به گزارش مجله خبری نگار، داود عامری طی یادداشتی با عنوان "جهاد تبیین و الزامات گام دوم انقلاب اسلامی" به الزمات جهاد تبیین و الزمات آن در گام دوم انقلاب اسلامی پرداخت.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
فهم و ادراک انسان، یکی از مهمترین عناصر وجودی بشر است که در تنظیم افکارش برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و رسیدن به یک باور ذهنی نقش بسیار مهمی دارد. همان گونه که میدانیم انسان بر اساس نوع تفکر خود، رفتارهای خود را نسبت به وقایع پیرامونی و مسایل مبتلا به خود طراحی و عملیاتی میکند. انسانها بر اساس دادهها و ورودیهای بیرونی و تحلیل ذهنی اقدام به تنظیم کنشهای متناسب میکند. اینک که توسعه امکانات اطلاعاتی و ارتباطاتی، فضای مجازی و سایبرنتیک به مهمترین مجرای ورودی اطلاعات انسانها تبدیل شده، گاهی با پدیدههایی مواجه میشویم که به عنوان واقعیت آن را میپذیریم، اما واقعیت ندارند یا واقعیتها به گونهای دستکاری میشوند که نتیجه گیری را برای مخاطبین تغییر میدهند، بر همین اساس امروزه مهندسی پیام برای مهندسی ادراک انسانی به یکی از دانشهای مهم در حوزه رسانه تبدیل شده است.
صحبت از سواد رسانهای زیاد میشود، اما خطای راهبردی که اتفاق افتاده این است که به سواد رسانهای در لایه اول، آن هم به صورت سطحی پرداخته میشود و بیشتر هم متوجه مسئولیت مخاطبین و مصرفکنندگان پیام است، در حالی که در این خصوص نیازمند نگاهی عمیقتر به موضوع سواد رسانهای هستیم و بخش دوم این مساله، یعنی مسئولیت تولید کنندگان پیام و پیام رسانهها نیز باید دقیقتر مورد توجه قرار گیرد. اگر در این دوبخش یعنی افزایش سواد رسانهای و تولید پیام هوشمندی لازم را نشان ندهیم، آن وقت درعرصه رسانه و محیط پیام ساز، دشمن و رقبا، ما را آماج خود قرار خواهند داد و فضای موجود را در اختیار میگیرند و رسانههای خودی نیز با خطای شناختی، میزبان مهندسی پیام دشمنان و رقبا خواهند بود. برای درک دقیقتر این مفهوم میتوان به مصادیقی اشاره کرد:
بعنوان مثال در مذاکرات هستهای سه جبهه وجود دارد و هر کدام اهداف مشخصی را دنبال و بر اساس آن پیام سازی میکنند. یکی از پیامهای مشترک این است که همه طرفها جدای از نتیجه میخواهند خود را پیروز مذاکرات نشان دهند، چون این تصویر از مهمترین دستاوردهای مذاکرات برای طرفهای مختلف میتواند باشد. با این تصویر طرفهای حاضر در مذاکرات، سرمایه و انرژی اجتماعی خود را حفظ و ارتقا میبخشند و امکان تداوم اقدامات و رسیدن به نتیجه مطلوب را فراهم میکنند. تردیدی نیست که ملتی که احساس شکست کند، تحقیر شده هر چه را هم به دست آورده باشد، در مسیر زمان از دست خواهد داد و سرمایه معنوی و اجتماعی آن نیز کاسته خواهد شد. حال همین یک ماه گذشته را رصد کنیم میبینیم که هر پیامی که به هدف دشمن به صورت مستقیم یا غیر مستقیم کمک کرده است، خواسته یا نا خواسته میزبان پیام دشمن و رقبا تلقی میشود، حتی اگر صادر کننده آن کاملاً در جبهه خودی باشد. البته مفهوم این مطلب آن نیست که اگر نقدی بر اقدامات است گفته نشود، مهم روش و نوع ورود به مسائل است.
