به گزارش مجله خبری نگار،پیرمحمد ملازهی با اشاره به تحولات اخیر افغانستان اظهار کرد: کسی فکر نمیکرد دولت و ارتش افغانستان به این زودی تسلیم طالبان شوند، اما واقعیت این است که اگر به توافق انجام شده بین آمریکا و طالبان در دوحه برگردیم، خیلی هم خارج از این توافق عمل نشده است و بازگشت طالبان به قدرت بخشی از این تفاهم بوده است.
وی، هدف آمریکا از امضای توافق برای بازگشت طالبان به قدرت را جلوگیری از قدرت گرفتن گروههای تندرویی دانست که ممکن است از خاک افغانستان علیه منافع واشنگتن و متحدانش در منطقه استفاده کنند.
این کارشناس مسائل منطقه تصریح کرد: وقتی آمریکاییها حمایت شان را از دولت مرکزی افغانستان و نیروهای نظامی برداشتند معنی این اقدام این است که فضا را برای قدرت گرفتن طالبان هموار کردند، زیرا همه میدانستند که دولت و ارتش افغانستان در موقعیتی قرار ندارند که بتوانند در مقابل طالبان ایستادگی کنند. در حقیقت، تحولات اخیر به آن بخش اعلام نشده و محرمانه توافق طالبان و آمریکا برمیگردد.
ملازهی در عین حال، از اجرا نشدن دو بند از توافق آمریکا و طالبان خبر داد و گفت: بر اساس توافق بین واشنگتن و طالبان، قرار بر این بود که دولتی موقت با حضور طالبان و دولت مرکزی برای ۱۸ ماه آینده شکل بگیرد و این موضوع را زلمای خلیلزاد نماینده آمریکا در امور افغانستان در مصاحبه مطبوعاتی بعد از امضای قرارداد به صراحت اعلام کرد، اما اشرف غنی رییسجمهوری وقت افغانستان در مقابل این موضوع مقاومت کرد و عملاً مانع شکل گیری دولت موقتی شد که میتوانست قانون اساسی جدیدی با حضور همه دیدگاهها از جمله دیدگاه طالبان بنویسد.
وی با اشاره به اینکه طالبان و آمریکا درباره تصرف نواحی مرزی، گمرکات و شهرهای کوچک برای فشار به اشرف غنی جهت پذیرش حضور طالبان در قدرت توافق کرده بودند، افزود: بین خلیل زاد و ملا برادر مقام ارشد طالبان توافق شده بود که طالبان مناطق کم اهمیت را تصرف کند، اما وارد مراکز استان و پایتخت نشوند تا دولت اشرف غنی مجبور به پذیرش طالبان در قدرت شود، اما اتفاقی که افتاد این بود که حمدالله محب مشاور شورای امنیت ملی افغانستان تاکتیک عقب نشینی از مناطق کماهمیت را به واحدهای نظامی ارتش اعلام کرد و این موضوع کمر ارتش را شکست و موجب هرج و مرج در مراکز نظامی شد. به طوری که در نتیجه بسیاری از شهرستانها بدون مقاومت به دست طالبان افتاد و امکانات و سلاح واحدهای ارتش در اختیار طالبان قرار گرفت.
این کارشناس ارشد مسائل بینالملل، عقب نشینی ارتش افغانستان در مقابل طالبان را عامل تضعیف روحیه ارتش و قدرت گرفتن طالبان ارزیابی کرد و افزود: در نتیجه این تحولات طالبان توافق اولیه با آمریکا را زیرپا گذاشت و به مراکز استانها حمله کرد و از آنجا که مقاومت مردمی در شمال افغانستان و هرات در حال شکل گیری بود و امید این میرفت که نیروهای نظامی و مردمی با هم علیه طالبان متحد شوند برای به شکست کشاندن شکل گیری مقاومت مردمی، شمال افغانستان و بعد هرات هدف حمله طالبان قرار گرفتند و تصرف شدند.
ملازهی، فرار اشرف غنی و مشاور امنیت ملی وی به خارج از کشور را عامل تشویق طالبان برای تصرف پایتخت دانست و خاطرنشان کرد: طالبان وقتی دید که کسی در کابل نیست بلافاصله بدون مقاومت کابل را تصرف کرد و فرمانده ارتش هم تسلیم شد. اکنون طالبان در افغانستان در موقعیت قدرت قرار دارد، اما نیاز به شناسایی منطقهای و بین المللی دارد و بر همین اساس موضع ملایمی در پیش گرفته و اظهارات مقامات طالبان درباره احترام به حقوق همه شهروندان افغان با این هدف صورت میگیرد که بگویند ما طالبان سال ۱۹۹۶ نیستیم و ما را به رسمیت بشناسید.
وی، مشکلات مالی افغانستان و نیاز این کشور به کمکهای بین المللی را از دیگر دلایل مواضع معتدل طالبان عنوان کرد و گفت: طالبان با حمایتهای مالی قطر و احتمالا عربستان و امارات افغانستان را تصرف کردند، ولی اداره کشوری جنگزده با بیش از ۳۵ میلیون نفر جمعیت بدون کمک مالی بین المللی ممکن نیست.
