران بود و بهطور خاص پستهایی را منتشر و اعلام میکرد «رژیم تمام تلاشهای خود را برای سانسور و فیلتر کردن اینترنت» صورت میدهد در نتیجه خوانندگان را تشویق میکرد که به منابع آنلاین پایبند باشند.
اگر گزارش را بخوانید، متوجه میشوید که جنگ روانی سنتکام ارتباط مستقیمی با اعتراضات در ایران داشت. این درحالیست که تمرکز خاصی در میان گروهی از رباتها و ترولها بر حقوق زنان وجود داشت.
دهها مطلب منتشر شد که در آن فرصتهای زنان ایرانی خارج از کشور با فرصتهای زنان ایران مقایسه میشد. همچنین ادعای فساد دولتی و افزایش هزینههای زندگی مکررا مورد تاکید قرار گرفت.
حقوق زنان، فساد، و هزینههای بالای زندگی – که مورد آخر مستقیماً ناشی از تحریمهای خفقان آمیز ایالات متحده است – همگی از عوامل انگیزشی برای معترضان هستند. با این حال، علیرغم شواهد فراوان و روشن از جهت گیری و حمایت خارجی، روزنامه نگاران و صاحب نظران غربی هرگونه پیشنهاد مبنی بر اینکه ناآرامیهای اخیر در ایران چیزی غیر از ماهیت ارگانیک و مردمی است را به عنوان تئوری توطئه رد کردهاند.
پاسخ: من معتقدم که هدف پشت حمایت امپریالیستی و هدایت اعتراضات، تضعیف دولت ایران بود. در عین حال احساس ناامیدی را در تاکتیکهای به کار گرفته شده برای پیگیری این برنامهها میبینم.
این یک استیصال منطبق با جهتگیری استراتژیک کلی روندهای جهانی و منطقهای است که به نفع هژمونها نبوده است. سیاست فشار حداکثری شکست خورده است، ایران به پیشبرد روابط اقتصادی خود ادامه میدهد (مثلاً پیوستن به سازمان همکاری شانگهای، پیشنهاد عضویت در بریکس، گسترش روابط منطقهای) و جهت کلی روندهای جهانی به طور فزایندهای بر غرب تأثیر بدی گذاشته است. هژمونی و نفوذ ایران در منطقه و فراتر از آن همچنان قوی است. به همین خاطر آنها به عنوان آخرین پناهگاه به این تاکتیکهای پنهان متوسل شده اند.
این واقعیت که تهاجم غرب علیه ایران از تلاشهای آشکار برای اشغال نظامی به عملیاتهای پنهانی برای ایجاد اختلاف اجتماعی تبدیل شده است، نشانه مثبتی از قدرت ملی ایران است.
پاسخ: خشونت هرگز دلیلی ندارد. واژه «دلیل» دلالت بر علت موجه دارد، اما از نظر ما خشونت موجه نیست.
در واقع خود سوال حاوی یک بیانیه قضاوتی است. اعتراض مدنی در ایران قانونی و تحت حمایت قانون است؛ اما وحشیگری، خشونت غیرمجاز علیه غیرنظامیان و مقامات، قتل، و تروریسم نه.
به عنوان مثال، در حملات اخیر جیشالعدل، یک گروه سلفی جهادی شبهنظامی که عمدتاً در جنوب شرق ایران فعالیت میکند، ۱۹ نفر کشته و بیش از ۲۰ نفر از جمله غیرنظامیان زخمی شدند. من این را به عنوان "اعتراض" توصیف نمیکنم. این درحالیست که قتل، حملات مسلحانه و خشونت توسط نیروهای امنیتی هیچ کشوری که من میشناسم، از جمله ایران، قابل اغماض نیست.
پاسخ: شما از یک ملت ۸۵ میلیونی صحبت میکنید. استفاده از اصطلاح «زنان ایرانی» یک تعمیم گسترده است. چند هفته پیش، میلیونها زن نیز به نفع حجاب تظاهرات کردند.
شاید کمتر با این موضوع آشنا باشید، چون متأسفانه در غرب بسیار رایج شده است که به جای تحلیل دقیق شرایط خاص به کلیشهها و روایتها برای به تصویر کشیدن یک تعریف کلی از تضاد متافیزیکی بین تعصب مذهبی و تساهل لیبرالی تکیه میشود. اما ایران کشوری است که از طریق نمایندگان مستقیم آرای مردم برای قانون گذاری تصمیم گیری میکند. اگر رأی مردم تغییر کند، قوانین و مقررات نیز تغییر خواهد کرد.
پاسخ: ایران کشوری با اکثریت مسلمان است. این سیاست (حجاب) به رأی گذاشته شد و نمایندگان مردم به آن رأی دادند. با این حال، یک گفتگوی ملی در حال انجام در مورد این سیاست وجود دارد. هر دو طرف استدلالهای خود را دارند و برای اطلاع از دیدگاههای هر یک از طرفین باید به این گفتمان گسترده مراجعه کنید.
اما برای خوانندگان خارجی، میتوانم بگویم که مسائل داخلی ایران فقط برای ایرانیان و فقط آنها میتوانند در این باره بحث و گفتگو کنند. هرگونه مداخله خارجی یا مشارکت فعال در امور اجتماعی و داخلی ایران از مصادیق امپریالیسم فرهنگی است.
من اینجا به عنوان سفیر با شما صحبت میکنم، نظرات شخصی من مناسبتی ندارد. اما اگر نظر من به عنوان یک وطنپرست در مورد سیاستهای داخلی ایران جنبه انتقادی داشت، مطمئناً آنها را به غیر از هموطنانم در ایران به کسی دیگر ابراز نمیکردم.
پاسخ: البته تاثیر میگذارد. این به وضوح نشان دهنده عدم تعهد و جدیت در مذاکرات است.
پاسخ: تحریمهای اقتصادی غیرانسانی و هر نوع تجاوز از طریق جنگ چند جانبه علیه ایران به کار گرفته شده است. این موضوع در کوتاه مدت چالشهایی را برای ایران ایجاد کرده است. با این حال، اقتصاد ایران نشان داده است که مقاومت لازم برای اینکه ثابت کند تحریمها به عنوان ابزار سیاست خارجی تحققناپذیر و ناکارآمد است. شاخصهای اقتصادی به طور پیوسته در حال افزایش هستند و قابلیتهای اقتصادی تولید داخلی و تجارت منطقهای بیشتر تقویت و گسترش یافته است.
دکترین سیاست خارجی ایران در خصوص مقاومت در برابر امپریالیسم و تجاوزات خارجی در منطقه ما، به شدت در بین مردم منطقه و فراتر از آن طنین انداز شده است و ما همچنان به دنبال مناسبات و روابط قویتر با کشورهایی هستیم که ایران را ملزم به تسلیم حاکمیت ملی خود برای حفظ رابطه با آنها نمیکند. در درازمدت، من معتقدم ایران از نظر استراتژیک تصمیم بسیار درستی گرفته است که برای ثبات و اعتبار سیاسی خود به هژمونهای غربی اتکا نکند.