موضوع دوم حمله روسیه و بحران اوکراین است. در این پدیده نیز شاهد عدم هم مسیری پیامهای صادر شده در جامعه رسانهای کشور، جامعه نخبگان و گاهی مسئولین با اهداف نظام برای حفظ و صیانت از منافع ملی بودیم. چون سبد رسانهای افراد متفاوت، دادههای ذهنی متفاوت و عملاً شناخت شکل گرفته از پدیده متفاوت است، در نتیجه تحلیل ذهنی متفاوتی در افراد شکل میگیرد.. تفاوت نگاه پذیرفته است، اما نه به اندازهای که مغایر با اهداف کلان ملی و منافع ملت باشد. اساساً نگاه ما به این بحران چه باید باشد؟ ما کجا و براساس چه ارزشهایی باید آن را تحلیل کنیم؟ بیتردید ارزشها و مولفههای آمریکا و اروپای غربی در مهندسی پیام بی بیسی با مهندسی و ادراک ما با ارزشها و مولفههای موجود در فضای ادراکی و منافع ملی ما متفاوت است و نباید در یک مسیر قرار گیرد. حال چرا در بعضی مسائل این گونه عمل میکنیم و برداشتها و تحلیلها به هم نزدیک نمیشود، به همان موضوع مهمی که در اول عرض شد، بر میگردد؛ یعنی عدم دریافت اطلاعات از منابع متقن و ایجاد تفاوت درک ازموضوع که بواسطه ضعف سواد رسانهای در طرفهای مختلف بوجود میاید.
این دو موضوع بعنوان مصادیق واقعی و در جریان مطرح شد تا متوجه اهمیت جهاد تبیین در مقابله با جنگ ترکیبی دشمن و جهان کنونی شویم و از خود بپرسیم که جایگاه جهاد تبیین کجاست؟ حال اگر کمی روندها را نگاه کنیم و به آیندهای حتی نزدیک سفر کنیم در خواهیم یافت که تحولات جهانی روندی را در پیش گرفتهاند که تاثیر فضای مجازی به گونهای خواهد بود که در فضای مجازی با تحلیل ذهنی یک فرد، مشابه همان فرد در فضای مجازی ساخته خواهد شد، بطوری که میتواند با آن سخن بگوید و با آن مشاوره کند؛ لذا انسان امروز شرایط و موقعیت متفاوتی را از لحاظ ذهنی و ادراکی تجربه میکند و انسانها باورها و راههای متفاوت و در موارد زیادی متضاد از دیگران را تجربه میکنند.
چنین شرایطی لزوم راه اندازی نهضتی برای پیدا کردن واقعیت از انبوه اطلاعات درست و غلط را ضروری ساخته است و این حوزه سخت نیازمند یک فناوری نوین در حوزه علوم انسانی برای شناخت سره از ناسره است.
رهبر فرزانه انقلاب خوشبختانه با دوراندیشی در تبیین اهمیت و ضرورت جهاد تبیین، ضمن اینکه برای یک نیاز کنونی راه حلی ارائه کردند برای راهبری آینده یک راهبرد را تبیین فرمودند که محتاج درک درست، برنامه ریزی مناسب، تولید دانش و اقدام انقلابی و خردمندانه است.
نباید با موضوع مهم جهاد تبیین، برخوردی سطحی صورت گیرد. جهاد تبیین نباید دستمایه حمله به دیگران شود و به راه افتادن جمعهایی که با افشاگریهای ... مستند، اذهان جامعه را تخریب کرده و گاهی حتی در زمین دشمن عمل میکنند.
ضمن ضرورت طراحی مسیر و نقشه دقیق و درست ملی برای ایجاد نهضت تبیین، با آیندهنگری، آسیبهای آن نیز شناخته شده و تلاش شود تا در گرداب افراط و تفریط گرفتار نشویم. بهتر است بگوییم خود جهاد تبیین تحریف نشود، بلکه تبیین دقیق شود و باید توجه داشت که تاکید بر این موضوع از سوی مقام معظم رهبری نشان میدهد که در این حوزه عملکردهای ما تا به امروز در حد و اندازههای مورد قبول نبوده و نیست. از سوی دیگر طرح این موضوع به دست اندرکاران و فعالان رسانهای این هشدار را میدهد که یک تکلیف برجای مانده دارند و آن تبیین درست مسائل مختلف و تصویرسازی درست کشور در اذهان و افکار عمومی داخلی و عرصه بین المللی است.
