به گزارش مجله خبری نگار، یادداشت میهمان- سیفالله عباسفر: بحران سوخت در لبنان در هفتهها و روزهای اخیر به وضعیتی بحرانی برای این کشور تبدیل شده است. اختلافات داخلی در در لبنان و عملکرد مشکوک دولت این کشور باعث شد تا بار دیگر حزب الله لبنان وارد میدان شود و برای حل مشکل لبنان اقدام نماید. در شرایطی که تحریمهای بین المللی با هدایت آمریکا سعی دارند تا به هر شکل ممکن کمبود سوخت در لبنان را به بحرانی برای عمیقتر کردن چالشهای این کشور تبدیل کنند و در مرحله بعد مقاصد مبتنی بر منافع آمریکا را پیش ببرند، به یکباره حزب الله وارد میدان شده و با اتکا بر متحد مطمئن و راهبری اش یعنی ایران، قصد دارد لبنان را از این بحران به سلامت عبور دهد.
پیش از این جمهوری اسلامی ایران با ارسال کشتیهای حامل بنزین به ونزوئلا، بحران سوخت را در این کشور آمریکای جنوبی مرتفع کرده بود. تأمین بنزین برای ونزوئلا در فاصله هزاران کیلومتر دورتر از حوزه نفوذ و قدرت جمهوری اسلامی و در حیاط خلوت ایالات متحده در شرایطی صورت گرفت که آمریکاییها و هم پیمانانش همه تلاش خود را برای جلوگیری از این اتفاق بکار بسته بودند. این اتفاق تاریخی نه تنها ثابت کرد که قدرت فرامنطقهای جمهوری اسلامی واقعیتی انکار ناپذیر است، بلکه نشان داد جمهوری اسلامی ایران متحدانش را در شرایط سخت و در حالی که نیاز به کمک دارند، تنها نمیگذارد و ایضاً اراده و توانمندی کافی برای حمایت از آنها را دارد.
اکنون کشتیهای حاوی گازوئیل از مبدأ ایران به مقصد لبنان ظاهراً قرار است بحران سوخت در این کشور را مرتفع نمایند، اما واقعیت این است که این کشتیها که اولین فروند آن به تازگی به سمت لبنان حرکت کرده، پیامی بسیار مهمتر از محموله مخازن عظیم خود، به همراه دارند. این پیام که فهم آن برای دوستان جمهوری اسلامی حائز اهمیت و برای دشمنانش دردناک است، همان عیار عهد و پیمان ایران با دوستان و متحدانش است.
هر چند مصادیق فراوانی از دوستی قابل اطمینان ایران در قبال همپیمانانش در طول ۴ دهه گذشته در تاریخ ثبت شده، اما اکنون هم زمانی این اتفاق با بلایی که آمریکاییها بر سر افغانستان آوردند، این موضوع را پررنگتر میکند. ایالات متحده آمریکا با وعده زندگی بهتر برای ملت افغانستان وارد این کشور شد. اگر از حضور بیست ساله آمریکا در افغانستان و بلایی که بر سر این ملت مظلوم آمد بگذریم، میرسیم به سفر چند ماه پیش اشرف غنی به واشنگتن که در این سفر قرار بود برای آخرین بار از قول و قرار آمریکا در حمایت از دولتش اطمینان حاصل کند. غنی و دولتش آنچنان به دیدارهایشان با مقامات آمریکایی در واشنگتن امیدوار بودند که وقتی صدای پای طالبان تا چند کیلومتری کابل شنیده میشد، همچنان به حمایت آمریکا چشم امید داشتنند و از توان و قدرت نظامی مطمئن یانکیها صحبت میکردند. اما نظامیان آمریکایی، آنچنان بی تفاوت و سریع خاک افغانستان را ترک کردند و دولت غنی را در برابر طالبان تنها گذاشتند که گویی اساساً هیچ مسئولیت و تعهدی برای حمایت از دولت اشرف غنی نداشته و ندارند.
البته خیانت آمریکا به متحدانش مطلب تازهای نیست و مصادیق پرتعدادی از این رفتار دولتهای مختلف آمریکا در حافظه تاریخ ثبت شده است. از محمدرضا پهلوی که علی رغم همه خدماتش به آمریکا، بعد از فرار از ایران حتی اجازه توقف و درمان در آمریکا را پیدا نکرد تا نمونههایی همچون صدام دیکتاتور معدوم عراق که توسط خود آمریکاییها سرنگون شد یا حتی معمر قزافی دیکتاتور معدوم لیبی که با وجود تحویل همه سلاحهای استراتژیک و بازدارنده کشورش به آمریکاییها باز هم با عهد شکنی ایالات متحده روبه رو شد، نمونههایی هستند که نشان میدهند آمریکاییها اگر منافعشان ایجاب کند به اندازه چند هفته نیز پای قول و قرار خود نمیمانند.