این کارشناس ارشد مسائل افغانستان، طالبان امروز را به لحاظ ایدئولوژی همان طالبان گذشته ارزیابی کرد و گفت: ایدئولوژی طالبان ترکیبی از ارزشهای دیوبندی شبه قاره ای، سلفیت خاورمیانهای و وهابیت عربستان سعودی و ارزشهای قومی یا پشتون وارگی است و طالبان کماکان به این ایدئولوژی وفادار است، اما طالبان امروز ظرفیتهای سیاسی بیشتری دارد و واقع بینتر است و با جهان ارتباط دارد و میداند چگونه حکومت کند، ولی تضمینی وجود ندارد که وقتی به طور کامل مستقر شد از ایدئولوژی خود عقب نشینی کند. طالبان از تامین حقوق شهروندی همه اقوام و مذاهب و زنان در چارچوب شریعت اسلام سخن میگویند، اما اعلام نمیکنند که منظورشان کدام برداشت از اسلام است.
ملازهی با بیان اینکه در شرایط موجود، طالبان برای اینکه بتواند مردم را برای همکاری با این گروه قانع کند و دستگاههای دولتی را راه بیندازد و مقاومتی که در دره پنجشیر به رهبری احمد مسعود فرزند احمدشاه مسعود شکل گرفته را خنثی کند، رویکرد ملایمی در پیش گرفته است، اما واقعیت این است که به لحاظ ایدئولوژیک، طالبان اگر با ارفاق، بقیه برداشتها از اسلام را ارتداد اعلام نکند، انحراف میداند.
وی درباره اینکه آیا ممکن است مقاومت شکل گرفته در دره پنجشیر به قیام در کل افغانستان علیه طالبان منجر شود، گفت: روحیه تعصب قومی پشتونیسم حاکم بر طالبان مانع بزرگی در راه مشارکت دادن دیگر اقوام در قدرت از سوی این گروه است. تمامی بازیگران سیاسی و نظامی پشتون حتی کمونیستها و لیبرالهای این قوم و حتی تودههای مردم پشتون اعتقادی به حضور دیگر اقوام در قدرت ندارند. با این اوصاف اگر طالبان دنبال انحصار قدرت برود در آن صورت مقاومت مردمی از سوی دیگر اقوام، دیر یا زود شکل خواهد گرفت و آنچه که در پنجشیر میگذرد میتواند به دیگر مناطق تسری پیدا کند و موجب جنگ داخلی شود که در این صورت با باز شدن پای قدرتهای منطقهای به این جنگ، جنگ نیابتی شکل خواهد گرفت و در صورت ورود قدرتهای بینالمللی به اشغال مجدد این کشور خواهد انجامید.
این کارشناس ارشد مسائل بینالملل، ایجاد دولتی فراگیر با حضور همه اقوام افغان و دادن اختیار عمل به حکومتهای محلی را خواست گروههای سیاسی مثل احمد مسعود پسر احمدشاه مسعود دانست و افزود: مخالفان طالبان معتقدند قدرت قومی در افغانستان باید متوازن باشد و هر کدام از چهار قوم اصلی در مناطق خودشان بتوانند حکومت محلی محلی و سهمی از قدرت مرکزی داشته باشند، اما این چیزی است که طالبان و حتی بقیه گروههای پشتون با آن موافقت نخواهند کرد.
ملازهی، احتمال تجزیه افغانستان در صورت بروز جنگ داخلی و نیابتی را بعید ندانست و گفت: شاید هم پشت پرده، روسها و آمریکاییها درباره تجزیه افغانستان به دو منطقه پشتونستان و خراسان توافق کرده باشند که خراسان مناطق شمالی و غیر پشتوننشین که فارس زبان هستند را در برمی گیرد و پشتونستان مناطق شرق و جنوب افغانستان که پشتوننشین هستند را شامل میشود. امیدواریم که طالبان سعی کند با پنجشیر به تفاهم برسد و کار به جنگ نکشد.
وی درباره واکنش قدرتهای جهانی از جمله چین به قدرت گرفتن طالبان در افغانستان نیز گفت: چین در قالب «یک کمربند- یک جاده» و در رقابت با آمریکا، علاقهمند است تا افغانستان را در این طرح مشارکت دهد و از چنگ آمریکا درآورد، اما پذیرش قدرت چین برای آمریکاییها سخت است و از آنجا که از جریانهای لیبرال و قومی در منطقه برای حفاظت از منافع آمریکا ناامید شده، تصمیم به توافق با گروههای باانگیزه مثل طالبان برای حفظ منافع خود کرده است.
این کارشناس ارشد مسائل شبه قاره با بیان اینکه طالبان انتخاب آمریکا برای پیشبرد منافع خود در منطقه است، گفت: این احتمال وجود دارد که آمریکاییها با توافقی که با طالبان کردند فضا را برای حضور داعش و القاعده در منطقه باز کنند تا بتوانند از طریق گروههای تندرو در مناطق مسلماننشین روسیه، چین و شرق ایران که متحد داعش هستند، به این کشورها فشار وارد کنند و مانع تحقق ایده «یک کمربند- یک جاده» شوند.