در رویکرد داخلی باید توجه داشت که اگر مردم درست و به شکل منطقی و ریشهای با برخی از مشکلات و مسائل کشور آشنا شوند، در نتیجه یک همت و تلاش ملی برای همراهی و در نهایت حل مسائل شکل میگیرد. این شرایط در صورتی میتواند به وجود بیاید که ابتدا درک و شناخت درست ازموضوع پدید آید و اعتماد عمومی به پیام رسانها و رسانههای داخلی تقویت شود و دوم اینکه مسئولان رسانههای وطنی را از خودشان بدانند، با آنها جلسات متعدد بگذارند و قبل از گمانه زنیهای مختلف، اخبار درست را در اختیار آنها بگذارند؛ لذا تبیین درست مسائل، افکار عمومی کشور را نه تنها دچار تنش نمیکند، بلکه با توجه به عمق نگاه مردم به منافع ملی و نگرش صائب اکثریت جامعه، همراهی و همکاری، جای مخالفت و نارضایتی را خواهد گرفت.
در رویکرد بین الملل نیز باید به نکات مهمی توجه شود. اول آنکه تصویری که مردم دنیا از ایران اسلامی دارند، همان است که ما از طریق تبیین درست ساخته ایم و یا مخالفان ما با نگاه خودشان ساخته اند. اگر مخالفان تصویر مغایر با آنچه در کشور در جریان است، ساخته اند، نشان دهنده کم کاری ما است و اگر این اتفاق بر اثر کمکاری رسانههای ما در کشور ساخته شده است، باید گفت که اتفاق بسیار ناراحت کنندهای است. دوم اینکه افکار عمومی دنیا به واسطه اخبار و اطلاعاتی که دریافت میکند، اقدام به کنشگری میکند. به عنوان نمونه در بحران اوکراین رسانههای غربی با فعالیت گسترده خود، افکار عمومی جهانی را علیه روسیه برانگیخته اند، بدون آنکه کوچکترین اشارهای به علل پیدایش این حادثه تلخ داشته باشند.
پس باید قبول کرد که افکار عمومی ملتها در تصمیم گیریهای دولت مردان تاثیر گذار است و نحوه کنشگری ملت ها، متاثر از نوع نگرش رسانهها به موضوعات است.
سومین نکته که جهاد تبیین را مهم مینماید، تولید محتوا، ساخت پیام و تغذیه خبری و اطلاعاتی طرفداران انقلاب اسلامی است. ایران انقلابی در بین ملتهای جهان طرفداران بسیاری دارد که نگاه آنها به مسائل کشور، متوجه رسانههای ما است. وقتی که ما نتوانیم مسائل و دیدگاههای انقلابی خود را به درستی هنجارسازی جهانی کنم، طبیعتاً جای ما را مخالفان خواهند گرفت. نتیجه این روند معلوم است. این سخن به معنای بیان مسائل اعتقادی نیست، بلکه در تمام حوزهها صدق میکند. به عنوان مثال در حال نزدیک شدن به جشن نوروز هستیم. وقتی که ما نتوانیم نوروز ایرانیان راکه مملو از ارزشهای ایرانی اسلامی و بشردوستانه است، به درستی برای جهانیان تصویر سازی و تبیین کنیم و یا حاصل اقدامات بشردوستانه خود را در منطقه که هدف آن استقرار عدالت و صلح واقعی است، تبیین کنیم، طبیعتاً دیگران تعریف خود را بر آن بار میکنند و تصویری غلط میسازند و این یکی از مهمترین مسایل در مسیر گام دوم انقلاب محسوب میشود.
رهبر معظم انقلاب جهاد تبیین را در تمامی حوزههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... به عنوان یک وظیفه در دستور کار ایران اسلامی قراردادند و باید بدانیم که نگاه جهانیان به ایران از گذر پیام رسانها و رسانهها و درکی است که از محیط مجازی دریافت میکنند. پس بیائیم این رسالت بزرگ را بشناسیم و دانش لازم را کسب و برنامه ریزی کنیم و با یک هم افزایی و حرکتی جهادی گامی مهم در این جهت برداریم که این گام، گامی در جهت تحقق اهداف بیانیه دوم انقلاب خواهد بود.