اما در مقابل، جمهوری اسلامی در طول ۴ دهه حیاتش هر جا به هر گروه، سازمان، کشور یا حتی افراد دست دوستی داده، در سختترین شرایط و حتی علیرغم هزینههای مادی و معنوی تا آخرین لحظه تعهداتش را محترم شمرده است.
جمهوری اسلامی نه تنها بر عهد و پیمان خود با دوستانش میایستند، بلکه تاکنون ثابت کرده است که ورودش به هر میدانی با حصول نتیجه همراه بوده است. ایران وقتی به قصد دفع شر تکفیریها وارد سوریه و عراق شد، تقریباً هر دو دولت مستقر در این دو کشور به پایان راه رسیده بودند، اما جمهوری اسلامی ورق را برگرداند و قدرت را به دولتهای مستقر در این دو کشور بازگرداند.
در مقابل آمریکاییها هر جا ورود کردند در ابتدای کار با موشک باران و کشتار غیر نظامیان آغاز شد و در انتها نیز نتیجه تحرکات ارتش مدعی آمریکا ایجاد باتلاقی بود که خود آمریکاییها هم توان نجات از آن را نداشتند. در همین حوزه افغانستان، وقتی آمریکا وارد خاک این کشور شد، افغانستان در تصرف کامل طالبان به سر میبرد. ۲۰ سال حضور اشغالگرانه آمریکا، هزینههای مادی سرسام آور و کشتار غیر نظامیان در نهایت به اینجا رسید که در روز رفتن آمریکا باز هم همان طالبان همه افغانستان را در اختیار گرفته است!
امروز میتوان گفت که محموله اصلی کشتیهای ایران، پیامی مهمتر از چندهزار لیتر گازوئیل است؛ کشتیهای ایرانی قرار است یکبار دیگر به دوستان یادآوری کنند که ایران دوست و همپیمان مطمئنی است که عهد و پیمانش را با همه توان ضمانت میکند و به دشمنان آموزش دهند که چگونه باید پای قول و قرار خود بایستند.
اکنون با حرکت کشتی حاوی گازوئیل به سمت بندرگاه بیروت، فریادهای اعتراض آمریکا از گلوی مخالفین ایران و لبنان بیرون میآید.
واضح است که صدای این اعتراضات در امتداد ناتوانی آمریکا در جلوگیری از کمک ایران به لبنان بلند شده اند. تنها عدله این اعتراضات ناظر بر مسئله ناچیز بهای گازوئیل ارسالی از ایران است که مدعی هستند کشور بحران زده لبنان چگونه میخواهد بهای محموله ارسالی ایران را بپردازد!
در جواب باید گفت که اولاً حزب الله لبنان در خط مقدم مبارزه ایران با تروریستهایی نظیر داعش، رژیم صهیونیستی و امثالهم به خوبی و با تمام وجود ایفای نقش کرده و میکند و به عبارت دقیقتر بهای کشتی یا کشتیهای گازوئیل را پیشتر از اینها پرداخته است. ثانیاً جمهوری اسلامی نشان داده در مراودات بین المللی اش و خصوصاً آنجا که حاکمیت نظام ایفای نقش میکند، هیچ گاه منافع ملتش را، ولو در ابعاد مخزن یک کشتی! فراموش نکرده و همه ابعاد ماجرا را با حفظ کامل منافع تأمین میکند؛ شاهد این ادعا را میتوان در دریافت محمولههای طلا در ازای ارسال بنزین به ونزوئلا مشاهده کرد.
صدای اعتراضی که امروز نگران بهای گازوئیل شده هم صدای ناآشنایی نیست و مشابه به همان رفتار آمریکا در قبال دوستانش است که در وقت عمل به تعهداتش، مبتنی بر فایده و سود میدان را خالی میکند.
این صدای اعتراض که امروز مدعی بهای محموله گازوئیل ارسالی به لبنان شده! از همان قِسم صداهایی است که به وقت کمکهای تیریلیاردی آمریکا برای آموزش، تجهیز و تأمین گروههای تروریستی نظیر داعش سکوت کرده بودند! این صدا همان صدایی است که در برابر ارسال تسلیحات آمریکایی برای رژیم کودک کش صهیونیستی یا تحویل بمبهای چند میلیون دلاری به سعودی برای هدف قرار دادن کودکان یمنی بی تفاوت بود.
ترجمه این صدا درواقع همان اعتراض آمریکاییها است که با کمک عوامل نفوذی به دنبال تعمیق بحران در لبنان بودند و زمینه را برای ایجاد مشکل سوخت فراهم کرده اند، اما در برابر پاسخ مثبت و سریع ایران به درخواست سوخت از سوی حزب الله، به یکباره همه معادله اش به هم خورده است.